این اثر از معدود آثاری است که با اینکه نمی توان به صورت مستقیم از آن به عنوان بهترین برترین فیلم تاریخ یاد کرد، به جرئت می توان گفت یکی از ۳ فیلم برتر تاریخ است.
دوستانی که با سینمای پر تعلیق استاد سینما یعنی "آلفرد هیچکاک" همینطور آثار کلاسیک، نو-آر و نئونو-آر، سبک های هنری و ... آشنایی ندارند به احتمال ۷۰ درصد از این فیلم زیاد خوششان نخواهد آمد و متاسفانه در مواردی ( که متاسفانه در یکی از کامنت ها نیز موجود است) از این شاهکار به عنوان "اثری بد" یاد کرده اند که بسیار جای تاسف دارد. بهر حال، قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهری...
و دوستانی که ارزش اثر هم درک کرده اند که قطعا به هین وجه نیازی به خواندن کامنت اینجانب ندارند و خودشون از عظمت این شاهکار آگاهند. گاهی اوقات بهتر است بگذاریم هنر، برای خودش صحبت کند...
با سلام خدمت شما دوست عزیز، به نکته ی خوبی اشاره کردید که در سینمای هیچکاک همواره به چشم می خوره
برای درک بهتر این ویژگی هیچکاک توسط دوستان ( که به احتمال زیاد خودشون هم آگاه هستن از قبل)، سبک روایت این کارگردان رو با کارگردان بزرگ دیگری یعنی "استنلی کوبریک" مقایسه می کنم. البته به این معنا نیست که یکی از دیگری برتر است، فقط در این مورد با هم موافق نبودند و نظر متفاوتی داشتند.
هیچکاک همیشه در پایان فیلم هاش توضیح بسیار کوتاهی رو ( در حد یک سکانس که در اکثر موارد فلش بک هست یا چند دیالوگ) به بیننده ارائه می ده تا بیننده تنها برداشتی که هیچکاک می خواد رو داشته باشه و از تئوری ها، نظرپردازی ها، حدس و گمان ها و ... جلوگیری بشه. نمونه ی واضح هم همین سرگیجه
اما کوبریک، بر این باور نیست. یک جمله ای منسوب به ایشون خوندم که می گفت: نمی توانم برای تابلوی مونالیزا ارزشی قائل باشم زیرا داوینچی آنرا "توضیح " داد: "می خندد تا رازی را از معشوقه اش پنهان کند."
مثلا در پایان درخشش، یکی از آثار بسیار زیبا و حرفه ای کوبریک ما تصویری از جک تورنس در یک پارتی متعلق به سال ۱۹۲۷ ( یا همین حدودا) می بینیم و کات! فیلم همانجا تمام می شود و بیننده می تواند هر برداشتی داشته باشد. بعضی این را ویژگی بسیار عالی و حرفه ای می خوانند و بعضی دیگر آنرا نوعی ضعف قلمداد می کنند که ناشی از ابهام بیش از حد لازم است.
هیچکاک اگر می بود قطعا از دسته ی دوم می بود، چون خود او هم سعی می کرد تا حد ممکن ابهام زدایی کند.
بهر حال سبک و دید هر یک بسیار قابل احترام و حرفه ای هست و از نظر بنده هیچکدام رو نمی توان نقص قلمداد کرد.
سلام دوستان, من هم مثل همه ی شما دوبله ی زیبا و با کیفیت موسسه ی جوانه ی پویا رو یادم میاد و می خواستم به خاطر اون حس نوستالژی این انیمیشن سریالی زیبا رو دانلود کنم, اما دیدم که نه تنها دوبله ای موجود نیست بلکه کیفیت بسیار پایینی هم قرار داده شده برای همین در بخش تماس با ما درخواست دادم . پیشنهاد می کنم شما هم درخواست بدید تا مدیریت متوجه بشن و ما هر چه سریع تر بتونیم از این سریال لذت ببریم
دوستانی که با سینمای پر تعلیق استاد سینما یعنی "آلفرد هیچکاک" همینطور آثار کلاسیک، نو-آر و نئونو-آر، سبک های هنری و ... آشنایی ندارند به احتمال ۷۰ درصد از این فیلم زیاد خوششان نخواهد آمد و متاسفانه در مواردی ( که متاسفانه در یکی از کامنت ها نیز موجود است) از این شاهکار به عنوان "اثری بد" یاد کرده اند که بسیار جای تاسف دارد. بهر حال، قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهری...
و دوستانی که ارزش اثر هم درک کرده اند که قطعا به هین وجه نیازی به خواندن کامنت اینجانب ندارند و خودشون از عظمت این شاهکار آگاهند. گاهی اوقات بهتر است بگذاریم هنر، برای خودش صحبت کند...
برای درک بهتر این ویژگی هیچکاک توسط دوستان ( که به احتمال زیاد خودشون هم آگاه هستن از قبل)، سبک روایت این کارگردان رو با کارگردان بزرگ دیگری یعنی "استنلی کوبریک" مقایسه می کنم. البته به این معنا نیست که یکی از دیگری برتر است، فقط در این مورد با هم موافق نبودند و نظر متفاوتی داشتند.
هیچکاک همیشه در پایان فیلم هاش توضیح بسیار کوتاهی رو ( در حد یک سکانس که در اکثر موارد فلش بک هست یا چند دیالوگ) به بیننده ارائه می ده تا بیننده تنها برداشتی که هیچکاک می خواد رو داشته باشه و از تئوری ها، نظرپردازی ها، حدس و گمان ها و ... جلوگیری بشه. نمونه ی واضح هم همین سرگیجه
اما کوبریک، بر این باور نیست. یک جمله ای منسوب به ایشون خوندم که می گفت: نمی توانم برای تابلوی مونالیزا ارزشی قائل باشم زیرا داوینچی آنرا "توضیح " داد: "می خندد تا رازی را از معشوقه اش پنهان کند."
مثلا در پایان درخشش، یکی از آثار بسیار زیبا و حرفه ای کوبریک ما تصویری از جک تورنس در یک پارتی متعلق به سال ۱۹۲۷ ( یا همین حدودا) می بینیم و کات! فیلم همانجا تمام می شود و بیننده می تواند هر برداشتی داشته باشد. بعضی این را ویژگی بسیار عالی و حرفه ای می خوانند و بعضی دیگر آنرا نوعی ضعف قلمداد می کنند که ناشی از ابهام بیش از حد لازم است.
هیچکاک اگر می بود قطعا از دسته ی دوم می بود، چون خود او هم سعی می کرد تا حد ممکن ابهام زدایی کند.
بهر حال سبک و دید هر یک بسیار قابل احترام و حرفه ای هست و از نظر بنده هیچکدام رو نمی توان نقص قلمداد کرد.