هیون سو ( song kang ) دانش آموز دبیرستانی گوشه گیریست که به ندرت اتاق خود را ترک و با خانواده اش صحبت میکند ، اما یک روز او تنها خانواده خود یعنی پدر و مادر و خواهرش را در یک سانحه تصادف از دست داده و به آپارتمان مرموزی به نام خانه سبز نقل مکان میکند. در آن جا متوجه جریان عجیبی میشود که انسان به هیولا تبدیل میشود…
داستان ازجایی شروع میشود که والدین یک پسر جوان از او میخواهند که برای ملاقات نامزدش به مکزیک برگردد. او همراه با لازارو که یک رقاص باله مرموز است به آنجا برمیگردد.
پس از رسیدگی به جرم یکی از اعضای مافیا، قاضی اهل شیکاگو درصدد حفظ جان پسرش میباشد.
یک مهماندار هواپیما به نام کاساندرا بودِن در اتاق هتل خود بیدار می شود و در کنار خود یک جسد می بیند و از شب قبل چیزی به یاد نمی آورد. او از ترس با پلیس تماس نمی گیرد و صبح خود را مثل اینکه اتفاقی نیوفتاده است ادامه می دهد و با دیگر مهمانداران و خلبانان برای سفر به فرودگاه می رود. در نیویورک با ماموران اف بی آی رو در رو می شود و...
داستان گروهی از ماموران پلیس که با استفاده از ابزار دست ساز خود به شکار ارواح سرگردان در کلیساهای تسخیرشده، زیرزمین ها و دخمه ها و نیز بیمارستان های متروکه میپردازند.
دایامون و آنا هلستورم فرزندان یک قاتل زنجیره ای مرموز و قدرتمند هستند. این خواهر و برادر به دنبال شکار بدترین های بشریت هستند و...
یک داستان عاشقانه ی ترسناک که بر اساس آثار هنری جیمز ساخته شده است...
برخورد با جانوران گوتیک ، از جمله فرشتگان و گرگینه های سقوط کرده ، افراد شکسته در تلاش برای ترمیم زندگی خود به سمت اقدامات ناامیدانه رانده می شوند ، در نهایت نشان می دهد که یک خط نازک بین انسان و حیوان وجود دارد.
پرستار جوانی در آسایشگاه روانی، خسته و دلسرد از بیماران خود رفتاری بسیار ناپسند در پیش میگیرد.
در سال 1983 ، دنیس نیلسن قاتل زنجیره ای اسکاتلندی پس از کشف بقایای انسانی که باعث مسدود شدن مجرای تخلیه در نزدیکی خانه او در لندن شده بود ، دستگیر شد...