پیرمردی سفید پوست ، که در گذشته وابسته به احزاب تندرو بوده است ، به طور اتفاقی با یک پیرمرد سیاهپوست ، که قبلا سرایدار بوده و اکنون بازنشسته شده است ، دیدار می کند . آن ها به طور اتفاقی بر روی یکی از صندلی های پارکی در نیویورک ، با هم آشنا می شوند و درباره ی خانواده ، قاچاقچیان مواد مخدر و دشواری های کهولت سن با یکدیگر صحبت می کنند ...
داستان فیلم در مورد زنی است به نام سامانتا. او برای دختر هشت ساله اش یک مادر ایده آل از هر نظر است. آنها زندگی آرامی دارند و سامانتا هم مشغول تدریس در یک مدرسه است. اما این روند آرام زندگی به هم میخورد. زیرا ضربه ای به سر سامانتا میخورد و او گذشته ی خودش را دوباره به یاد می آورد. به یاد می آورد که او یک مامور مخفی و بسیار با مهارت بوده است. و به زودی متوجه میشود که شخصی اجیر شده است تا او را بکشد و...
هنگامی که دو مزاحم تلفنی بیکار تصمیم میگیرند از "استعدادهای صوتی" خود برای جعل هویت رئیس اوباش شیکاگو و ترغیب به جرم سازمان یافته در نیویورک می گیرند...
یک مدیر تبلیغات که به نقطه شکست خود رسیده است، خود را در یک آسایشگاه روانی می بیند که در آن حرفه اش در واقع با کمک بیماران بیمارستان شروع به رونق می کند...
فیلم به تبعیض ها علیه سیاهان در جامعه آمریکا بویژه در جنگهای داخلی این کشور می پردازد. این جنگها بین ایالات شمالی، متحدین، و ایالات جنوبی رخ می دهد. مسئولین شهر بوستون در ماساچوست، از ایالات شمالی، که مخالف برده داری هستند هنگی از سیاهان را تشکیل می دهند و «رابرت شاو» (متیو برودریک)، فرزند یکی از متنفذین شهر را فرمانده این هنگ می کنند. شاو به آموزش این هنگ که اکثرا برده های فراری ایالات جنوبی هستند می پردازد اما گویا تبعیض های موجود اجازه رفتن به جنگ را نمی دهند و حتی کفش و لباس نیز به آنها نمی دهند. شاو با این تبعیضات مبارزه می کند و …
مردی به فتل می رسد و دو نفر شاهدان این قتل هستند که یکی از آنها نابینا و دیگری هم ناشنوا است! با اینکه پلیس آنها را شاهدانی معتبر نمی داند اما قاتلین اینگونه فکر نمی کنند و تصمیم می گیرند تا این دو شاهد را هم از میان بردارند! حالا این دو شاهد برای بدست آوردن عدالت و نجات جان خود با هم همراه می شوند و…….
"جان پرستون" ماموری بریتانیایی است که ماموریت دارد از انفجار بمبی هسته ای در کنار یک پایگاه آمریکایی در انگلیس جلوگیری کند. روسها امیدوارند این اتفاق رابطه گرم دو کشور را از بین ببرد و...