آلن به دلیل سطح پایین و نداشتن هدیه ای خدادادی از دوک نشین وستفلد اخراج می شود و همه چیز گم شده به نظر می رسد. اما با دست نخورده بودن خاطراتش از یک زندگی گذشته به عنوان یک قهرمان، آلن این پیچ و تاب سرنوشت را به عنوان یک نعمت می بیند - او در نهایت می تواند زندگی خود را هر طور که می خواهد زندگی کند! زمانی که آلن نامزد سابقش را نجات می دهد، این آرامش لحظه ای قطع می شود و حماسه جدیدی برای قهرمان سابق تبعید شده آغاز می شود.
هاروکا ساکورا هیچ کاری با افراد ضعیف نمی خواهد - او فقط به قوی ترین افراد قوی علاقه دارد. او به تازگی در دبیرستان فورین شروع به کار کرده است، مدرسه ای متشکل از افراد منحط که فقط به خاطر قدرت جنگجویانه شان شناخته می شوند – قدرتی که برای محافظت از شهرشان در برابر هرکسی که مایل به بدی است از آن استفاده می کنند. اما هاروکا علاقهای به قهرمان شدن یا عضویت در هیچ تیمی ندارد - او فقط میخواهد به سمت اوج بجنگد!
زاگان ممکن است ترسناک ترین جادوگر شیطانی باشد، اما وقتی صحبت از تعاملات اجتماعی به میان می آید، او ناتوان ترین است. تمام آن روزها مطالعه هنرهای تاریک به او کمکی نمی کند وقتی در نگاه اول عاشق نفلیا، برده زیبای الف می شود و تمام ثروت خود را برای خرید او خرج می کند. بدون هیچ سرنخی که چگونه با یکدیگر صحبت کنیم، ترتیبات ناخوشایند برای یک جادوگر و الف ترسو آغاز می شود.
شاهزاده لوید همیشه یک شاهزاده نبود... در واقع، زندگی قبلی او چیزی است که او کاملاً به یاد دارد: او یک جادوگر بود. بنابراین وقتی مجبور به تناسخ شد تصمیم گرفت به تحصیل ادامه دهد، شاهزاده قلمرو یا نه! اما زندگی جدید او مجموعه ای از چالش های خاص خود را دارد ... از جمله اینکه یک کودک 10 ساله است! هفتمین شاهزاده/جادوگر چه کاری باید انجام دهد؟!
پس از ملاقات با یک مرگ نابهنگام، توموکوی کاناتا به عنوان یک اجنه پست تناسخ می یابد، اما او اشتهای هیولایی ایجاد کرده است. به لطف توانایی جدیدش که به او اجازه میدهد هر چه بیشتر تغذیه میکند قویتر شود، وضعیت ضعیفاش به سرعت تغییر میکند و او به رهبر اجنه تبدیل میشود. او با ترکیبی از خاطرات گذشته، بدن جدید و شکم قوی، از این دنیای خارق العاده جدید لقمه می گیرد!
شخصی که در حال ترک الکل میباشد باید با شیطان درونش مقابله کند.
حیوانات با مزه ای ماجراجویی های روزانه ی آن ها همیشه با شکست مواجه می شود.
دایی جان ناپلئون مجموعه تلویزیونی معروف و محبوبی با مایهٔ طنز است که از روی رمان دایی جان ناپلئون اثر ایرج پزشکزاد ساخته شده است.
هلنا واکر، بازمانده و قهرمان داستان را پس از بیداری اولیه در جزیره دنبال کنید.
یک تصمیم سرنوشت ساز که در دهه 1960 چین گرفته شد، در زمان حال بازتاب می یابد، جایی که گروهی از دانشمندان با یک کارآگاه برای مقابله با یک تهدید سیاره ای وجودی شریک می شوند.