داستان به دنبال توسوکه روکودو، پسر دبیرستانی ترسو است که توسط بزهکاران مورد آزار و اذیت قرار می گیرد. او طوماری از پدربزرگ مرحومش دریافت می کند که اثری بر پیشانی او باقی می گذارد. اثر این علامت باعث می شود که دختری خلافکار به نام رانا هیماواری عاشق او شود.
کاکرو که توی دبیرستان یه دونده نابغه بوده به خاطر دزدیدن غذا تحت تعقیبه. او توسط دانشجوی دانشگاه کانسی به نام هایجی نجات داده میشه که اونم یه دونده ـست. هایجی کاکرو رو متقاعد میکنه که توی یه آپارتمان قدیمی به نام "چیکوسیسو" که قراره بقیه اعضای تیم هم اونجا جمع شن و برای ماراتون اکیدن برنامه بریزن بمونه. کاکرو خیلی زود میفهمه که غیر از خودش و هایجی بقیه دونده ها تازه کار هستند و...