امتیاز 5 از 10
بدون اسپویل!
دوستان در انتهای فیلم من متوجه شدم که این فیلم انگار قسمت دوم از یک سه گانه هست. البته اگر اشتباه نکنم قسمت اول Unbreakable هست با بازی بروس ویلیس و ساموئل جکسون.
و فیلم بعدی هم Glass هست که 2019 اکران میشه.
و اینکه با وجودی که من از ابتدای فیلم خوشم اومد و مقدمه نسبتا خوبی داشت، فیلم به شدت سردرگمه و اصلا نمیتونه بین روایت ها نسبتی ایجاد کنه. خصوصا نیمه دوم فیلم که اصلا اینقدر غیر منطقی و البته خنده دار شده بود که من دیگه ادامه ندادم و فقط رد شدم تا ببینم اخر فیلم چی میشه.
2 ساعت فیلمی که میتونست یکی از مهمترین فیلم های ژانر وحشت باشه، تبدیل شده به وقت تلف کردن و بازی با ایده های فیلم که نه درست بهشون پرداخته شده و نه نکته خاصی داره.
مرسی
*دارت ویدر باید دارت ویدر باشد ...*
والا عرض شود که انگار هرچی جلوتر میریم و جلوه های ویژه بصری پیشرفته تر میشه ، انگار این سری داره رو به افول میره.
داستان The Force Awakens با اینکه خیلی ضعیف بود اما چون شخصیت های قدیمی رو جمع کرده بود و جلوه های ویژه فوق العاده ای داشت ، مردم دوستش داشتن و محبوب بود.
اما دیگه این قسمت رسما ثابت کرد مسیری که سری جنگ های ستاره ای یا به قول خودمون جنگ ستارگان داره میره ، اشتباه ست.
اول اینکه اسم این قسمت آخرین جدای هست. ما خب شخصیت لوک اسکای واکر رو داریم به عنوان آخرین جدای ... در صورتی که به هیچ وجه به این شخصیت پرداخته نمیشه...سکانس های بی معنی و بیهوده از فین . شخصیت کایلو رن که به شدت نامطمئن و سردرگم هست.
هشدار اسپویل The Force Awakens :
اگر یادتون باشه در قسمت قبل ، کایلو رن پدرش ، هان سولو رو کشت.اونم بدون تردید...حالا چطور شده که این قسمت وقتی میخواد به سفینه مادرش حمله کنه ، دست و پاش رو گم میکنه و دلش نمیاد؟
انجمن First Order هم که بقول دوستمون معلوم نیست از کجا اومده ، این همه تکنولوژی رو چطور تولید کرده و فلان...
و مهمتر از همه این که شخصیت لوک اسکای واکر به شدت شرم آور بود. چطور شخصیتی که به عنوان فرمانده تونست علیه دارت ویدر و دارت سیدیوس پیروز بشه و امپراطوری رو نابود کنه ، اینقدر سردرگم هست.؟اونم این شخصیت که شاید بگیم مهمترین شخصیت کل این سری فیلم هاست؟
و در کلام آخر، کایلو رن که داره ادای دارت ویدر رو در میاره اما هرگز موفق نیست.
ما داریم یه فیلم رو نگاه میکنیم که به شدت از سری های پیش ، داستان تخیلی تر و ضعیف تری داره.
شما قسمت :امپراطوری ضربه میزند: رو تماشا کنید ، بعد این قسمت رو ببینید که چطور کایلو داره ادا درمیاره...آیا واقعا قراره هر سه گانه از جنگ ستارگان یه شخصیت مثل دارت ویدر ایجاد بشه که فیلم جذاب باشه برای بیننده؟
جنگ های ستاره ای یا همون جنگ ستارگان طرفداران خودشو داره و تاریخ منحصر به فرد خودشو داره و قطعا به امتیاز منتقدین و یا چند سایت افراطی نمیشه اکتفا کرد.
اما واقعا مسیری که این سه گانه جدید داره میره ، به نظر بنده داره قسمت های 5-6 رو زیر سوال میبره...
خودمونیم ، دارت ویدر که بزرگترین شخصیت شرور و اتفاقا جذاب بود... کایلو رن و نه تنها او ، بلکه هیچ کس دیگه نمیتونه ادای دارت ویدر رو در بیاره...
دارت ویدر باید دارت ویدر باشه...
@punisher1995
سلام. این فیلم نیست. سریاله و 10 قسمته . حدود یک هفته هم هست که منتشر شده.
و اینکه خب دوست عزیز ، شما یکی دو قسمت دانلود کن و ببین ، اگر خوشت اومد که بیا بقیه رو دانلود کن اگه نه که هیچی. اینکه من و مخاطبین بیایم بگیم این سریال معرکهست یا فاجعهست ، نظر شخصی خودمونه
@xosturex
سلام دوباره، واقعا فهم این کامنتی که برات گذاشتم اینقدر سخته که دوباره جواب دادی؟ حداقل یه بار بخون ببین چی گفتم:)
و
دقیقا میشه بگی این عقده گشایی از کجا میاد؟ بگو شاید با برخورد افرادی مثل تو بهتر بتونیم درکتون کنیم.
8 از 10
من قسمت اول رو ندیدم با این حال، گاهی خیلی میشد فیلم رو درک کرد
گاهی هم چون ادامه قسمت اول بود، گُنگ بود.
بازیگری ها فوق العاده، جلوه های ویژه فوق العاده، داستان به شدت ضعیف، بی سر و ته بودنش خیلی به چشم میاد.
ولی از اون فیلم هاس که به یاد میمونه، و زود فراموش نمیشه
سلام دوستان
بحث خیلی خوبیه و جا داره بیشتر صحبت بشه.
قطعا ملاک فیلم دیدن ، سایت هایی مثل IMDB نیست. سایتی مثل IMDB خب کاربران خودش رو داره و اونا طبق سلیقه خودشون رای میدن. بقیه سایت ها هم به هر حال منتقدین خودشون رو دارن و قابل احترام هستن.
به نظر من کسی که فیلم بین حرفه ای باشه ( کسی که سینما رو به طور جدی دنبال میکنه و فیلم دیدن براش فقط سرگرمی نیست) هم به منتقدین توجه میکنه و هم به نظر مخاطبان.
مثلا خود من ، فیلم Birdman رو بسیار میپسندم و این فیلم علاوه بر اینکه نظر منتقدین رو به خودش جلب کرده ، جوایز مختلفی رو هم برده. منتهی این فیلم به نظر من برای مخاطب عادی ممکنه خسته کننده و تا جاهایی غیر قابل فهم باشه که طبیعی هم هست. یک سری فیلم ها هست که شما یه بار نگاه میکنی و لذت خاصی هم شاید نداشه باشه ، بعد دو تا نقد چه مثبت چه منفی میخونید بعد ممکنه دوباره بشینید فیلم رو ببینید با یه نگاه جدیدتر.
فیلم های دیگه ای هم هست که اتفاقا خیلی مخاطب پسند هستن ولی منتقدین کاملا اونهارو پس زدن.
یک اثر هنری برای اینکه موفق باشه هم باید درونمایه داشته باشه هم مخاطب پسند.همین چیزی که ما توی سینما از هیچکاک به خوبی یاد گرفتیم.
به عنوان یه برادر کوچکتر ، نظر من به دوستانی که میخوان به هر حال سینما رو به طور جدیتر دنبال کنن ،اول اینکه سعی کنید هر چیزی ببینید . نگید فلان فیلم بلاک باستری هست و ارزشی نداره . چون اگر شما پای منتقدین هم بشینید متوجه میشید که فیلم های تارکوفسکی هم نقص هایی داره.از فدریکو فلینی بگیرید تا ایناریتو .
دوم اینکه تعصبی نباشید . ما دیدیم طرف مثلا عاشق فیلم Inception هست بعد زیر فیلم Gravity که اتفاقا فیلم خوبی هست نوشته این فیلم به پای اون نمیرسه. و از اینجور چیزای خنده دار که شاهدش هستیم متاسفانه.
سوم هم اینکه منتقدین رو چه بخواید چه نخواید باید قبول کنید . کسی که میگه منتقدین هیچی حالیشون نیست پس لابد نمیفهمه که همون منتقدی که موهاش الان سفید شده یا سال ها کار کرده ، لابد فیلم های بیشتری دیده یا تجربه بیشتری داشته. به پای حرفشون بشینید و با خودتون تجزیه تحلیل کنید چیزی که به دردتون میخوره رو ازش یاد بگیرید.
و در آخر به لیست IMDB هم دلخوش نباشید همین الآن مثلا Avengers تو لیست هست ولی چند تا فیلم مهم از کارگردانهای مهم مثل اینگمار برگمان تو لیست نیست.
یا مثلا همین فیلم ، که بیشتر جنبه تبلیغاتی داره تا خود فیلم ، نمره بیشتری از مثلا Birdman و دیگر فیلم ها داره.
مرسی
بررسی سه گانه پنجاه طیف (Fifty Shades) ((بدون اسپویل))
قسمت اول Fifty Shades of Grey: امتیاز 8 از 10
خب وقتی ما مجموعه فیلم های 50 طیف رو از ابتدا تماشا میکنیم ، ابتدا باید نگاهی هم به پس زمینه داستان و فرم توجه کنیم. پنجاه طیف یک مجموعه رمان 3 قسمت است که توسط E. L. James در سال 2011 و 2012 منتشر شد. صحبت بی پرده از روابط و یا به اصطلاح اروتیک بودن داستان موجب مشهور شدن آن و در عواقب فروش بی سابقه این مجموعه رمان رو در پی داشت.
فیلم اول Fifty Shades of Grey شاید بشه گفت یکی از موفق ترین و قابل بحث ترین قسمت از این سه گانه باشه. داستان از مصاحبه اتفاقی آناستازیا استیل با بازیگری متوسط Dakota Johnson با شخصی ثروتمند و در عین حال پر جذبه به نام کریستین گری با بازیگری Jamie Dornan آغاز میشه. احساس گرایی و یا رمانتیک بودن این قسمت قابل قبول هست ولی چیزی که در این قسمت به درستی بهش پرداخته میشه سادیستی بودن (کریستین) در رابطه با (آناستازیا) است.آنا ابتدا فکر میکند که ممکن است در هر رابطه ای ، شخص مقابل خواسته ای داشته باشد و این برایش قابل درک است ولی تاجایی پیش میرود که با خود فکر میکند مورد آزار قرار گرفته.به عقیده بنده جدا از موسیقی خوب ، فیلم برداری و بازیگردانی خوب کارگردان ; این حس تناقض اول فیلم و اخر فیلم به خوبی نمایش پیدا میکنه.
و همینطور هم هست که ما با یه فیلم رک و صادق طرف هستیم. شخصیت (کریستین) ممکن است از جمله پیچیده ترین شخصیت چند سال قبل سینما باشد که تا جایی تماشاگر ممکن است با او ارتباط برقرار نکند ولی فیلم تلاش خود را میکند. مبحث BDSM به شدت مبحث طولانی و پیچیده است و توصیه میکنم حتما در اینترنت جست و جو کنید و تحقیق کنید.
قسمت دوم Fifty Shades Darker : امتیاز 6 از 10
آنقدر که قسمت اول ان سه گانه ، خوب و قابل قبول بود ; قسمت دوم آن به شدت عقبگرد و بی منطق است. شخصیت (کریستین) ناگهان تصمیم میگیرد که عادات خود را کنار بگذارد و اینکار را هم میکند. به طوری که مخاطبی که قسمت اول را دیده ، با دیدن قسمت دوم از این بی هویتی و شخصیت ناپرداخته شده ای که کارگردان به تصویر میکشد ،خنده ش میگیرد.فیلم عمیقا به اصول خود پشت کرد. شاید ممکن است این اتفاق بخاطر عوض شدن کارگردان قسمت دوم باشد ولی باز هم نمیتوان این گاف بزرگ را تحمل کرد. با وجودی که قسمت دوم ، گاف های زیادی داره ولی باز هم ممکن است کسانی که از رمانتیک و اروتیک آن هم همزمان خوششان می آید ، این قسمت را نیز بپسندند. شخصیت (جک هاید) با اضافه شدن به داستان ، نقش منفی به خود میگیرد که البته ممکن است باز هم مضحک باشد . چرا که اصولی که در قسمت اول وجود داشت، خوب و یا بد را به نمایش نمیگذاشت بلکه میخواست مخاطب این دو را درک کند و خودش قضاوت کند..
قسمت سوم Fifty Shades Freed : امتیاز 6 از 10
متاسفانه در این قسمت هم به اندازه قسمت دوم بود.داستان عمیقا همان قسمت دوم را دنبال میکرد و شخصیت احمقانه و بی منطق (جک هاید) نقش پر رنگ تری به خود میگیرد اما باز هم موسیقی خوبی دارد. فیلم برداری هم به مانند دو قسمت خوب است ولی بازیگری به عقیده من تغییری نکرد.
رسما میشه گفت اگر این دو قسمت آخر ساخته نمیشد ، میتوانستیم Fifty Shades of Grey رو به عنوان یک فیلم عالی و در واقع جدی در موردش صحبت کنیم اما متاسفانه اینطور نشد.
البته این نظر ، نظر شخصی بنده است و برداشت شخصی بنده بود به عنوان یک بیننده.
متشکرم
8 از 10
یه درام خیلی خیلی عاشقانه...
من تا وسطای فیلم رو دیدم بعدش دیگه بقیشو ندیدم.
فیلم های عاشقانه رو نمیشه تنها نگاه کرد
پ. ن: حالا خارجیا میرن با عشقشون تو سینما دست در دست هم این فیلمو میبینن و لذت میبرن.
اونوقت ما با یه نت ضعیف اینو با کیفیت متوسط دانلود میکنیم و تنهایی نگاه میکنیم انتظار هم داریم قوی باشه ☺ :)
5 از 10
با کمال احترام به تمام هواداران دی سی
واقعا این فیلم فاجعه بود
بازیگر ها ددشات هارلی و جوکر فوق العاده تو این داستان شخمی فیلم بازی کردن
واقعا داستان آبکی داشت خیلی خیلی بی مقدمه و بی نهایت تخیلی...
با این بتمن علیه سوپر من و جوخه انتحار فکر نکنم دیگ امیدی به دیدن فیلم درجه 1 با داستانی تاثیر گذار از دی سی شاهد باشیم
به نام کوبریک
امروز فیلم معروف و شاید جزو بهترین فیلم های تاریخ، ساخته استنلی کوبریک رو دیدم
تو نگاه اول با یه فیلم علمی-تخیلی که با جلوه های ویژه عجیب قریب که اونم سال 1968 ساخته شده طرف هستیم
اما دقیق تر که ببینیم، یه فیلم کاملا فلسفی که اصل بشر و جهان هستی رو نشون میده.
اون میمون های اول فیلم که نمادی از انسان ها بودند، و در اخر هم سکانس تعجب برانگیز پایانی
میشه کتاب ها مفهوم از این فیلم برداشت کرد...
بعضی از فیلم ها و در کل آثار هنری کوبریک، مثل شراب میمونن، ارزششون بعد از سال ها مشخص میشه
بدون اسپویل!
دوستان در انتهای فیلم من متوجه شدم که این فیلم انگار قسمت دوم از یک سه گانه هست. البته اگر اشتباه نکنم قسمت اول Unbreakable هست با بازی بروس ویلیس و ساموئل جکسون.
و فیلم بعدی هم Glass هست که 2019 اکران میشه.
و اینکه با وجودی که من از ابتدای فیلم خوشم اومد و مقدمه نسبتا خوبی داشت، فیلم به شدت سردرگمه و اصلا نمیتونه بین روایت ها نسبتی ایجاد کنه. خصوصا نیمه دوم فیلم که اصلا اینقدر غیر منطقی و البته خنده دار شده بود که من دیگه ادامه ندادم و فقط رد شدم تا ببینم اخر فیلم چی میشه.
2 ساعت فیلمی که میتونست یکی از مهمترین فیلم های ژانر وحشت باشه، تبدیل شده به وقت تلف کردن و بازی با ایده های فیلم که نه درست بهشون پرداخته شده و نه نکته خاصی داره.
مرسی
والا عرض شود که انگار هرچی جلوتر میریم و جلوه های ویژه بصری پیشرفته تر میشه ، انگار این سری داره رو به افول میره.
داستان The Force Awakens با اینکه خیلی ضعیف بود اما چون شخصیت های قدیمی رو جمع کرده بود و جلوه های ویژه فوق العاده ای داشت ، مردم دوستش داشتن و محبوب بود.
اما دیگه این قسمت رسما ثابت کرد مسیری که سری جنگ های ستاره ای یا به قول خودمون جنگ ستارگان داره میره ، اشتباه ست.
اول اینکه اسم این قسمت آخرین جدای هست. ما خب شخصیت لوک اسکای واکر رو داریم به عنوان آخرین جدای ... در صورتی که به هیچ وجه به این شخصیت پرداخته نمیشه...سکانس های بی معنی و بیهوده از فین . شخصیت کایلو رن که به شدت نامطمئن و سردرگم هست.
هشدار اسپویل The Force Awakens :
اگر یادتون باشه در قسمت قبل ، کایلو رن پدرش ، هان سولو رو کشت.اونم بدون تردید...حالا چطور شده که این قسمت وقتی میخواد به سفینه مادرش حمله کنه ، دست و پاش رو گم میکنه و دلش نمیاد؟
انجمن First Order هم که بقول دوستمون معلوم نیست از کجا اومده ، این همه تکنولوژی رو چطور تولید کرده و فلان...
و مهمتر از همه این که شخصیت لوک اسکای واکر به شدت شرم آور بود. چطور شخصیتی که به عنوان فرمانده تونست علیه دارت ویدر و دارت سیدیوس پیروز بشه و امپراطوری رو نابود کنه ، اینقدر سردرگم هست.؟اونم این شخصیت که شاید بگیم مهمترین شخصیت کل این سری فیلم هاست؟
و در کلام آخر، کایلو رن که داره ادای دارت ویدر رو در میاره اما هرگز موفق نیست.
ما داریم یه فیلم رو نگاه میکنیم که به شدت از سری های پیش ، داستان تخیلی تر و ضعیف تری داره.
شما قسمت :امپراطوری ضربه میزند: رو تماشا کنید ، بعد این قسمت رو ببینید که چطور کایلو داره ادا درمیاره...آیا واقعا قراره هر سه گانه از جنگ ستارگان یه شخصیت مثل دارت ویدر ایجاد بشه که فیلم جذاب باشه برای بیننده؟
جنگ های ستاره ای یا همون جنگ ستارگان طرفداران خودشو داره و تاریخ منحصر به فرد خودشو داره و قطعا به امتیاز منتقدین و یا چند سایت افراطی نمیشه اکتفا کرد.
اما واقعا مسیری که این سه گانه جدید داره میره ، به نظر بنده داره قسمت های 5-6 رو زیر سوال میبره...
خودمونیم ، دارت ویدر که بزرگترین شخصیت شرور و اتفاقا جذاب بود... کایلو رن و نه تنها او ، بلکه هیچ کس دیگه نمیتونه ادای دارت ویدر رو در بیاره...
دارت ویدر باید دارت ویدر باشه...
سلام. این فیلم نیست. سریاله و 10 قسمته . حدود یک هفته هم هست که منتشر شده.
و اینکه خب دوست عزیز ، شما یکی دو قسمت دانلود کن و ببین ، اگر خوشت اومد که بیا بقیه رو دانلود کن اگه نه که هیچی. اینکه من و مخاطبین بیایم بگیم این سریال معرکهست یا فاجعهست ، نظر شخصی خودمونه
سلام دوباره، واقعا فهم این کامنتی که برات گذاشتم اینقدر سخته که دوباره جواب دادی؟ حداقل یه بار بخون ببین چی گفتم:)
و
دقیقا میشه بگی این عقده گشایی از کجا میاد؟ بگو شاید با برخورد افرادی مثل تو بهتر بتونیم درکتون کنیم.
من قسمت اول رو ندیدم با این حال، گاهی خیلی میشد فیلم رو درک کرد
گاهی هم چون ادامه قسمت اول بود، گُنگ بود.
بازیگری ها فوق العاده، جلوه های ویژه فوق العاده، داستان به شدت ضعیف، بی سر و ته بودنش خیلی به چشم میاد.
ولی از اون فیلم هاس که به یاد میمونه، و زود فراموش نمیشه
بحث خیلی خوبیه و جا داره بیشتر صحبت بشه.
قطعا ملاک فیلم دیدن ، سایت هایی مثل IMDB نیست. سایتی مثل IMDB خب کاربران خودش رو داره و اونا طبق سلیقه خودشون رای میدن. بقیه سایت ها هم به هر حال منتقدین خودشون رو دارن و قابل احترام هستن.
به نظر من کسی که فیلم بین حرفه ای باشه ( کسی که سینما رو به طور جدی دنبال میکنه و فیلم دیدن براش فقط سرگرمی نیست) هم به منتقدین توجه میکنه و هم به نظر مخاطبان.
مثلا خود من ، فیلم Birdman رو بسیار میپسندم و این فیلم علاوه بر اینکه نظر منتقدین رو به خودش جلب کرده ، جوایز مختلفی رو هم برده. منتهی این فیلم به نظر من برای مخاطب عادی ممکنه خسته کننده و تا جاهایی غیر قابل فهم باشه که طبیعی هم هست. یک سری فیلم ها هست که شما یه بار نگاه میکنی و لذت خاصی هم شاید نداشه باشه ، بعد دو تا نقد چه مثبت چه منفی میخونید بعد ممکنه دوباره بشینید فیلم رو ببینید با یه نگاه جدیدتر.
فیلم های دیگه ای هم هست که اتفاقا خیلی مخاطب پسند هستن ولی منتقدین کاملا اونهارو پس زدن.
یک اثر هنری برای اینکه موفق باشه هم باید درونمایه داشته باشه هم مخاطب پسند.همین چیزی که ما توی سینما از هیچکاک به خوبی یاد گرفتیم.
به عنوان یه برادر کوچکتر ، نظر من به دوستانی که میخوان به هر حال سینما رو به طور جدیتر دنبال کنن ،اول اینکه سعی کنید هر چیزی ببینید . نگید فلان فیلم بلاک باستری هست و ارزشی نداره . چون اگر شما پای منتقدین هم بشینید متوجه میشید که فیلم های تارکوفسکی هم نقص هایی داره.از فدریکو فلینی بگیرید تا ایناریتو .
دوم اینکه تعصبی نباشید . ما دیدیم طرف مثلا عاشق فیلم Inception هست بعد زیر فیلم Gravity که اتفاقا فیلم خوبی هست نوشته این فیلم به پای اون نمیرسه. و از اینجور چیزای خنده دار که شاهدش هستیم متاسفانه.
سوم هم اینکه منتقدین رو چه بخواید چه نخواید باید قبول کنید . کسی که میگه منتقدین هیچی حالیشون نیست پس لابد نمیفهمه که همون منتقدی که موهاش الان سفید شده یا سال ها کار کرده ، لابد فیلم های بیشتری دیده یا تجربه بیشتری داشته. به پای حرفشون بشینید و با خودتون تجزیه تحلیل کنید چیزی که به دردتون میخوره رو ازش یاد بگیرید.
و در آخر به لیست IMDB هم دلخوش نباشید همین الآن مثلا Avengers تو لیست هست ولی چند تا فیلم مهم از کارگردانهای مهم مثل اینگمار برگمان تو لیست نیست.
یا مثلا همین فیلم ، که بیشتر جنبه تبلیغاتی داره تا خود فیلم ، نمره بیشتری از مثلا Birdman و دیگر فیلم ها داره.
مرسی
قسمت اول Fifty Shades of Grey: امتیاز 8 از 10
خب وقتی ما مجموعه فیلم های 50 طیف رو از ابتدا تماشا میکنیم ، ابتدا باید نگاهی هم به پس زمینه داستان و فرم توجه کنیم. پنجاه طیف یک مجموعه رمان 3 قسمت است که توسط E. L. James در سال 2011 و 2012 منتشر شد. صحبت بی پرده از روابط و یا به اصطلاح اروتیک بودن داستان موجب مشهور شدن آن و در عواقب فروش بی سابقه این مجموعه رمان رو در پی داشت.
فیلم اول Fifty Shades of Grey شاید بشه گفت یکی از موفق ترین و قابل بحث ترین قسمت از این سه گانه باشه. داستان از مصاحبه اتفاقی آناستازیا استیل با بازیگری متوسط Dakota Johnson با شخصی ثروتمند و در عین حال پر جذبه به نام کریستین گری با بازیگری Jamie Dornan آغاز میشه. احساس گرایی و یا رمانتیک بودن این قسمت قابل قبول هست ولی چیزی که در این قسمت به درستی بهش پرداخته میشه سادیستی بودن (کریستین) در رابطه با (آناستازیا) است.آنا ابتدا فکر میکند که ممکن است در هر رابطه ای ، شخص مقابل خواسته ای داشته باشد و این برایش قابل درک است ولی تاجایی پیش میرود که با خود فکر میکند مورد آزار قرار گرفته.به عقیده بنده جدا از موسیقی خوب ، فیلم برداری و بازیگردانی خوب کارگردان ; این حس تناقض اول فیلم و اخر فیلم به خوبی نمایش پیدا میکنه.
و همینطور هم هست که ما با یه فیلم رک و صادق طرف هستیم. شخصیت (کریستین) ممکن است از جمله پیچیده ترین شخصیت چند سال قبل سینما باشد که تا جایی تماشاگر ممکن است با او ارتباط برقرار نکند ولی فیلم تلاش خود را میکند. مبحث BDSM به شدت مبحث طولانی و پیچیده است و توصیه میکنم حتما در اینترنت جست و جو کنید و تحقیق کنید.
قسمت دوم Fifty Shades Darker : امتیاز 6 از 10
آنقدر که قسمت اول ان سه گانه ، خوب و قابل قبول بود ; قسمت دوم آن به شدت عقبگرد و بی منطق است. شخصیت (کریستین) ناگهان تصمیم میگیرد که عادات خود را کنار بگذارد و اینکار را هم میکند. به طوری که مخاطبی که قسمت اول را دیده ، با دیدن قسمت دوم از این بی هویتی و شخصیت ناپرداخته شده ای که کارگردان به تصویر میکشد ،خنده ش میگیرد.فیلم عمیقا به اصول خود پشت کرد. شاید ممکن است این اتفاق بخاطر عوض شدن کارگردان قسمت دوم باشد ولی باز هم نمیتوان این گاف بزرگ را تحمل کرد. با وجودی که قسمت دوم ، گاف های زیادی داره ولی باز هم ممکن است کسانی که از رمانتیک و اروتیک آن هم همزمان خوششان می آید ، این قسمت را نیز بپسندند. شخصیت (جک هاید) با اضافه شدن به داستان ، نقش منفی به خود میگیرد که البته ممکن است باز هم مضحک باشد . چرا که اصولی که در قسمت اول وجود داشت، خوب و یا بد را به نمایش نمیگذاشت بلکه میخواست مخاطب این دو را درک کند و خودش قضاوت کند..
قسمت سوم Fifty Shades Freed : امتیاز 6 از 10
متاسفانه در این قسمت هم به اندازه قسمت دوم بود.داستان عمیقا همان قسمت دوم را دنبال میکرد و شخصیت احمقانه و بی منطق (جک هاید) نقش پر رنگ تری به خود میگیرد اما باز هم موسیقی خوبی دارد. فیلم برداری هم به مانند دو قسمت خوب است ولی بازیگری به عقیده من تغییری نکرد.
رسما میشه گفت اگر این دو قسمت آخر ساخته نمیشد ، میتوانستیم Fifty Shades of Grey رو به عنوان یک فیلم عالی و در واقع جدی در موردش صحبت کنیم اما متاسفانه اینطور نشد.
البته این نظر ، نظر شخصی بنده است و برداشت شخصی بنده بود به عنوان یک بیننده.
متشکرم
یه درام خیلی خیلی عاشقانه...
من تا وسطای فیلم رو دیدم بعدش دیگه بقیشو ندیدم.
فیلم های عاشقانه رو نمیشه تنها نگاه کرد
پ. ن: حالا خارجیا میرن با عشقشون تو سینما دست در دست هم این فیلمو میبینن و لذت میبرن.
اونوقت ما با یه نت ضعیف اینو با کیفیت متوسط دانلود میکنیم و تنهایی نگاه میکنیم انتظار هم داریم قوی باشه ☺ :)
با کمال احترام به تمام هواداران دی سی
واقعا این فیلم فاجعه بود
بازیگر ها ددشات هارلی و جوکر فوق العاده تو این داستان شخمی فیلم بازی کردن
واقعا داستان آبکی داشت خیلی خیلی بی مقدمه و بی نهایت تخیلی...
با این بتمن علیه سوپر من و جوخه انتحار فکر نکنم دیگ امیدی به دیدن فیلم درجه 1 با داستانی تاثیر گذار از دی سی شاهد باشیم
به نام کوبریک
امروز فیلم معروف و شاید جزو بهترین فیلم های تاریخ، ساخته استنلی کوبریک رو دیدم
تو نگاه اول با یه فیلم علمی-تخیلی که با جلوه های ویژه عجیب قریب که اونم سال 1968 ساخته شده طرف هستیم
اما دقیق تر که ببینیم، یه فیلم کاملا فلسفی که اصل بشر و جهان هستی رو نشون میده.
اون میمون های اول فیلم که نمادی از انسان ها بودند، و در اخر هم سکانس تعجب برانگیز پایانی
میشه کتاب ها مفهوم از این فیلم برداشت کرد...
بعضی از فیلم ها و در کل آثار هنری کوبریک، مثل شراب میمونن، ارزششون بعد از سال ها مشخص میشه