سالتورین الدایک یا «ساری»، یک شاهزاده شاد و پر انرژی است و بخاطر زندگی کسالت آوری که در قصر کوچکش دارد خواهان شروع یک ماجراجوییست. در یکی از روز ها تعداد زیادی از شیاطین ملقب به «اونی» تمام سرزمین را مورد حمله قرار میدهند و زندگی همه ساکنین پادشاهی رو به خطر میندازند. از روی خوش شانسی توسط رهگذری تنها به اسم «کیبیتسو میکوتو» که تمامی شیاطین را با «چشم هلو»ـمرموز شکست داد نجات میابند. ساری که از خطرات دنیای بیرون شوکه شده بود، عازم سفر میشود. غافل از اینکه با اینکار زنجیره ای از حوادثی که سرنوشت این دنیا را رقم خواهند زد به راه انداخته بود.
بالاخره بعد از سالها عشق ورزیدن یک طرفه، «نائویا موکای» با دوست دوران کودکیاش یعنی «ساکی ساکی» قرار میگذارد. با این وجود، در همان حین که خود را پایبند به این عشق میداند از سمت فردی دیگر یک اعتراف عشقی دریافت میکند و...
زمانی خونآشامی به نام ونیتاس زندگی میکرد، که به علت متولد شدن زیر نور ماه آبی، مورد تنفر همنوعان خود بود، درحالیکه بیشترشان در شبی با ماه خونین رنگ به دنیا میآیند.غرق در ترس و تنهایی کتابی نوشت تحت عنوان «کتاب ونتیس»، یک گریمور نفرین شده، به امید اینکه این کتاب یه روز انتقامش رو از همه خونآشام ها بگیره. ونیتاس نو کارته نوئه رو دنبال میکنه، مرد جوانی که در قرن نوزدهم به صورت هوایی سفر میکنه به پاریس و هدفی در ذهن داره که اون پیدا کردن کتاب ونیتاسـه. حمله ناگهانی یک خونآشامباعث میشه تا ونیتاس مرموز بر بخوره، دکتری متخصص خونآشامها که، انسان معمولی بودنش بیشتر از هر چیز برای نوئه جای تعجب داشت. یک دکتر مرموز که هم نام هم نوشتههای بدنام ونیتاس رو به ارث برده و از گریمور برای درمان بیمار هاش استفاده میکنه، ولی پشت این رفتار مهربانانهش نیت نسبتا شیطانیتری وجود داره...
تقویم خورشیدی سال 2020: موجوداتی بیگانه که به آنها "دیگران" میگویند شروع به خوردن مردم میکنند. برای نجات بشریت نیروی سرکوب دیگران شکل گرفت و...
هر 1000 سال ، شورای خدایان برای تصمیم گیری در مورد سرنوشت بشریت گرد هم می آیند. پس از 7 میلیون سال تاریخ بشر ، خدایان به این تصمیم رسیدند که انسان قابل جبران نیست و باید منقرض شود.
الکساندرا ترسه در مانیل واقع شده است ، جایی که موجودات افسانه ای فولکلین در میان انسانها پنهان می شوند ، خود را در حال رفتن سر به سر با یک دنیای زیرزمینی جنایتکار متشکل از موجودات شرور و فوق العاده طبیعی می بیند.
مراقب لوکی باشید – خدای پرنخوت شرارت – که پس از ربودن تسراکت، مثل ماهی بیرون از آب است وقتی که به سازمان مرموز تیویای یا «سازمان مغایرت زمان» (Time Variance Authority) برده شده.
روایت ویکتور، افسر پلیسی که زندگی خود را وقف مبارزه با فروش غیرقانونی مواد مخدر و کمک به پسرش پدرو که به مواد مخدر اعتیاد داشت کرد. پدرو که به یکی از جنایتکاران تحت تعقیب در برزیل تبدیل شده بود، اکنون...
پسری که نیمی از انسان و نیمی از آهو است، در دنیای پس از آخرالزمان با سایر ترکیبات هنوز زنده می ماند.
این مجموعه در فرانسه ی معاصر جریان داشته و باز آفرینی انگلیسی-فرانسوی اثر کلاسیک اچ. جی. ولز به سبک و سیاق مردگان متحرک می باشد.