برای نجات کشور ، شاهزادگان کشور تصمیم به بازگرداندن کریستال گرفتند ، اما با حمله ی ارتش دشمن راهی جز عقب نشینی کردن و منتظر فرصت مناسب بودن راهی برای پس گرفتن تاج و تخت نمانده بود
کاگیاما شیگئو ملقب به آ.کی.آ "اوباش" یک رتبه ی هشتمی در استفاده از توانایی های ذهنی و روانی! او از کسایی بود که وقتی بچه بود میتونست قاشق خم کنه و با قدرت ذهنش اشیاء را جا به جا کنه اما کم کم دیگه از قدرت هاش استفاده نکرد چون نمیخواست جلوی دید منفی مردم بیشتر از این قرار بگیره و در حال حاضر تنها چیزی که میخواست دوست شدن با دختری به اسم تسوبومی بود یکی از همکلاسی هاش! با تمام توانی که برای پوشوندن قدرتش از همه گذاشته بود مثل هر روز به زندگی روزمره ی خودش ادامه می داد و سعی می کرد در راه هدفش حرکت کنه!!
خانواده روکورو یک خاندان جن گیر هستند کسانی که کگاره های شیطانی رو از بین می برند ، ولی اون حاظره خواننده یا فوتبالیست بشه اما جن گیر نباشه ، اما همه چیز برای اون تغییر می کنه زمانی که یک جن گیر قدرتمند به نام بینیو در برابرش ضاهر میشه و روکورو احساس می کنه قلبش پر از آتش رقابت شده تصمیم می گیره از استعداد طبیعی خودش استفاده کنه و اون رو شکست بده ، ولی اوضاع از این هم پیچیده تر میشه وقتی از طرف جامعه جن گیر ها لقب ” ستاره های دوقلوی جنگیری ” رو در یافت می کنند و بهشون گفته میشه برای آزاد کردن قدرت نهایی خودشون و پاک کردن کگاره های شیطانی از سرتاسر جهان باید با هم ازدواج کنند.
در دوران قانون ممنوعیت الکل، در شهری به نام Lawless (بی قانون)، مافیا خیابانها را حاکمیت میکند و الکل تولید شده غیرقانونی به آزادی جریان دارد. یک زمانی، آویلیو در این منطقه زندگی میکرد، اما پس از اینکه یک اختلاف مافیایی به قتل خانوادهاش انجامید، به مخفیگاه رفت. بعداً، آویلیو نامهای از یک فرد مرموز دریافت میکند که شعلهی انتقام او را روشن میکند و او را به بازگشت به Lawless سوق میدهد. در آنجا، او به خانواده وانتی نفوذ میکند و دست به دوستی با پسر رئیس، نرو، میزند.
زمانی که کارآگاه اداره پلیس سن فرانسیسکو، ربکا مدسن (sarah jones) مامور بررسی قتل وحشتناکی شد، اثر انگشتی یافت که او را به سمت متهم مشکوکی هدایت کرد: jack sylvane ، کسی که در آلکاتراز زندگی میکرده و دهها سال قبل مرده بود...
داستان در مورد کارآگاهی هست که پس از تصادف در یک سانحه رانندگی زن وی می میرد ولی پسر او زنده می ماند و داستان از آنجا شروع می شود که کارآگاه ما پس از مردن زنش میتونه هنوز اون رو ببینه انگار که زن او اصلا نمرده است و زندگی او در حالتی موازی قرار می گیرد بطوری که برای او دو جهان وجود دارد جهانی که در آن با پسرش هست و جهانی دیگر که با زن خود هست...
داستان Deadwood در شهری کوچک در جنوب ایالت داکوتای فعلی در اواخر سال ۱۸۰۰ میلادی روایت می شود. از سراسر امریکا برای یافتن طلا مهاجران بساری کوچ می کنند که با یافتن طلا یک شبه ره صد ساله را بپیمایند. این شهر که در ابتدای تاسیس خود بدون هیچ قانونی اداره می شود و همه کاره ان شخصی است به نام “سورنجن” که صاحب بار و فاح شه خانه ای در “ددوود” می باشد که قانون را از طریق خود اجرا می کند. سورنجن با کاریزمایی شبیه بیل قصاب دارو دسته های نیویورکی شاید جذاب ترین شخصیت “ددوود” باشد .شخصیتی بی رحم اتشین مزاج و گاهی شوخ طبع. و این را بگویم که وجود این شخصیت در این سریال کافی است که شما را به دیدن این سریال ترغیب کند...
اگه آرزویی داشته باشی اون چی می تونه باشه ؟ آیا میتونی بدستش بیاری ؟ تو خیابان 666 تو می تونی به همه ی آرزوهات برسی ، نه تنها تو همه می تونن. به هر آرزویی : ثروت ، 3ک3 ، عشق ، قدرت ، حتی انتقام ، امّا مراقب باش که چقدر برات آب می خوره ، شاید به قیمت گرفتن روحت آرزوت برآورده بشه...
دختری به اسم کسی بلیک بعد از مرگ مادرش تو آتش سوزی میره که با مادربزرگش توی شهری زندگی کنه که رمز و راز زیادی با خودش داره جایی که از طریق پسری به اسم آدام میفهمه یه جادوگره و با گروهی از جادوگرا آشنا میشه که هر کدوم نیروهای خاص خودشونو دارن اما با این حال شوکه شده و هیچ چیزیو باور نمیکنه تا اینکه پس از پیدا کردن دفترچه ی خاطرات مادرش به هویت واقعی خودش میبره بی خبر از اینکه چه خطراتی در انتظارشه …
داستان درمورد یک سازمان مخفی آمریکا هست که یک سری افراد با قابلیت های خاص را توسط یک دکتر اعصاب دور هم جمع کرده است تا با جرم و جنایت مبارزه کند و …