فیلم Star Trek Beyond پتانسیل تبدیل شدن به پُرفروش ترین و صد البته بهترین فیلم این سری را داشت ولی به دلایل زیر این امکان فراهم نشد :
1- بازی مصنوعی اکثر شخصیت های موجود در فیلم که تماشاگر را کمی زده می کند
2- اگر بتوان کل داستان فیلم را به سه قسمت شروع ، میانه و پایان تقسیم بندی کرد یقینا با حذف بخش میانی چیز خاصی را از دست نداده اید و تنها به نحوی برای پُر کردن زمان فیلم تصویربرداری شده است
3- جلوه های ویژه در برخی سکانس ها چندان به دل نمی نشیند
اما نباید از وجه قوت این فیلم نیز بگذریم که در زیر به آن اشاره می شود :
1- شروع طوفانی داستان که تماشاگر را بسیار جذب خود می کند
2- معرفی یک ویلن همه فن حریف و شکست ناپذیر که نمونۀ آن را کمتر و یا اصلا نشنیده بودید
3- مشتاق نگه داشتن تماشاگر برای یک نبرد حماسی و تن به تن تا انتهای فیلم که به خوبی اَدا شده است
با این وجود فیلمی ـست که طرفداران و مشتاقان زیادی دارد ولی بنا به نقاط ضعف مطرح شده اختلاف زیادی با فیلمی چون جنگ ستارگان پیدا می کند با این حال ارزش دیدن را دارد
اگر از طرفداران سریال های کوتاه کُمدی هستید به هیچ وجه این سریال رو پشت گوش نیاندازید. اکثر سریال های طنز پُرطرفدار کمدی بیان کنندۀ داستان یک خانواده و مشکلات زندگی آنان است بگونه ای که دست نویسنده در آوردن هرگونه مطلبی و جلوۀ طنز دادن به آن باز است ولی در این سریال که منحصرا پیرامون شخصیت های موجود در یک فروشگاه سپری می شود به مسائلی پرداخته می شود که یقینا خود شما نیز چندین بار در حین خرید با آن مواجه شده اید. یقینا باید نقش خالق و نویسندگان سریال را ستود زیرا در مدت زمان کوتاه 20 دقیقه ای در هر قسمت و تنها با پرداختن به مسائل محدود فروشگاهی ، یک سریال طنز کمدی را برای تماشاگران خود تولید کرده اند.
این پروژه سینمایی بر اساس یک داستان واقعی ساخته و تولید شده است. شاید نمرۀ بالایی که این فیلم گرفته کمی شما را تحت تاثیر قرار دهد ولی باید بدانید بخاطر جنبۀ مستندگونۀ آن است.
در این فیلم کم و بیش به آسیب های اجتماعی نظیر طرد شدن از خانواده پرداخته شده است. شاید اگر داستان فیلم واقعیت نداشت این پروژه آنچنان مورد توجه قرار نمیگرفت.
در این فیلم جلوه های ویژه به ندرت استفاده شده است و فیلم بسیار پایه تهیه شده است ، با این حال باید نقش کارگردان پروژه را ستود که با تکنیک های بکار برده شده ، فضای داستان را برای تماشاگران دل پذیر کرده است.
شروع داستان همانند قسمت های قبلی با شور و هیجان و طنز خاصی آغاز می شود تا تماشاگر را میخکوب خود کند ولی داستان پروژه به گونه ای پیش می رود که اگر شما 20 دقیقه اول آن را هم نبینید ، چیز خاصی را از دست نداده اید. یکی از موارد که در ذوق تماشاگر می خورد تکراری بودن داستان است. در قسمت های پیشین نیز با موضوع نابودی سیارۀ زمین رو به رو شده ایم ولی با این حال در این قسمت نیز به آن پرداخته شده است.
از دیگر نکات منفی آن می توان به تغییر روند ناگهانی شخصیت منفی فیلم اشاره کرد. اژدهای بد داستان که بسیار مصمم به نابودی دوستان عصر یخی ـست با یک مکالمه درون گروهی و تقریبا شعاری تصمیم می گیرد روند شیطانی خود را تغییر دهد. البته از این اتفاقات نامعقول در داستان زیاد اتفاق می افتد با این حال چون از دید انیمیشن به آن نگاه می شود می توان چشم پوشی کرد.
فیلم سینمایی " طرفدار " محصول سال 2016 هندوستان با نقش آفرینی تحسین برانگیز شاهرخ خان است که در این پروژه ، همزمان دو نقش را بازی می کند. یکی در نقش ستاره بالیوودی و دیگری در نقش طرفدار این سوپر استار. یقینا با تماشای اوایل فیلم مجذوب آن خواهید شد و خود را برای یک فیلم تمام دراماتیک حاضر می کنید.
نقطه ضعف فیلم از آنجا آغاز می شود که طرفدار ، از سوپر استار خود دلسرد شده و تصمیم به نابودی زندگی او می کند. از اینجا به بعد دیگر باید اشک های خود را پاک کنید و فیلم را بگونه ای در ژانر جاسوسی - هیجانی دنبال کنید. طرفداری که به ظاهر یک فرد عادی بنظر میرسد دست به کارهایی می زند که از خبره ترین مامورهای تجسسی سازمانی نیز بر نمی آید.
از دیگر نکات منفی فیلم نیز می توان به سبک فوق هندی فیلم اشاره کرد. مثلا در صحنه تعقیب و گریز اول که حدود 15 تا 20 دقیقه فیلم را به خود اختصاص می دهد. این دو شخصیت نه تنها خسته نمی شوند بلکه در سکانس های آتی با قدرت بیشتری پا به فرار می گذارند. متاسفانه برای جذاب شدن فیلم ، آمدن این صحنه ها به پروژه صدمه جبران ناپذیری وارد کرد و داستان را خراب می کند.
با این حال داستان فیلم جالب و این بار طرفداران سینما مورد خطاب قرار می گیرند. یقینا تنها دلیل تماشای این فیلم را می توان به بازی ستودنی شاهرخ خان نسبت داد وگرنه ارزش دیدن آن چنانی ندارد
در نگاه کلی حسابدار یک پروژه سینمایی موفق ولی با داستانی غیر معقول است. شاید همین اورجینال بودن فیلمنامه کمک شایانی به این پروژه سینمایی کرده است. نقش آفرینی بن افلک در این فیلم ستودنی ـست ، فعالیت او زمانی دو چندان می شود که او باید در عین حال هم نقش یک اوتیسمی را بازی کند و در عین حال یک نخبه ریاضی نیز باشد.
موازی پیش رفتن گذشته و حال بازیگر نقش اول فیلم نیز در نوع خود ستودنی ـست و تا آنجا که توانسته ابهامی برای تماشاگران باقی نگذاشته است. این موازی پیش رفتن تا انتهای فیلم ادامه دارد بگونه ای که تا انتهای فیلم حقایق یکی پس از دیگری آشکار و این نمو برای تماشاگران تازگی دارد. صحنه های اکشن فیلم نیز حساب شده فیلمبرداری شده است که از دیدن آن لذت میبرید.
با این حال فیلم خالی از اشکال نیست. همانطور که اشاره شد داستانی غیر معقول دارد و نکته دیگر فیلم را می توان در وجود یک شخصیت اضافه در فیلم دانست که آن را آنا کندریک بازی کرده. وجود این شخصیت لزوم چندانی ندارد و تنها برای آنکه این حقایق از زبان سوم شخص بیان نشود ، در فیلم گنجانده شده. فیلمنامه نویس داستان سعی کرده تا ژانر عاشقی را نیز تا حدودی درگیر کند ولی این کار او را با شخصیت اول فیلم اصلا همخوانی ندارد.
در انتها با فیلمی سر و کار دارید که نظیر آن را از حیث داستان ندیده و نشنیده اید. جدا از نکته منفی فیلم که چندان جلب توجه نمی کند و نقش آفرینی تحسین برانگیز بن افلک ، این فیلم ارزش تماشا کردن را دارد.
مگر می شود فیلمی را Tim Burton کارگردانی کند و اثرگذار نباشد ؟ بدون شک نقاط قوت فیلم را می توان در کارگردانی ، نقش آفرینی بازیگران و فیلمنامه قوی پروژه دنبال کرد. داستان با بهره گیری از المان فانتزی ، آن را مناسب رده سنی کودکان کرده ولی چنان هیجان انگیز هدایت می شود که یقینا هر بزرگسالی را مجذوب خود می کند. این فیلم به راحتی پروژه های آلیس در سرزمین عجایب رو پشت سر می گذارد و دنیای فانتزی و مهیج جدیدی را به تماشاگران خود القا می کند. شاید تنها نقطه ضعف فیلم را به کاراکترهای شرور فیلم نسبت دهید و اینکه چگونه بی مقدمه وارد داستان می شوند ولی باز اینجاست که نقش آفرینی ساموئل ال جکسون به داد پروژه می رسد و نقطه ضعف فیلم را به نحوی پوشش میدهد. این فیلم در زُمرۀ پروژه هایی چون نارنیا قرار می گیرد و ارزش دیدن را دارد.
یک انیمیشن موفق دیگر ، کاری مشترک از شرکت سازنده بازی پرندگان خشمگین و شرکت سونی. این پروژه بدین جهت یک اقتباس موفق از سری بازی های ویدیویی محسوب می شود که اکثر المان های مربوطه را رعایت کرده است. در خط داستان انیمیشن از شخصیت های اصلی این بازی استفاده شده است و بصورت جزیی به شرح حال آنها و دشمنان ـشان پرداخته است. با این حال با افزوده شدن عنصر ژانر کُمدی ، جذابیت داستان و شیفتگی تماشاگران به این انیمیشن بیشتر می شود. حتی در اواخر پروژه ، پرندگان خشمگین برای حل مشکل پیش روی خط از همان المان مورد در استفاده در سری بازی های اندرویدی ـشان بهره می برند. فروش موفق در گیشه سینما و موفق دانستن این پروژه از سوی منتقدان ، چراغ سبزی را به تولید کنندگان این پروژه برای ساخت قسمت دوم این انیمیشن نشان داده است.
پس از مدت ها انتظار بالاخره شاهد اولین رونمایی رسمی از شخصیت های محبوب راچت و کلانک در صنعت سینما بودیم. این پروژه که در قالب طنز و انیمیشن تهیه شده بود با استقبال ضعیف تماشاگران رو به رو شد. اگر خط مشی داستان را از ابتدا دنبال کنیم ایرادی در آن پیدا نمی کنیم ولی در اواسط کار ، داستان انیمیشن چنان تغییر می کند و پیش پا افتاده می شود که یقینا تماشاگر را زده می کند. با این حال اگر جزو آن دسته از طرفداران این دو شخصیت محبوب و دنبال یک انیمیشن سرگرم کننده و خنده دار هستید ، میتواند گزینه خوبی باشد.
بتمن از چنان محبوبیتی در بین تماشاگران برخوردار است که حتی انیمیشن های آن نیز در برخی سینماها اکران و به سانس فوق العاده کشیده می شود. این پروژه نیز از آن دست انیمیشن ها محسوب می شود که دلیل بارز آن نیز نمایش بتمن کلاسیک است. امروزه بتمن را یک فرد پیچیده و تاریک و حتی خشن می شناسیم ولی در دهه 70 و 80 میلادی ، بتمن از حس شوخ طبعی نیز برخوردار بود که همین فاکتور در این انیمیشن لحاظ شده است و شما را چه بخواهید چه نخواهید روده بُر میکند. در این پروژه نشان داده می شود که بتمن نیز همانند سایر شهروندان می توان مطیع قوانین شهروندی باشد و به گونه ای شخصیت بتمن از جنس مردم نمایش داده می شود. هر چند در انتهای داستان نیز شخصیت خشن و دوست داشتنی بتمن نیز نمایان می شود. نقطه ضعف این پروژه را می توان به شروع ضعیفش ارجا داد و داستان اصلی تازه بعد از معرفی آدم بَده ها شروع می شود یعنی اگر شماها اول داستان را نیز ندیده باشید ، چیز خاصی رو از دست نداده اید. به هر حال بدک نیست تا با شخصیت بتمن کلاسیک نیز آشنا شوید و او را با شخصیتی که امروزه برایش خلق کردن مقایسه کنید.