امتیاز 9 از 10
بدون اسپویل!
دروغ چرا. من هم تصورم از انیمه، انیمه هایی بود که کودکی میدیدم و همیشه هم ازشون بدم میومد.
ولی الان بعد از تماشای این سریال میتونم بگم انیمه یک ژانر منحصر به فرده و ویژگی هایی داره که مثلا سینما نداره. یا اگر در سینما باشه بسیار سخت و مشکل هست.
سریال به معنی واقعی خودش تونسته شخصیت پردازی هارو به نحو احسن انجام بده. علاوه بر اون، فضای تاریک و البته سرگرم کننده سریال، داستان هیجانی و البته عمیق بقیه ویژگی های خوب این انیمه هستن.
در داستان درواقع نویسنده در تلاش هست که در کنار ایجاد سرگرمی و داستان هیجانی، یکی از جریان های فکری که احتمالا بشه در تمام دنیا پیدا کرد رو نقد کنه. منطق حذف!!
حذف رقیب یا دشمن یا جنایتکار یا هرچیز دیگه. در اینجا ما با شخصیت اصلی داستان طرف هستیم که این منطق رو داره و برخلاف بقیه اینبار این فرصت بهش داده شده که این نظریه رو به واقعیت تبدیل کنه.
یکی از مهمترین سریال ها که حتما باید دید.
مرسی
زمانی که کشور های منطقه و همسایه برای کسب امتیاز از شرکت های بزرگی مثل فیسبوک و گوگل و حتی آمازون به آمریکا رفتن و مذاکره کردن و قرارداد بستن، اینجا یه عده هم بودن که این شرکت هارو در همون ابتدا نه تنها با ماهیتشون مخالف بودن بلکه دسترسی به متحوای بسیاری از سایت هارو مسدود کردن .حتی یادمه سال 93 بود اگر اشتباه نکنم که نتفلیکس خواستار همکاری با ایران بود که فردای اون روز نتفلیکس در ایران فیلتر شد.
و خب از قضا شرکتی مثل نتفلیکس الان نسبت به 4 سال قبل هم در محتوا و هم در جذب مخاطب به شدت موفق تر بوده و تقریبا در تمام کشور ها در حال ساخت محتوای بومی هست و حالا جدا از خوب و بد بودن محتوا برخلاف شبکه های دیگه که متحوای بیشتر آمریکایی میسازن، ما با سریال ها و فیلمای بومی خیلی خوب طرف هستیم. اسپانیایی، آلمانی، هندی، و حتی ترکی.
این یک نوآوری در سطح بین الملل بود که توسط نتفلیکس به انجام رسید.
و قسمت بد ماجرا هم کسانی مثل من هستن که متاسفانه در این مکان زندگی میکنن و حق زندگی مثل تقریبا تمام دنیا رو ندارن. ما نمیتونیم از نتفلیکس استفاده کنیم.
این فیلم همونطور که دوستان گفتن برای اولین بار در دنیا فکر کنم هست که حالت تعاملی داره و سرنوشت فیلم به دست مخاطب افتاده و ما میتونیم از گزینه های پیش رو، داستان رو شکل بدیم.
این زیبا نیست؟ از بعد از انتشار این قسمت هست که من مطمئنم این نوع ژانر گسترده تر میشه و نقش ما مخاطبان بیش از پیش پر رنگ تر میشه.
توجه کنید منظور از (ما) در این جمله تمام کشور ها هست بجز ایران.
و در آخر چون این قسمت قاعدتاً باید مخاطب، نقشی در داستان داشته باشه و ما (این بار منظور ما، خودمان بجز تمام کشور ها) نقشی جز دانلود کننده نداریم، دیدن این قسمت به این روش فایده ای نداره و پیشنهاد میکنم تماشا نکنید چون ما انتخاب کردیم که اینطور زندگی کنیم!
امتیاز 10 از 10
بدون اسپویل!
در کل فیلم قابل پسندی بود و به قدری فیلمبرداری جالبی داشت که با توجه به ماهیت اتفاق در فضا توی کمتر فیلمی همچین ویژگی ای وجود داشت.
----
جدا از بحث فیلم ، یه صحبت داشتم با کاربران. البته من کوچیک شما هستم و اصلا در حد نصیحت کردن و این داستانا نیستم. ولی من به خودم که نگاه میکنم مثلا کامنت های چند سال پیشم رو میخونم متوجه میشم که چقدر واقعا سطحی فکر میکردم. مثلا سر فیلم Godfather نوشتم بهترین فیلم تاریخ یا همینطور True Detective بهش بهترین اثر تاریخ فلان و بهمان دادم و باور کنید الآن که دارم میخونم هم خندم میگیره و هم اگر قابلیت ویرایش یا حذف کامنت های قبلی وجود داشت قطعا پاک میکردم.الآن به جایی رسیدم که مطمئن هستم Godfather بهترین فیلم تاریخ نیست اگرچه بسیار ازش لذت میبرم. منتهی بحث سر Godfather یا Breaking bad یا GOT یا امثال اینها نیست. بحث این لقب بهترین و بدترین و شاهکارترین هاست که اتفاقا از همین تعصب هایی که تو زندگی خودمون هست بیرون میاد. شما وقتی به چیزی میگی بهترین ، دیگه فرصت فکر کردن یا نقد کردن اونو از خودت میگیری و هرچی که اون اثر تولید میکنه رو بدون چون و چرا قبول میکنی. فرقی هم نمیکنه این چیز یه فیلم باشه ، یا یه بازیگر باشه یا یه کتاب باشه یا هرچی.
شمایی که میگی این فیلم مثلا در مقایسه با interstellar مثل لیگ ایران و اسپانیا میمونه درواقع دور این interstellar یه هاله کشیدی و حالا بیشتر بخاطر نولان هست یا نه ، داری بیخود دفاع میکنی و البته ای کاش دفاع میکردی. مثلا میگفتی توی این قضیه یا این موضوع مثلا interstellar بهتر هست یا مثلا میتونی کلی بگی که داستان interstellar از Gravity بهتره. به همین راحتی هم دفاع کردی از نظرت هم طرفتو به مثلا فکر بیشتر دعوت کردی. ولی عزیز من تو که توانایی دفاع کردن که نداری ، دیگه چرا حمله میکنی به این اثر ؟ خب تو اگر خیلی interstellar دوست داری برو زیر همون صفحه پیش همون آدما که به نظرشون نولان خاتم الکارگرداناست ، مثلا این جا بنویسی این از فلانی ضعیف تره چیزی بهت اضاف میشه؟ یا مثلا فکر میکنی کارگردان فیلم آقای Alfonso Cuarón خیلی ناراحت میشه که شما نظرت راجع به این فیلم منفیه؟ چی دقیقا بهت میرسه جز اینکه این تعصب خنده دار خودتو به بقیه نشون میدی ؟ واقعا آدم یه سری تعصبات رو که میبینه به ناچار مجبور به مخالفت میشه من خودم همین الآن جدی میگم این فیلم از نظر فیلمبرداری قابل قیاس با بسیاری از فیلم ها نیست.
در کل سعی کنیم ( من مدت هاست از خودم شروع کردم) راجع به هر شخصی یا اثر هنری چه کتاب باشه چه فیلم چه موسیقی ، این لقب بهترین و بدترین رو بریزیم دور و از اون اثر لذت ببریم و اگر هم توانایی نقد کردن داریم ، درست نقد کنیم نه از روی هوا و تعصب .
ببخشید که طولانی شد ، ارادت.
فصل 1 - امتیاز 9 از 10
بدون اسپویل!
سریال Narcos که از سریالهای خوب نتفلیکس و در کل در سطح جهانی هست ، ایندفعه بعد از تموم شدن داستان ها در کلمبیا ، به مکزیک پرداخته و خوشبختانه سریال همچنان اون جذابیت ها و البته قصه گویی خودشو حفظ کرده.
Miguel Ángel Félix Gallardo یا به قول خودشون Félix Gallardo (اگرچه سابقه مواد مخدر در مکزیک سابقهی طولانی تری داره) ولی میشه گفت بعد از ایشون کارتل های مواد مخدر در مکزیک قوی تر ، با نفوذ تر و زیاد شدن. بازیگر این نقش DIEGO LUNA هست که خوشبختانه به قدری نقششو خوب ایفا میکنه که میشه ازش به عنوان کلاس بازیگری اسم برد.
یکی از مهمترین ویژگی کلی این مجموعه ها ، قصه گویی هست. سریال Narcos Mexico همچنان اون تم قصه پردازی که قبلا با مستندات در فصل های گذشته Narcos بهش پرداخته میشد رو داره اگرچه به نظر من نسب به سری قبلی کمتر وارد جزئیات شده. عنصر غافلگیری همچون سری گذشته در این سریال هست و در کل واسه شروع این فصل به نظرم شروع خوبی بود و امیدوارم که فصل های آینده با همین روند پیش بره.
مرسی
امتیاز 9 از 10
از اونجایی که من از "برادران کوئن" فقط دو فیلم "No Country for Old Men " و "The Big Lebowski" رو دیدم ، جدا از اینکه برای شناختن دیدگاهشون و فرم فیلم سازیشون باید همه آثار قدیم و جدیدشون رو از لیست در اورد و تماشا کرد ، میتونم بگم تکنیک فیلمسازی و نویسندگی منحصر به فردی دارن.
ما توی "The Ballad of Buster Scruggs" با شش داستان مجزا (البته در ظاهر) طرف هستیم. به نظر من این ایده که چرا این داستانها به سریال تبدیل نشدن رو میتونیم راجع بهش صحبت کنیم (گرچه خودم نظر بخصوصی دارم).
برای اینکه اسپویل نشه فقط میتونم بگم که این شش داستان جدا از اینکه همه در فضای وسترن و آنتولوژی ساخته شده ، به لحاظ ادبی در بطن هر داستان به یک یا چند مفهوم اساسی اشاره میکنه و به نظرم ژانر وسترن (این دنیای وحشی و غیر قابل پیشبینی) به شدت به مفهوم سازی کمک کرده.
موسیقی ، داستان ها و مناظر زیبای فیلم همه با هم مجموعه ای ارزشمند رو بوجود اوردن. به پیشنهاد میکنم تماشا کنید و البته ناگفته نمونه این فیلم بیشتر برای مدیوم نتفلیکس ساخته شده و جا داره برای سال های آینده برای نتفلیکس یک مفهوم جدید سینمایی تعریف کنیم چرا که الآن دیگه میشه گفت یک سینمای جداست( و البته جذاب!)
دوستانی که سوال دارن Narcos چرا اینطور اسم عوض کرده:
سریال Narcos تا فصل سوم در کلمبیا بود و زندگی افرادی مثل پابلو اسکوبار و بقیه اعضای کارتل اون منطقه رو به نمایش گذاشته بود.
ولی فصل چهارم به دلیل اینکه هم از لحاظ زمانی و هم از مکانی با بقیه فصل های قبل فرق میکنه (اصطلاحاً آنتولوژی) بنابراین به راحتی با یه اسم دیگه شروع شده و این سریال (فصل چهارم) هیچ ربطی به فصل های گذشته نداره.
و قابل ذکره که الان تا چند فصل به کشور مکزیک پرداخته میشه و ممکنه بعد از اتمام داستان، یک Narcos دیگه در یک کشور دیگه ساخته بشه.
فصل 1: امتیاز 10 از 10
فصل 2: امتیاز 10 از 10
فصل 3: امتیاز 9 از 10
فصل 4: امتیاز 9 از 10
فصل 5: امتیاز 8 از 10
فصل 6 و پایانی: امتیاز 6 از 10
-------------
بدون اسپویل!
سریال "House of cards" به فارسی "خانه پوشالی" یکی از مهمترین سریال های این دهه هست و قطعا در آینده برداشت ها و الگوپذیری زیادی از این مجموعه خواهد شد. سریال برای "نتفلیکس" به عنوان اولین سریال اختصاصی این شبکه ، بیشترین اهمیت رو داره و در سال های اخیر خانه پوشالی نقش پاشنه آشیل رو داشت.
خانه پوشالی که برگرفته از مینی سریال سال 1990 ساخت انگلستان هست ، داستان شخصیتی هست به اسم فرانک آندروود با بازی خارقالعاده "کوین اسپیسی" این شخص برای رسیدن به قدرت بیشتر در مجلس ، کاخ سفید و هر ارگان دیگه مثل شرکت های خصوصی ، توانایی دست زدن به هر عملی داره.
این شخصیت بر پایه اندیشه های "ماکیاول"ـی ساخته شده و نکته مهمی که راجعبهش هست ، نوع شخصیت پردازی این مجموعه است خصوصا شخصیت فرانک آندروود. صحنه ابتدایی شروع سریال از تصادف یک خودرو با سگ همسایه شروع میشه و اینجاست که آندروود وارد میشه و رو به دوربین(ما) شروع میکنه به تعریف کردن از ویژگی های خودش. نقطه قوت سریال ، لحظاتی هست که فرانک با ما صحبت میکنه. مثلا اگر در جمعی شخصیت های سیاسی باشن و فرانک به همراه همسرش لبخند زنان و خوش رو با دیگران معاشرت میکنه ، یهو رو به دوربین میکنه و از وقاحت این جماعت صحبت میکنه و البته از قصد و نیت خودش.
ماکیاولیسم این توانایی رو به علاقهمندان این مکتب میده که " هدف وسیله را توجیه میکند" . البته باید بگیم این سریال تنها برپایه ماکیاولیسم نیست بلکه از شخصیت های سیاسی هم بهره گرفته. کسانی مثل وینستون چرچیل ، نیکسون و البته شباهت قابل تامل به کلینتون.
دنیای "خانه پوشالی" مثل اکثر سریال های مشابه ، آمریکایی هست. به هر حال ما خاورمیانهای ها با سیستم سیاسی کشور های غربی بخصوص آمریکا یا آشنایی بسیار کم داریم یا اصلا نداریم. اما سریال تا جای ممکن تونسته بسیاری از مسائل رو پالایش کنه و با داستانی جذاب و البته هیجانی ادامه بده.
رسانه ، شرکت های خصوصی و با نفوذ ، بازی با سیاستمداران ، نفوذ روی نمایندگان ، باج گیری و حتی قتل سیاسی ، اینها پله های ترقی فرانک به قدرت هستن.و چیزی که سریال سعی به بیانش داره ، ساده بودن مردم و البته بی کفایتی بسیاری از کسانی هست که در این سیستم کثیف فعالیت میکنن.
و بله این سریال بیشتر تم تاریک داره ولی با چنان داستان جذاب و پیچیده و البته قابل فهم سعی به پیش بردن اهداف داره و به نظر من سریال یک سر و گردن از بقیه سریال های ژانر سیاسی بالاتره.
هیجان سریال با توجه به ژانر ، به شدت قابل تحسین هست. که چطور هر قسمت حتی کم ارزش ترین ها ، هیجان داره و به نظر من این هم ویژگی هست که باید خانه پوشالی رو با دقت دید و لذت برد.
در آخر هم راجعبه فصل 6م و پایانی بگم بخاطر رسوایی هایی که برای "کوین اسپیسی" افشاگری شد ، حضور این بازیگر در فصل آخر به طور کل منتفی شد و حتی نتفلیکس حاضر نشد تصویر یا صدای این بازیگر رو قرار بده. و فصل آخر هم همونطور که امتیاز دادم تنها اسم سریال رو یدک میکشید وگرنه به نظر من
محتواش به فصل های فوق العاده قبل پشت کرد و البته این از اول بخاطر حضور نداشتن شخصیت فرانک ، قابل پیشبینی بود.
و "House of cards" شاهکاری بود که بخوبی تموم نشد ولی ارزش سریال همچنان به عنوان یکی از مهمترین سریال های این دهه محفوظه.
مرسی
فصل 1 تا 4 : امتیاز 10 از 10
بدون اسپویل!!!
خب من به زبان فارسی خیلی سخت بگم!!! با این سریال دیگه نیازی به تیغ ژیلت نیست...
خب یه ویژگی که این سریال داره و یکی از کاربرها بهش معترض بود ، نحوه نتیجه گیری پایان هر اپیزود هست. خب به هر حال به نظر من بحث تکنولوژی و سیر تکاملی بشر بسیار مفصل هست و چیزی که سریال به خوبی بهش میپردازه ، آنتولوژی بودن ولی در عین حال متناسب بودن قسمت ها باهمدیگه هست. مثلا شعری که در قسمت دوم فصل اول خونده میشه حتی در قسمت های فصل 4 هم قابل رویت هست. و همینطور اشارات بعضی قسمت ها به هم. خب ما اینجا تناسب رو میبینیم. نتیجه گیری کردن خب واقعا کار مشکلی هست خصوصا وقتی که باید با دقت پیام های اون اپیزود رو دریافت کرد. من خودم به شخصه بعضی از اپیزود ها متوجه میشدم که حرف داستان چیه و گاهی هم متوجه نمیشدم و خیلی طبیعی هست نیازی هم به خجالت کشیدن نیست. شما میتونید مثل من هرکدوم رو که متوجه نشدید توی اینترنت جست و جو کنید و نقد ها وکامنت ها رو بخونید.
یکی از دوستان گفتن که (آینۀ سیاه درواقع همون مانیتور ها و سکرین هایی هستن که هرروز ازشون استفاده میکنیم) من این کامنت ایشون رو به شدت ستایش میکنم و موافق هستم.
سریال آنتولوژی مثل آینه سیاه برخلاف یکی از دوستان که گفتن( فصل های 3 و 4 جذاب نیست و هیجان خاصی نداره) اصلا قصد ایجاد جذابیت و هیجان نداره. درواقع چند اپیزود هم مصداق این حرف هست که به قدری پایان اندوهگینی داره که شما رو قطعا به فکر وامیداره. آینه سیاه داره احساس خطر رو نشون میده اون هم نسبت به آینده تکنولوژی و رابطه انسان با ماشین ، نسبت به شبکه های اجتماعی و ...
تک تک اپیزود های سریال رو میشه به دقت بررسی کرد و راجعبه هر کدوم یک کتاب نوشت. بنابراین میشه آینه سیاه رو از لحاظ داستانی بالاتر از بسیاری از سریال های مشابه قرار داد.
از نظر تیم بازیگری ، و باز هم یکی از نقاط مثبت سریال هست. این سریال رو اکثر بازیگر های بریتانیایی مشهور بازی کردن و چون سازنده و در کل تم سریال بریتانیایی هست ، بازیگر ها به شدت خوب تونستن نقش خودشون رو ایفا کنند.
موسیقی سریال هم به اندازه کافی ستودنی هست.
در آخر هم باید بگم برخی از ویژگی هایی که سریال در طول سال ها پخش خودش نشون داده ، امروزه به عنوان پیش بینی حساب میشه چون واقعا انسان به اون ویژگی ها توی این نقطه اوج پیشرفت تکنولوژی دست پیدا کرد.
منتظر فصل جدید هستم. فدا
دوست عزیز اول اینکه صبر کن حداقل یک روز بگذره بعد این حرفو بزن
دوم اینکه از این حرف شما این برداشت میشه که مترجم ها نوکر من و شما هستن. اگر برای ترجمه هزینه میکردیم میشد این حرفو زد ولی وقتی ترجمه رایگان در اختیار همه قرار میگیره پس دیگ این جور با توقع صحبت کردن بی انصافیه
سوم اینکه اینجا که تمام مترجمین حضور ندارن
تحمل کنید حتما یه مترجم پیدا میشه ترجمه کنه. اینقدر این قشر مترجمین باانصاف و واسه دل خودشون و رایگان ترجمه میکنن که از من و شما بیشتر به سینما علاقه دارن(کسانی که پول میگیرن استثنا هستن)
خواستم فقط همینو بگم
دم مترجمین هم گرم از ته دل میگم
بدون اسپویل!
دروغ چرا. من هم تصورم از انیمه، انیمه هایی بود که کودکی میدیدم و همیشه هم ازشون بدم میومد.
ولی الان بعد از تماشای این سریال میتونم بگم انیمه یک ژانر منحصر به فرده و ویژگی هایی داره که مثلا سینما نداره. یا اگر در سینما باشه بسیار سخت و مشکل هست.
سریال به معنی واقعی خودش تونسته شخصیت پردازی هارو به نحو احسن انجام بده. علاوه بر اون، فضای تاریک و البته سرگرم کننده سریال، داستان هیجانی و البته عمیق بقیه ویژگی های خوب این انیمه هستن.
در داستان درواقع نویسنده در تلاش هست که در کنار ایجاد سرگرمی و داستان هیجانی، یکی از جریان های فکری که احتمالا بشه در تمام دنیا پیدا کرد رو نقد کنه. منطق حذف!!
حذف رقیب یا دشمن یا جنایتکار یا هرچیز دیگه. در اینجا ما با شخصیت اصلی داستان طرف هستیم که این منطق رو داره و برخلاف بقیه اینبار این فرصت بهش داده شده که این نظریه رو به واقعیت تبدیل کنه.
یکی از مهمترین سریال ها که حتما باید دید.
مرسی
و خب از قضا شرکتی مثل نتفلیکس الان نسبت به 4 سال قبل هم در محتوا و هم در جذب مخاطب به شدت موفق تر بوده و تقریبا در تمام کشور ها در حال ساخت محتوای بومی هست و حالا جدا از خوب و بد بودن محتوا برخلاف شبکه های دیگه که متحوای بیشتر آمریکایی میسازن، ما با سریال ها و فیلمای بومی خیلی خوب طرف هستیم. اسپانیایی، آلمانی، هندی، و حتی ترکی.
این یک نوآوری در سطح بین الملل بود که توسط نتفلیکس به انجام رسید.
و قسمت بد ماجرا هم کسانی مثل من هستن که متاسفانه در این مکان زندگی میکنن و حق زندگی مثل تقریبا تمام دنیا رو ندارن. ما نمیتونیم از نتفلیکس استفاده کنیم.
این فیلم همونطور که دوستان گفتن برای اولین بار در دنیا فکر کنم هست که حالت تعاملی داره و سرنوشت فیلم به دست مخاطب افتاده و ما میتونیم از گزینه های پیش رو، داستان رو شکل بدیم.
این زیبا نیست؟ از بعد از انتشار این قسمت هست که من مطمئنم این نوع ژانر گسترده تر میشه و نقش ما مخاطبان بیش از پیش پر رنگ تر میشه.
توجه کنید منظور از (ما) در این جمله تمام کشور ها هست بجز ایران.
و در آخر چون این قسمت قاعدتاً باید مخاطب، نقشی در داستان داشته باشه و ما (این بار منظور ما، خودمان بجز تمام کشور ها) نقشی جز دانلود کننده نداریم، دیدن این قسمت به این روش فایده ای نداره و پیشنهاد میکنم تماشا نکنید چون ما انتخاب کردیم که اینطور زندگی کنیم!
بدون اسپویل!
در کل فیلم قابل پسندی بود و به قدری فیلمبرداری جالبی داشت که با توجه به ماهیت اتفاق در فضا توی کمتر فیلمی همچین ویژگی ای وجود داشت.
----
جدا از بحث فیلم ، یه صحبت داشتم با کاربران. البته من کوچیک شما هستم و اصلا در حد نصیحت کردن و این داستانا نیستم. ولی من به خودم که نگاه میکنم مثلا کامنت های چند سال پیشم رو میخونم متوجه میشم که چقدر واقعا سطحی فکر میکردم. مثلا سر فیلم Godfather نوشتم بهترین فیلم تاریخ یا همینطور True Detective بهش بهترین اثر تاریخ فلان و بهمان دادم و باور کنید الآن که دارم میخونم هم خندم میگیره و هم اگر قابلیت ویرایش یا حذف کامنت های قبلی وجود داشت قطعا پاک میکردم.الآن به جایی رسیدم که مطمئن هستم Godfather بهترین فیلم تاریخ نیست اگرچه بسیار ازش لذت میبرم. منتهی بحث سر Godfather یا Breaking bad یا GOT یا امثال اینها نیست. بحث این لقب بهترین و بدترین و شاهکارترین هاست که اتفاقا از همین تعصب هایی که تو زندگی خودمون هست بیرون میاد. شما وقتی به چیزی میگی بهترین ، دیگه فرصت فکر کردن یا نقد کردن اونو از خودت میگیری و هرچی که اون اثر تولید میکنه رو بدون چون و چرا قبول میکنی. فرقی هم نمیکنه این چیز یه فیلم باشه ، یا یه بازیگر باشه یا یه کتاب باشه یا هرچی.
شمایی که میگی این فیلم مثلا در مقایسه با interstellar مثل لیگ ایران و اسپانیا میمونه درواقع دور این interstellar یه هاله کشیدی و حالا بیشتر بخاطر نولان هست یا نه ، داری بیخود دفاع میکنی و البته ای کاش دفاع میکردی. مثلا میگفتی توی این قضیه یا این موضوع مثلا interstellar بهتر هست یا مثلا میتونی کلی بگی که داستان interstellar از Gravity بهتره. به همین راحتی هم دفاع کردی از نظرت هم طرفتو به مثلا فکر بیشتر دعوت کردی. ولی عزیز من تو که توانایی دفاع کردن که نداری ، دیگه چرا حمله میکنی به این اثر ؟ خب تو اگر خیلی interstellar دوست داری برو زیر همون صفحه پیش همون آدما که به نظرشون نولان خاتم الکارگرداناست ، مثلا این جا بنویسی این از فلانی ضعیف تره چیزی بهت اضاف میشه؟ یا مثلا فکر میکنی کارگردان فیلم آقای Alfonso Cuarón خیلی ناراحت میشه که شما نظرت راجع به این فیلم منفیه؟ چی دقیقا بهت میرسه جز اینکه این تعصب خنده دار خودتو به بقیه نشون میدی ؟ واقعا آدم یه سری تعصبات رو که میبینه به ناچار مجبور به مخالفت میشه من خودم همین الآن جدی میگم این فیلم از نظر فیلمبرداری قابل قیاس با بسیاری از فیلم ها نیست.
در کل سعی کنیم ( من مدت هاست از خودم شروع کردم) راجع به هر شخصی یا اثر هنری چه کتاب باشه چه فیلم چه موسیقی ، این لقب بهترین و بدترین رو بریزیم دور و از اون اثر لذت ببریم و اگر هم توانایی نقد کردن داریم ، درست نقد کنیم نه از روی هوا و تعصب .
ببخشید که طولانی شد ، ارادت.
بدون اسپویل!
سریال Narcos که از سریالهای خوب نتفلیکس و در کل در سطح جهانی هست ، ایندفعه بعد از تموم شدن داستان ها در کلمبیا ، به مکزیک پرداخته و خوشبختانه سریال همچنان اون جذابیت ها و البته قصه گویی خودشو حفظ کرده.
Miguel Ángel Félix Gallardo یا به قول خودشون Félix Gallardo (اگرچه سابقه مواد مخدر در مکزیک سابقهی طولانی تری داره) ولی میشه گفت بعد از ایشون کارتل های مواد مخدر در مکزیک قوی تر ، با نفوذ تر و زیاد شدن. بازیگر این نقش DIEGO LUNA هست که خوشبختانه به قدری نقششو خوب ایفا میکنه که میشه ازش به عنوان کلاس بازیگری اسم برد.
یکی از مهمترین ویژگی کلی این مجموعه ها ، قصه گویی هست. سریال Narcos Mexico همچنان اون تم قصه پردازی که قبلا با مستندات در فصل های گذشته Narcos بهش پرداخته میشد رو داره اگرچه به نظر من نسب به سری قبلی کمتر وارد جزئیات شده. عنصر غافلگیری همچون سری گذشته در این سریال هست و در کل واسه شروع این فصل به نظرم شروع خوبی بود و امیدوارم که فصل های آینده با همین روند پیش بره.
مرسی
از اونجایی که من از "برادران کوئن" فقط دو فیلم "No Country for Old Men " و "The Big Lebowski" رو دیدم ، جدا از اینکه برای شناختن دیدگاهشون و فرم فیلم سازیشون باید همه آثار قدیم و جدیدشون رو از لیست در اورد و تماشا کرد ، میتونم بگم تکنیک فیلمسازی و نویسندگی منحصر به فردی دارن.
ما توی "The Ballad of Buster Scruggs" با شش داستان مجزا (البته در ظاهر) طرف هستیم. به نظر من این ایده که چرا این داستانها به سریال تبدیل نشدن رو میتونیم راجع بهش صحبت کنیم (گرچه خودم نظر بخصوصی دارم).
برای اینکه اسپویل نشه فقط میتونم بگم که این شش داستان جدا از اینکه همه در فضای وسترن و آنتولوژی ساخته شده ، به لحاظ ادبی در بطن هر داستان به یک یا چند مفهوم اساسی اشاره میکنه و به نظرم ژانر وسترن (این دنیای وحشی و غیر قابل پیشبینی) به شدت به مفهوم سازی کمک کرده.
موسیقی ، داستان ها و مناظر زیبای فیلم همه با هم مجموعه ای ارزشمند رو بوجود اوردن. به پیشنهاد میکنم تماشا کنید و البته ناگفته نمونه این فیلم بیشتر برای مدیوم نتفلیکس ساخته شده و جا داره برای سال های آینده برای نتفلیکس یک مفهوم جدید سینمایی تعریف کنیم چرا که الآن دیگه میشه گفت یک سینمای جداست( و البته جذاب!)
سریال Narcos تا فصل سوم در کلمبیا بود و زندگی افرادی مثل پابلو اسکوبار و بقیه اعضای کارتل اون منطقه رو به نمایش گذاشته بود.
ولی فصل چهارم به دلیل اینکه هم از لحاظ زمانی و هم از مکانی با بقیه فصل های قبل فرق میکنه (اصطلاحاً آنتولوژی) بنابراین به راحتی با یه اسم دیگه شروع شده و این سریال (فصل چهارم) هیچ ربطی به فصل های گذشته نداره.
و قابل ذکره که الان تا چند فصل به کشور مکزیک پرداخته میشه و ممکنه بعد از اتمام داستان، یک Narcos دیگه در یک کشور دیگه ساخته بشه.
فصل 2: امتیاز 10 از 10
فصل 3: امتیاز 9 از 10
فصل 4: امتیاز 9 از 10
فصل 5: امتیاز 8 از 10
فصل 6 و پایانی: امتیاز 6 از 10
-------------
بدون اسپویل!
سریال "House of cards" به فارسی "خانه پوشالی" یکی از مهمترین سریال های این دهه هست و قطعا در آینده برداشت ها و الگوپذیری زیادی از این مجموعه خواهد شد. سریال برای "نتفلیکس" به عنوان اولین سریال اختصاصی این شبکه ، بیشترین اهمیت رو داره و در سال های اخیر خانه پوشالی نقش پاشنه آشیل رو داشت.
خانه پوشالی که برگرفته از مینی سریال سال 1990 ساخت انگلستان هست ، داستان شخصیتی هست به اسم فرانک آندروود با بازی خارقالعاده "کوین اسپیسی" این شخص برای رسیدن به قدرت بیشتر در مجلس ، کاخ سفید و هر ارگان دیگه مثل شرکت های خصوصی ، توانایی دست زدن به هر عملی داره.
این شخصیت بر پایه اندیشه های "ماکیاول"ـی ساخته شده و نکته مهمی که راجعبهش هست ، نوع شخصیت پردازی این مجموعه است خصوصا شخصیت فرانک آندروود. صحنه ابتدایی شروع سریال از تصادف یک خودرو با سگ همسایه شروع میشه و اینجاست که آندروود وارد میشه و رو به دوربین(ما) شروع میکنه به تعریف کردن از ویژگی های خودش. نقطه قوت سریال ، لحظاتی هست که فرانک با ما صحبت میکنه. مثلا اگر در جمعی شخصیت های سیاسی باشن و فرانک به همراه همسرش لبخند زنان و خوش رو با دیگران معاشرت میکنه ، یهو رو به دوربین میکنه و از وقاحت این جماعت صحبت میکنه و البته از قصد و نیت خودش.
ماکیاولیسم این توانایی رو به علاقهمندان این مکتب میده که " هدف وسیله را توجیه میکند" . البته باید بگیم این سریال تنها برپایه ماکیاولیسم نیست بلکه از شخصیت های سیاسی هم بهره گرفته. کسانی مثل وینستون چرچیل ، نیکسون و البته شباهت قابل تامل به کلینتون.
دنیای "خانه پوشالی" مثل اکثر سریال های مشابه ، آمریکایی هست. به هر حال ما خاورمیانهای ها با سیستم سیاسی کشور های غربی بخصوص آمریکا یا آشنایی بسیار کم داریم یا اصلا نداریم. اما سریال تا جای ممکن تونسته بسیاری از مسائل رو پالایش کنه و با داستانی جذاب و البته هیجانی ادامه بده.
رسانه ، شرکت های خصوصی و با نفوذ ، بازی با سیاستمداران ، نفوذ روی نمایندگان ، باج گیری و حتی قتل سیاسی ، اینها پله های ترقی فرانک به قدرت هستن.و چیزی که سریال سعی به بیانش داره ، ساده بودن مردم و البته بی کفایتی بسیاری از کسانی هست که در این سیستم کثیف فعالیت میکنن.
و بله این سریال بیشتر تم تاریک داره ولی با چنان داستان جذاب و پیچیده و البته قابل فهم سعی به پیش بردن اهداف داره و به نظر من سریال یک سر و گردن از بقیه سریال های ژانر سیاسی بالاتره.
هیجان سریال با توجه به ژانر ، به شدت قابل تحسین هست. که چطور هر قسمت حتی کم ارزش ترین ها ، هیجان داره و به نظر من این هم ویژگی هست که باید خانه پوشالی رو با دقت دید و لذت برد.
در آخر هم راجعبه فصل 6م و پایانی بگم بخاطر رسوایی هایی که برای "کوین اسپیسی" افشاگری شد ، حضور این بازیگر در فصل آخر به طور کل منتفی شد و حتی نتفلیکس حاضر نشد تصویر یا صدای این بازیگر رو قرار بده. و فصل آخر هم همونطور که امتیاز دادم تنها اسم سریال رو یدک میکشید وگرنه به نظر من
محتواش به فصل های فوق العاده قبل پشت کرد و البته این از اول بخاطر حضور نداشتن شخصیت فرانک ، قابل پیشبینی بود.
و "House of cards" شاهکاری بود که بخوبی تموم نشد ولی ارزش سریال همچنان به عنوان یکی از مهمترین سریال های این دهه محفوظه.
مرسی
فیلم بسیار دیدنی و هنری بود و از بقیه دوستان دعوت میکنم حتما تماشا کنید.
بدون اسپویل!!!
خب من به زبان فارسی خیلی سخت بگم!!! با این سریال دیگه نیازی به تیغ ژیلت نیست...
خب یه ویژگی که این سریال داره و یکی از کاربرها بهش معترض بود ، نحوه نتیجه گیری پایان هر اپیزود هست. خب به هر حال به نظر من بحث تکنولوژی و سیر تکاملی بشر بسیار مفصل هست و چیزی که سریال به خوبی بهش میپردازه ، آنتولوژی بودن ولی در عین حال متناسب بودن قسمت ها باهمدیگه هست. مثلا شعری که در قسمت دوم فصل اول خونده میشه حتی در قسمت های فصل 4 هم قابل رویت هست. و همینطور اشارات بعضی قسمت ها به هم. خب ما اینجا تناسب رو میبینیم. نتیجه گیری کردن خب واقعا کار مشکلی هست خصوصا وقتی که باید با دقت پیام های اون اپیزود رو دریافت کرد. من خودم به شخصه بعضی از اپیزود ها متوجه میشدم که حرف داستان چیه و گاهی هم متوجه نمیشدم و خیلی طبیعی هست نیازی هم به خجالت کشیدن نیست. شما میتونید مثل من هرکدوم رو که متوجه نشدید توی اینترنت جست و جو کنید و نقد ها وکامنت ها رو بخونید.
یکی از دوستان گفتن که (آینۀ سیاه درواقع همون مانیتور ها و سکرین هایی هستن که هرروز ازشون استفاده میکنیم) من این کامنت ایشون رو به شدت ستایش میکنم و موافق هستم.
سریال آنتولوژی مثل آینه سیاه برخلاف یکی از دوستان که گفتن( فصل های 3 و 4 جذاب نیست و هیجان خاصی نداره) اصلا قصد ایجاد جذابیت و هیجان نداره. درواقع چند اپیزود هم مصداق این حرف هست که به قدری پایان اندوهگینی داره که شما رو قطعا به فکر وامیداره. آینه سیاه داره احساس خطر رو نشون میده اون هم نسبت به آینده تکنولوژی و رابطه انسان با ماشین ، نسبت به شبکه های اجتماعی و ...
تک تک اپیزود های سریال رو میشه به دقت بررسی کرد و راجعبه هر کدوم یک کتاب نوشت. بنابراین میشه آینه سیاه رو از لحاظ داستانی بالاتر از بسیاری از سریال های مشابه قرار داد.
از نظر تیم بازیگری ، و باز هم یکی از نقاط مثبت سریال هست. این سریال رو اکثر بازیگر های بریتانیایی مشهور بازی کردن و چون سازنده و در کل تم سریال بریتانیایی هست ، بازیگر ها به شدت خوب تونستن نقش خودشون رو ایفا کنند.
موسیقی سریال هم به اندازه کافی ستودنی هست.
در آخر هم باید بگم برخی از ویژگی هایی که سریال در طول سال ها پخش خودش نشون داده ، امروزه به عنوان پیش بینی حساب میشه چون واقعا انسان به اون ویژگی ها توی این نقطه اوج پیشرفت تکنولوژی دست پیدا کرد.
منتظر فصل جدید هستم. فدا
دوم اینکه از این حرف شما این برداشت میشه که مترجم ها نوکر من و شما هستن. اگر برای ترجمه هزینه میکردیم میشد این حرفو زد ولی وقتی ترجمه رایگان در اختیار همه قرار میگیره پس دیگ این جور با توقع صحبت کردن بی انصافیه
سوم اینکه اینجا که تمام مترجمین حضور ندارن
تحمل کنید حتما یه مترجم پیدا میشه ترجمه کنه. اینقدر این قشر مترجمین باانصاف و واسه دل خودشون و رایگان ترجمه میکنن که از من و شما بیشتر به سینما علاقه دارن(کسانی که پول میگیرن استثنا هستن)
خواستم فقط همینو بگم
دم مترجمین هم گرم از ته دل میگم