حاوی اسپویل
همشهری کین این فیلم پر تمتراق تاریخ سینما فیلمی که از نظر من به شدت OVERRATED است ولی مفهومی که برای انتقالش تلاش کرده مفهومی بزرگ و قابل احترام است یادم نمی آید که برای فیلمی کامنتی به این طویلی نوشته باشم ولی چاره ای نیست چون به یکی از عزیز ترین دوستانم قول داده ام برداشتم را از فیلم با او در میان بگذارم
این فیلم حسی 2 گانه در من ایجاد کرده نه آنقدر دوستش دارم که بگویم مورد علاقه ام است و نه آنقدر از آن بدم می آید که بگویم از آن متنفرم و برایم بی ارزش است چیزی ما بین این دو حس را به فیلم دارم و نمره ام 5 است بگذریم برسیم به برداشت من از فیلم
چارلز فاستر کین مردی که در آخرین لحظات نفس کشیدنش کلمه رُزباد را به زبان می آوَرَد و میمیرد و دنیا را برای همیشه ترک میکند و از اینجا به بعد کلمه رُزباد تبدیل میشود به معمای اصلی فیلم اما رُزباد یعنی چه؟ چه کارکردی دارد؟ چه مفهومی را میخواهد انتقال دهد؟ چه چیزی را میخواهد در زندگی چارلز فاستر کین به ما بگوید؟ رُزباد چکیده زندگی ایست که کین آرزویش را داشت در آن زیست کند و نفس بکشد زندگی ای که بوی مادرش را میداد بله رُزباد چیزی است که کین میخواست باشد ولی تقدیر چیز دیگری برایش رقم زد بهتر بگویم او نمیخواست فردی ثروتمند باشد نمیخواست روزنامه ای پرتیراژ داشته باشد اصلا برای همین شروع کرد به روزنامه نگاری او روزنامه ای را هر روز چاپ میکرد که قطعا ورشکستش میکرد و در خود فیلم هم دیدیم که اوایل کار روزنامه سالی 1 میلیون دلار ضرر میداد ولی از تقدیر بدِ کین روزنامه هم پر مشتری شد و کین از قبل هم پولدارتر کین قربانی تصمیمی شد که مادرش در کودکی برای او گرفت تصمیمی که اسباب بازی رُزبادش را از او گرفت کین نمیخواست فردی مهم یا فردِ پولداری باشد کین در تمام طول فیلم سعی کرد یک همشهری باشد جایی در پایین حرم جامعه ولی مادرش او را با تصمیمش به بالاترین مکان حرم جامعه برد و تنها خواسته کین را از او گرفت همشهری بودن را
کین اگر بگویم از تمام دنیا فقط مادرش و سمبل دوران کودکیش اسباب بازی رُزبادش را میخواست به گزاف نگفته ام او هر چقدر سعی کرد به دنیایی معمولی برود بیشتر از آن فاصله گرفت گویی که مادرش چیز دیگری برای او دوست داشت ولی او مادرش را میخواست تنها جایی در فیلم که خود واقعی کین را میبینیم جایی است که سر تا پایش در لجن فرو رفته و او میگوید به محله قدیمی میخواستم بروم چون آنجا مرا یاد مادرم میندازد بله مادرش مادری که شاید تصمیمِ درستی برای زندگی کین گرفت ولی هیچ چیز وجود کین را جز مادرش نتوانست پر کند نه پول نه شهرت نه زنانی زیبا و نه مجسمه هایی بی جان و گران قیمت فقط یک چیز در او حس رضایت ایجاد میکرد که تقدیر اجازه رسیدن به آن را به او نداد مادرش
بله رُزباد را باید یک سمبل دید او با دلبستگی به یک اسباب بازی از دنیا نرفت او با حسرتی بزرگ تر از این حرف ها از دنیا رفت حسرتی به نامِ کودک مادر بودن
خیلی حیف شد واقعا ایده سوزی شد
عثمانی ها خیلی جنایت در حق ارامنه کردند در تاریخ و کتاب ها نوشته شده ولی حتی گوشه ای از این جنایت هم در این فیلم نشون داده نشد پیشنهاد میکنم کمی تحقیق کنید تا متوجه بشید که چی میگم
ولی فیلم خوبی است برای یک بار دیدن
کاش پسره این کار رو نمیکرد کاش انتقامش رو شسته و رفته تر میگرفت تا بلایی سرِ با زمانده ها و اون راننده تاکسی و مسافر بد بختش نمیومد
خیلی با فکر تر میشد انتقام گرفت ولی ناشیانه عمل کرد و زندگیِ چند نفر رو الکی به تباهی کشوند و واقعا انتقام گیری رو باخت و متأسفانه اون قاتلِ کثافت پیروز شد چون چیز هایی که از پسر گرفت دیگه قابلِ برگشت نیستن ولی در عوض پسره از قاتل چی گرفت؟ هیچی کمی بهش زجر داد که معلوم بود از زجر کشیدن لذت میبره عوضی و جونِ کثیفش رو گرفت
من خیلی انتتظارم از فیلم بیشتر بود که متأسفانه انتظارم رو براورده نکرد
هنوز هم Oldboy یک چیزِ دیگه است
تنها نکته مثبتش بازی متفاوت و گریم فوق العاده نیکول کیدمن هستش
همشهری کین این فیلم پر تمتراق تاریخ سینما فیلمی که از نظر من به شدت OVERRATED است ولی مفهومی که برای انتقالش تلاش کرده مفهومی بزرگ و قابل احترام است یادم نمی آید که برای فیلمی کامنتی به این طویلی نوشته باشم ولی چاره ای نیست چون به یکی از عزیز ترین دوستانم قول داده ام برداشتم را از فیلم با او در میان بگذارم
این فیلم حسی 2 گانه در من ایجاد کرده نه آنقدر دوستش دارم که بگویم مورد علاقه ام است و نه آنقدر از آن بدم می آید که بگویم از آن متنفرم و برایم بی ارزش است چیزی ما بین این دو حس را به فیلم دارم و نمره ام 5 است بگذریم برسیم به برداشت من از فیلم
چارلز فاستر کین مردی که در آخرین لحظات نفس کشیدنش کلمه رُزباد را به زبان می آوَرَد و میمیرد و دنیا را برای همیشه ترک میکند و از اینجا به بعد کلمه رُزباد تبدیل میشود به معمای اصلی فیلم اما رُزباد یعنی چه؟ چه کارکردی دارد؟ چه مفهومی را میخواهد انتقال دهد؟ چه چیزی را میخواهد در زندگی چارلز فاستر کین به ما بگوید؟ رُزباد چکیده زندگی ایست که کین آرزویش را داشت در آن زیست کند و نفس بکشد زندگی ای که بوی مادرش را میداد بله رُزباد چیزی است که کین میخواست باشد ولی تقدیر چیز دیگری برایش رقم زد بهتر بگویم او نمیخواست فردی ثروتمند باشد نمیخواست روزنامه ای پرتیراژ داشته باشد اصلا برای همین شروع کرد به روزنامه نگاری او روزنامه ای را هر روز چاپ میکرد که قطعا ورشکستش میکرد و در خود فیلم هم دیدیم که اوایل کار روزنامه سالی 1 میلیون دلار ضرر میداد ولی از تقدیر بدِ کین روزنامه هم پر مشتری شد و کین از قبل هم پولدارتر کین قربانی تصمیمی شد که مادرش در کودکی برای او گرفت تصمیمی که اسباب بازی رُزبادش را از او گرفت کین نمیخواست فردی مهم یا فردِ پولداری باشد کین در تمام طول فیلم سعی کرد یک همشهری باشد جایی در پایین حرم جامعه ولی مادرش او را با تصمیمش به بالاترین مکان حرم جامعه برد و تنها خواسته کین را از او گرفت همشهری بودن را
کین اگر بگویم از تمام دنیا فقط مادرش و سمبل دوران کودکیش اسباب بازی رُزبادش را میخواست به گزاف نگفته ام او هر چقدر سعی کرد به دنیایی معمولی برود بیشتر از آن فاصله گرفت گویی که مادرش چیز دیگری برای او دوست داشت ولی او مادرش را میخواست تنها جایی در فیلم که خود واقعی کین را میبینیم جایی است که سر تا پایش در لجن فرو رفته و او میگوید به محله قدیمی میخواستم بروم چون آنجا مرا یاد مادرم میندازد بله مادرش مادری که شاید تصمیمِ درستی برای زندگی کین گرفت ولی هیچ چیز وجود کین را جز مادرش نتوانست پر کند نه پول نه شهرت نه زنانی زیبا و نه مجسمه هایی بی جان و گران قیمت فقط یک چیز در او حس رضایت ایجاد میکرد که تقدیر اجازه رسیدن به آن را به او نداد مادرش
بله رُزباد را باید یک سمبل دید او با دلبستگی به یک اسباب بازی از دنیا نرفت او با حسرتی بزرگ تر از این حرف ها از دنیا رفت حسرتی به نامِ کودک مادر بودن
عثمانی ها خیلی جنایت در حق ارامنه کردند در تاریخ و کتاب ها نوشته شده ولی حتی گوشه ای از این جنایت هم در این فیلم نشون داده نشد پیشنهاد میکنم کمی تحقیق کنید تا متوجه بشید که چی میگم
ولی فیلم خوبی است برای یک بار دیدن
یک انیمیشن خوش رنگ و لعاب با تصاویری چشم نواز
خیلی با فکر تر میشد انتقام گرفت ولی ناشیانه عمل کرد و زندگیِ چند نفر رو الکی به تباهی کشوند و واقعا انتقام گیری رو باخت و متأسفانه اون قاتلِ کثافت پیروز شد چون چیز هایی که از پسر گرفت دیگه قابلِ برگشت نیستن ولی در عوض پسره از قاتل چی گرفت؟ هیچی کمی بهش زجر داد که معلوم بود از زجر کشیدن لذت میبره عوضی و جونِ کثیفش رو گرفت
من خیلی انتتظارم از فیلم بیشتر بود که متأسفانه انتظارم رو براورده نکرد
هنوز هم Oldboy یک چیزِ دیگه است
ایده ای که تلف شد
ایده خوب و اجرای بد