این سریال نگاهی دارد به آخرین روزهای دوره شوالیه های معبد در قرن 14 میلادی. این گروه در قرون وسطی فعالیت میکرد. شوالیه های معبد گروهی نظامی بودند که در قرن 12 میلادی برای محافظت از زائران مسیحی در مسیر اورشلیم، دور هم جمع شدند. اعضای این گروه به دلیل خدماتشان، امتیازهای ویژهای داشتند و مورد حمایت کلیسا بودند. آنها به داشتن ثروت و قدرت قابل توجه هم شهرت داشتند.
این سریال داستان خانوادهای از طبقه کارگر امریکایی را به تصویر میکشد. فرانک گلکر که صاحب ۶ فرزند است، عموماً دائم الخمر است و فرزندانش را به امان خدا رها کرده است. در این سریال تلاش شده تا نشان دهد چگونه اعتیاد به الکل میتواند یک خانواده را تحت تاثیر قرار دهد.
داستان این سریال در مورد جوانی به نام "جاش" می باشد که زندگی بسیار خسته کننده ای دارد و زمانی که کار نمی کند، زمان زیادی را صرف بازی های ویدئویی می کند. زمانی که تمام دنیا در یک بازی کم آورنده اند و فکر می کنند قابل شکست دادن نیست، او این بازی را شکست می دهد و در آن پیروز می شود. پس از شکست این بازی، افرادی مرموز از آینده ظاهر می شوند. آن ها باعث شده اند تا دنیا را خطری بزرگ تهدید کند و تنها کسی که آن را می تواند نجات دهد، "جاش" است. "جاش" با استفاده از سفر در زمان، تیمی حرفه ای برای نجات زمین آماده می کند و داستان سریال آغاز می شود...
بعد از اینکه خانوادهی فرانک کستل کشته میشوند، او به یک شورشی به نام "پانیشر" تبدیل میشود که با جرم و جنایت مبارزه میکند.
آستا و یونو در یک کلیسا در یک روز به عنوان نوزاد در سبد رها شدند و از آن زمان به بعد با هم بودند. وقتی بچه بودند، قول دادند که با هم رقابت کنند تا ببینند چه کسی پادشاه بعدی جادوگرها میشود. اما با بزرگ شدن، تفاوتهای بین آنها مشخص شد: یونو یک نابغه جادویی بود، در حالی که آستا هیچ قدرت جادویی نداشت. در کشوری که جادو همه چیز است و توانایی ورزشی مهم نیست، آستا هر روز با تمرینات بدنی و اراده قوی سعی میکرد جادو یاد بگیرد.
شهر آلاسکا توسط رواح و شیاطین تسخیر شده، رومان وظیفه دارد که با قدرت های شیطانی خودش به این شهر بیاید و به مبارزه با آنها بپردازد...
داستان سریال در ۴۰۰ سال آینده و در سفینهی اکتشافی اورویل رخ میدهد. خدمهی این کشتی فضایی که هم انسان و هم موجودات بیگانه هستند ، همواره در حال مواجه شدن با شگفتیها و خطرات فضا هستند. در این بین مشکلات زندگی روزمرهی آنها نیز به تصویر کشیده میشود و…
این سریال داستان یک حسابدار را روایت میکند که هیچ قدرتی ندارد و در شهری زندگی میکند که توسط یک آدم شرور – که تصور میشد مُرده – تسخیر شده است...
دردویل، جسیکا جونز، لوک کیج و مشت آهنین با همدیگر تیمی را تشکیل میدهند تا به مبارزه با جرم و جنایت در شهر نیویورک بپردازند...
دو پلیس کاملا متفاوت، یکی با ضریب هوشی بالا اما قدرت بدنی ضعیف و دیگر با قدرت بالا اما کودن و احمق، به عنوان پلیس مخفی به دبیرستانی اعزام می شوند و ...