ژاپن، سال ۱۶۰۰، آغاز یک جنگ داخلی صد ساله: لرد یوشی توراناجا پس از آنکه دشمنانش علیه او متحد میشوند، برای حفظ جان خود میجنگد. در همین زمان، یک کشتی اروپایی مرموز در یک روستای ماهیگیری نزدیک به ساحل به گل مینشیند. جان بلکثورن، ناخدای انگلیسی این کشتی، حامل رازهایی است که میتواند به توراناجا در تغییر توازن قدرت و نابودی دشمنان قدرتمند خود، یعنی کشیشان یسوعی و بازرگانان پرتغالی، کمک کند. سرنوشت توراناجا و بلکثورن با سرنوشت تودا ماریکو، مترجم زن و نجیبزاده مسیحی، که آخرین بازمانده خاندان سرنگونشده خود است، گره میخورد. ماریکو در حالی که در این فضای سیاسی پرتنش به ارباب خود خدمت میکند، باید بین دوستی نوپای خود با بلکثورن، تعهد به ایمانی که او را نجات داده و وظایف خود در قبال پدر مرحومش تعادل برقرار کند.
مردان و زنان در یک سیلو غول پیکر زیرزمینی زندگی می کنند که دارای چندین مقررات است که به اعتقاد آنها برای محافظت از آنها در برابر دنیای سمی و ویران شده در سطح وجود دارد.
جوئل و الی، زوجی که از طریق سختی دنیایی که در آن زندگی میکنند به هم متصل شدهاند، مجبور میشوند شرایط وحشیانه و قاتلان بیرحم را در سفری در سراسر آمریکای پس از همهگیری تحمل کنند.
تیم نخبه افبیآی با بزرگترین تهدید خود روبرو هستند، یک UnSub که از همهگیری کرونا برای ایجاد شبکهای از قاتلان زنجیرهای استفاده کرد. با باز شدن جهان، شبکه عملیاتی می شود و تیم باید هر بار یک قاتل را تعقیب کند.
این درام حماسی هزاران سال پیش از «هابیت» و «ارباب حلقهها» تالکین روی میدهد و بینندگان را به دورانی میبرد که قدرتهای بزرگ شکل گرفتند، حکومتهایی ظهور و سقوط کردند، قهرمانان غیرمنتظره آزموده شدند، امید در آستانه فروپاشی بود و بزرگترین شخصیت شروری که بر قلم تالکین جاری شده دنیا را تهدید به فروغلتیدن در ظلمت میکرد.
این سریال داستان خاندان تارگرین را روایت می کند و ۲۰۰ سال قبل از وقایع سریال "بازی تاج و تخت" جریان دارد.
مراقب لوکی باشید – خدای پرنخوت شرارت – که پس از ربودن تسراکت، مثل ماهی بیرون از آب است وقتی که به سازمان مرموز تیویای یا «سازمان مغایرت زمان» (Time Variance Authority) برده شده.
سریال سایه و استخوان ، در جهانی روایت میشود که به دو نیم تقسیم شده و دو کشور در آن وجود دارد؛ از طرفی تاریکی مطلق فرمانروای تمامی مناطق آن است و در این جهان و پشت جانپناه انسانی، موجودات شیطانی از شکار انسانها لذت میبرند و جشن میگیرند؛ در ادامه یک سرباز، نیرویی جادویی را کشف میکند که این نیرو قادر است دو کشور را با هم متحد کند، اما مشکلات فراوانی پیش روی دارد و باید با نیروهای دشمن بجنگد و جنگهای زیادی را از سر بگذراند تا در نهایت در زمان درست بتواند از نیروی جادویی خود بهترین استفاده را ببرد…
یک ژنرال چهار ستاره به نام «مارک آرو نیرد» با بازی «استیو کارل» که رؤیای مدیریت «نیروی هوایی» را در سر دارد، با برگزیده شدنش به عنوان رهبر ششمین شاخه از نیروهای مسلح ایالات متحده موسوم به «نیروی فضایی» غافلگیر میشود. مارک که مردی فداکار اما بدبین است، پس از آنکه از سوی کاخ سفید مأموریت پیدا میکند دوباره پای آمریکا را به ماه باز کند، به همراه خانوادهاش در منطقهی دورافتادهای در کلورادو ساکن میشود.
سه خواهر و برادر بعد از کشته شدن پدرشان، به خانه اجدادی خود باز می گردند و در آن جا کلید هایی جادویی پیدا می کنند که به آن ها قدرت ها و توانایی های خاصی می دهد. یک موجود شیطانی به دنبال یافتن این کلید ها و استفاده از قدرت های آن هاست. آن ها باید با استفاده از این کلید ها در مقابل این موجود شیطانی ایستادگی کنند.