بر اساس یک داستان واقعی، یک نوجوان مهاجر از پورتوریکو مجبور می شود از خیابان های تاریک سال 1962 بروکلین جان سالم به در ببرد. اسیر قدرت باندها و اعتیاد به هروئین، او باید قبل از اینکه خانواده و خودش را نابود کند، ایمان و آزادی پیدا کند...
یک پسره تنها با معلولیت ذهنی با موجودی شیـطانی که درون آینه ی اتاق او زندگی می کند دوست می شود. این موجود ترسناک او را مجبور به کشتن کسانی می کند که دوستش دارند…
یه راننده حرفه ای به پشنهاد دوستش در سرقت از بانک به او کمک می کنند و برای نجات جان دوستان خود در موقع سرقت تلاش می کنند و در اخر خود او دست گیر میشود و به زندان می افتد اما نه در یک زندان معمولی زندانی که تمام خلاف کاران بزرگ و ادم کش ها در ان هستن و یک سری افراد برای خوش گذرانی خود در انجا مسابقات برگرار میکند و با جان زندانیان خشم گین و خون خوار بازی می کنند ….
قهرمان سابق مسابقات ناسکار – جنسون ایمز ( استاتام ) – به جرم قتل همسرش به زندان می رود . سرپرست بند زندانی که جنسون در آن به سر می برد محبوب ترین بازی سال را طراحی کرده است : مسابقه ماشین سواری که باید یا بکشی یا کشته شوی! برنده ها از زندان آزاد می شوند. یک مجرم توسط یک رییس زندان مجبور میشود در محبوبترین مسابقه ورزشی شرکت کند. یکمسابقه اتومبیلرانی که البته در آن بیرحمترین و قاتلترین فرد که بتواند بقیه را از دور مسابقات خارج کند برنده میشود و …
پس از بحران اقتصادی سال ۱۹۸۰ جک، که یک مهندس اتوموبیل است از کار بیکار میشود. وقتی همسرش، کارولاین، کار پیدا میکند و به نانآور خانواده تبدیل میشود، جک مجبور میشود مسئولیتهای او در خانه را بهعهده بگیرد و به آقای مادر تبدیل شود...
جو دیکون، یکی از معاونان کلانتری شهرستان کرن، برای انجام یک ماموریت کوتاه مدت جمعآوری شواهد به لس آنجلس فرستاده میشود. اما او به جای انجام ماموریتش، درگیر پروندهی یک قاتل سریالی میشود که ساکنان شهر را به وحشت انداخته است.
Danny Trejo بار دیگر بازگشته است تا در بی رحم ترین، خشن ترین ، خونین ترین مسابقه ی اتومبیل رانی تاریخ شرکت کند. بعد از حمله ای برای زندانی کردن یکی از راننده های افسانه ای به نام Frankenstein ، یکی از مامورین نیروهای ویژه Gibson ، تصمیم میگیرد برای دستگیر کردن فرانکشتاین وارد این مسابقه ی مرگ شود و ...
سریال تلویزیونی امریکایی است که داستان بازماندگان یک سقوط هواپیما در جزیرهای در مناطق گرمسیری مدار راس السرطان را بازگو میکند که پس از صحبتهای سرمهماندار در پرواز بین سیدنی- لس آنجلس در جایی در اقیانوس ارام سقوط میکند. هر قسمت سریال، شامل زندگی هر کدام از بازماندگان در جزیره و قسمتی از زندگی گذشتهٔ او میباشد...
کارآگاه نیک برکات فکر می کرد که برای کار در دایره ی جناییِ پورتلند آمادست , تا اینکه شروع به دیدن چیزهایی کرد که توضیحی براشون نداشت . و بعد از ملاقات با آخرین بازمانده ی خانوادش , نیک به رازی که در پس این وقایع هست پی می بره . نیک مثل بقیه ی آدمها نیست , اون از نوادگانِ نسلی از شکارچی هاست که به اسم “گریم” شناخته می شن. کسانی که مسوول جلوگیری از تکثیر موجوداتِ ماورالطبیعه هستن. و این گونست که داستانِ نیک آغاز می شه , در حالی که در ابتدا نسبت به این جریان بی میله ولی در حالی که مشغول کار بر روی پرونده های جنایی به همراهِ همکارش هست به جریاناتی بر می خوره که باعث می شه با دنیای این موجوداتِ انسان نما ارتباط برقرار کنه...