تو چند سکانس قبل ذهنت رو آماده کرده بود که آریا خیلی بی سر و صدا بین واکر ها حرکت میکرد(صحنه کتابخونه و کشتن یه واکر بدون در اومدن صدا) این مقدمه بود که توجیه کنه آریا چطور بی صدا به نایت کینگ نزدیک شد
همونجور که حدس میزدم تمام حواس بیننده به جنگ جلب شده بود..
درسته این قسمت مربوط به جنگ یا شب پایانی بود اما مهمترین نکته این قسمت که خط داستانی رو همچنان مرموز نگه میداره یه نکته غیر از جنگ بود
وقتی واکر ها اومدن
برن میگه خوب من دیگه باید برم
و اطرافیان میپرسن کجا؟
برن وارد کالبد کلاغ میشه و دوباره به گذشته میره و وقتی بر میگرده که نایت کینگ روی سرش وایساده
برن این مدت کجا رفته بود؟؟؟؟
من نظرم اینه برن این بار باز هم به عقب برگشته بود به قدری به عقب برگشته بود که حتی نایت کینگ هم متوجه برن نشد(برن وقتی در کالبد کلاغ به نایت کینگ نزدیک میشد نایت کینگ متوجه میشد اما اینبار از کنارش رد میشه و نایت کینگ متوجه نمیشه)
این برگشت به عقب تا نزدیکی خود ازورا های بود
و به نظر من این برن بود که نایت کینگ رو نابود گرد (بدست آریا)
اقای کریسین بل شما چرا فریب خوردی بازی کردی
به خاطر نظر شخصی کسی نمیاد بنویسه فیلم آشغال بود
چرا نایت کینگ با آتش اژدها نابود نشد؟؟
سوال چه کسی با آتیش نمیمره؟
درسته تارگرین ها :)
نتیجه میگیرم نایت کینگ یه تارگرین بود و اون لوگو های که با اجساد درست میکرد واقعا نماد اژدها و تارگرین ها بوده
همونجور که حدس میزدم تمام حواس بیننده به جنگ جلب شده بود..
درسته این قسمت مربوط به جنگ یا شب پایانی بود اما مهمترین نکته این قسمت که خط داستانی رو همچنان مرموز نگه میداره یه نکته غیر از جنگ بود
وقتی واکر ها اومدن
برن میگه خوب من دیگه باید برم
و اطرافیان میپرسن کجا؟
برن وارد کالبد کلاغ میشه و دوباره به گذشته میره و وقتی بر میگرده که نایت کینگ روی سرش وایساده
برن این مدت کجا رفته بود؟؟؟؟
من نظرم اینه برن این بار باز هم به عقب برگشته بود به قدری به عقب برگشته بود که حتی نایت کینگ هم متوجه برن نشد(برن وقتی در کالبد کلاغ به نایت کینگ نزدیک میشد نایت کینگ متوجه میشد اما اینبار از کنارش رد میشه و نایت کینگ متوجه نمیشه)
این برگشت به عقب تا نزدیکی خود ازورا های بود
و به نظر من این برن بود که نایت کینگ رو نابود گرد (بدست آریا)