british عزیز در مورد اینکه هیچوقت هیچ رسانه ای بی طرف نیست کاملا با شما موافقم و در مورد شخصیت فردی هم نظری نمیدم ، ولی اینکه میگم از کویین و فردی بدم میاد صرفا از لحاظ موزیک هست- من تا حدود زیادی حرفاتون موافقم
من در مورد خود فیلم نظر نمیدم ولی این سبک فیلم ها رو خیلی دوست دارم
معمولا فیلم تا یه ذره از جذابیت های معمول سینما رو نداشته باشه به غیر از طرفدارای فیلمای هنری کسی حوصله دیدنشو نداره، ولی حس دیدن یه فیلم واقعی ، اینکه یه کارگردان بتونه داستانی رو روایت کنه که کاملا توی واقعیت امکانپذیر باشه و بتونه تو رو دنبال خودش بکشونه و در عین حال زیبا باشه خیلی هنر میخواد
دیدم یه سری از دوستان فیلم رو با فیلم "آرواره ها" مقایسه کردن ، در صورتی که اون فیلم یه فیلم اسکاری سنگین با داستان و تدوین بی نظیر هست، که قطعا توی این فیلم هدف چنین چیزی نبوده ، کارگردانی که جیسون استاتهام رو برای فیلمش میاره قطعا هدف اصلیش ساختن یه فیلم سرگرم کننده و مهیج هست که همینطور هم بود.
جزو معدود فیلم هایی که درون یک اتاق میگذرند و اصلا از فیلم خسته نمیشوید . فیلمنامه کاملا منطقی و زیبا . با بازی فوق العاده 12 مرد عصبانی
فوندا در این فیلم بر خلاف آنچه که در طول فیلم بارها به او نسبت داده می شود که احساسی و دل نازک است ، نقش یک انسان کاملا منطقی را دارد . و در ضمن باید توجه کرد احساسات فقط نازک دلی نیست ، بلکه در این فیلم برعکس کسانی که لقب نازک دل را به فوندا میدهند خود قالبا دارای احساسات خشم هستند و بخاطر تعصب و خشم کم فکری نمیتوانند بعضی از حقایق را ببینند ) حتی فیلم نشان می دهد که گاهی وقتها ممکن است از چیزی مطمئن باشیم و هیچ شکی به خود راه ندهیم ، ولی حقیقت کاملا برعکس چیزی که ما از آن مطمئن هستیم باشد . فوندا در قالب این نقش نشان می دهد که اگر منطق در جهت حقیقت به کار گرفته شود و اگر گاهی وقتها برای روشن تر دیدن حقیقت احساسات را حذف کنیم و تنها احساسی که برای خود باقی بگذاریم میل به رسیدن به حقیقت و خارج نشدن از وجدان باشد ، در اینصورت گاهی منطق میتواند بسیار درخشان تر از احساس باشد .
جزو معدود فیلم هایی که درون یک اتاق میگذرند و اصلا از فیلم خسته نمیشوید . فیلمنامه کاملا منطقی و زیبا . با بازی فوق العاده 12 مرد عصبانی
فوندا در این فیلم بر خلاف آنچه که در طول فیلم بارها به او نسبت داده می شود که احساسی و دل نازک است ، نقش یک انسان کاملا منطقی را دارد . و در ضمن باید توجه کرد احساسات فقط نازک دلی نیست ، بلکه در این فیلم برعکس کسانی که لقب نازک دل را به فوندا میدهند خود قالبا دارای احساسات خشم هستند و بخاطر تعصب و خشم کم فکری نمیتوانند بعضی از حقایق را ببینند ) حتی فیلم نشان می دهد که گاهی وقتها ممکن است از چیزی مطمئن باشیم و هیچ شکی به خود راه ندهیم ، ولی حقیقت کاملا برعکس چیزی که ما از آن مطمئن هستیم باشد . فوندا در قالب این نقش نشان می دهد که اگر منطق در جهت حقیقت به کار گرفته شود و اگر گاهی وقتها برای روشن تر دیدن حقیقت احساسات را حذف کنیم و تنها احساسی که برای خود باقی بگذاریم میل به رسیدن به حقیقت و خارج نشدن از وجدان باشد ، در اینصورت گاهی منطق میتواند بسیار درخشان تر از احساس باشد .
معمولا فیلم تا یه ذره از جذابیت های معمول سینما رو نداشته باشه به غیر از طرفدارای فیلمای هنری کسی حوصله دیدنشو نداره، ولی حس دیدن یه فیلم واقعی ، اینکه یه کارگردان بتونه داستانی رو روایت کنه که کاملا توی واقعیت امکانپذیر باشه و بتونه تو رو دنبال خودش بکشونه و در عین حال زیبا باشه خیلی هنر میخواد
دیدم یه سری از دوستان فیلم رو با فیلم "آرواره ها" مقایسه کردن ، در صورتی که اون فیلم یه فیلم اسکاری سنگین با داستان و تدوین بی نظیر هست، که قطعا توی این فیلم هدف چنین چیزی نبوده ، کارگردانی که جیسون استاتهام رو برای فیلمش میاره قطعا هدف اصلیش ساختن یه فیلم سرگرم کننده و مهیج هست که همینطور هم بود.
فوندا در این فیلم بر خلاف آنچه که در طول فیلم بارها به او نسبت داده می شود که احساسی و دل نازک است ، نقش یک انسان کاملا منطقی را دارد . و در ضمن باید توجه کرد احساسات فقط نازک دلی نیست ، بلکه در این فیلم برعکس کسانی که لقب نازک دل را به فوندا میدهند خود قالبا دارای احساسات خشم هستند و بخاطر تعصب و خشم کم فکری نمیتوانند بعضی از حقایق را ببینند ) حتی فیلم نشان می دهد که گاهی وقتها ممکن است از چیزی مطمئن باشیم و هیچ شکی به خود راه ندهیم ، ولی حقیقت کاملا برعکس چیزی که ما از آن مطمئن هستیم باشد . فوندا در قالب این نقش نشان می دهد که اگر منطق در جهت حقیقت به کار گرفته شود و اگر گاهی وقتها برای روشن تر دیدن حقیقت احساسات را حذف کنیم و تنها احساسی که برای خود باقی بگذاریم میل به رسیدن به حقیقت و خارج نشدن از وجدان باشد ، در اینصورت گاهی منطق میتواند بسیار درخشان تر از احساس باشد .
فوندا در این فیلم بر خلاف آنچه که در طول فیلم بارها به او نسبت داده می شود که احساسی و دل نازک است ، نقش یک انسان کاملا منطقی را دارد . و در ضمن باید توجه کرد احساسات فقط نازک دلی نیست ، بلکه در این فیلم برعکس کسانی که لقب نازک دل را به فوندا میدهند خود قالبا دارای احساسات خشم هستند و بخاطر تعصب و خشم کم فکری نمیتوانند بعضی از حقایق را ببینند ) حتی فیلم نشان می دهد که گاهی وقتها ممکن است از چیزی مطمئن باشیم و هیچ شکی به خود راه ندهیم ، ولی حقیقت کاملا برعکس چیزی که ما از آن مطمئن هستیم باشد . فوندا در قالب این نقش نشان می دهد که اگر منطق در جهت حقیقت به کار گرفته شود و اگر گاهی وقتها برای روشن تر دیدن حقیقت احساسات را حذف کنیم و تنها احساسی که برای خود باقی بگذاریم میل به رسیدن به حقیقت و خارج نشدن از وجدان باشد ، در اینصورت گاهی منطق میتواند بسیار درخشان تر از احساس باشد .