"گورو"، طرفدار سرسخت ستاره ی فیلم های بالیوودی "آریان کانا" می باشد که به بمبئی سفر می کند تا بلکه خداوند آرزوی روز تولدش را برآورده کند. اما زمانی که همه چیز طبق نقشه پیش نمی رود، وسواس "گورو" روی "آریان" از حد و مرز عبور می کند و...
فیلم سینمایی " طرفدار " محصول سال 2016 هندوستان با نقش آفرینی تحسین برانگیز شاهرخ خان است که در این پروژه ، همزمان دو نقش را بازی می کند. یکی در نقش ستاره بالیوودی و دیگری در نقش طرفدار این سوپر استار. یقینا با تماشای اوایل فیلم مجذوب آن خواهید شد و خود را برای یک فیلم تمام دراماتیک حاضر می کنید.
نقطه ضعف فیلم از آنجا آغاز می شود که طرفدار ، از سوپر استار خود دلسرد شده و تصمیم به نابودی زندگی او می کند. از اینجا به بعد دیگر باید اشک های خود را پاک کنید و فیلم را بگونه ای در ژانر جاسوسی - هیجانی دنبال کنید. طرفداری که به ظاهر یک فرد عادی بنظر میرسد دست به کارهایی می زند که از خبره ترین مامورهای تجسسی سازمانی نیز بر نمی آید.
از دیگر نکات منفی فیلم نیز می توان به سبک فوق هندی فیلم اشاره کرد. مثلا در صحنه تعقیب و گریز اول که حدود 15 تا 20 دقیقه فیلم را به خود اختصاص می دهد. این دو شخصیت نه تنها خسته نمی شوند بلکه در سکانس های آتی با قدرت بیشتری پا به فرار می گذارند. متاسفانه برای جذاب شدن فیلم ، آمدن این صحنه ها به پروژه صدمه جبران ناپذیری وارد کرد و داستان را خراب می کند.
با این حال داستان فیلم جالب و این بار طرفداران سینما مورد خطاب قرار می گیرند. یقینا تنها دلیل تماشای این فیلم را می توان به بازی ستودنی شاهرخ خان نسبت داد وگرنه ارزش دیدن آن چنانی ندارد
امریکا. در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۸۸، نوجوانی به نام «دانی دارکو» (جیک جیلنهال) یک شب توی خواب راه می افتد و از خانه خارج می شود و با خرگوش غول پیکر و زشت رویی به نام «فرانک» (دووال) ملاقات می کند که به او می گوید دنیا۲۸ روز و ۶ ساعت و ۴۲ دقیقه و ۱۲ ثانیه ی دیگر نابود خواهد شد …
یک آدم کش حرفه ای به نام جان ویک که پس از مرگ همسرش از شغل آدم کشی بیرون آمده است، پس از حمله به منزلش و سرقت ماشین و کشتن سگ خانگی او دوباره دست به اسلحه می برد تا برای انتقامی خونین بپاخیزد، جان ویک در این مسیر با یکی از سردسته های خلافکاران و دوست قدیمی اش به نام مارکوس باید مقابله کند و …
در سال 1982 یک سفینه فضایی غول پیکر، حامل گروهی از موجودات فضایی ملقب به «میگو»، در آفریقای جنوبی ظاهر شد. 28 سال بعد، دیگر از آن خوش آمدگویی ابتدایی انسانها خبری نیست. منطقهای که موجودات فضایی در آن فرود آمدند اکنون به یک منطقه نظامی بنام «ناحیه ۹» تبدیل شده است، جایی که این موجودات در آن حبس شدهاند و در شرایط سختی به سر می برند...
نینا سیرز دختری است که همه دوران کودکی و نوجوانی خود را به فراگیری و تمرین رقص باله گذراندهاست. نینا به عنوان یک بالرین حرفهای و ستاره یک شرکت معتبر، در تلاش برای بهدست آوردن نقش اول باله معروف دریاچه قو اثر چایکوفسکی است. اما مدیر شرکت و طراح رقصهای این باله، که در مورد توانایی نینا برای این بازی در دو نقش قوی سفید و معصوم و قوی سیاه اغواگر، مطمئن نیست، قابلیتهای او را زیر سئوال میبرد.
داستان فیلم درباره شکارچی پوستی به نام "هیو گلس" (لئوناردو دیکاپریو) است که در حین شکار مورد حمله ی یک خرس قهوه ای قرار گرفته و دو مرد که در این شکار همراه او بودند، وسایلش را دزدیده و او را نیمه جان رها می کنند؛ او جان سالم به در میبرد و 350 مایل را در طبیعت وحشی می پیماید تا از کسانی که به او خیانت کرده اند، انتقام بگیرد...
عروس آدم کش به راهش برای انتقام گیری از رئیس سابقش «بیل»، ادامه میدهد. دو عضو باقی مانده از گروهی که چهار سال پیش به او خیانت کردند، هدف های جدید او هستند.
در «اسکای فال» وفاداری جیمز باند به «ام» مورد آزمون قرار میگیرد و این زمانی است که گذشته «ام» فاش می شود و «ام آی ۶» (اداره اطلاعات خارجی بریتانیا) مورد حمله قرار میگیرد. در همین حال ۰۰۷ باید تهدیدها را خنثی کند، بی آنکه برای اش مهم باشد این کار به لحاظ شخصی چقدر برایش هزینه دارد…
جیسون بورن مبتلا به فراموشی شده است و همچنان به دنبال نشانه هایی از گذشته و احتمالاً آینده اش می باشد و به همین دلیل به مسکو، لندن، پاریس و مادرید می رود تا آنچه را که می خواهد، بیابد و این در حالی است که وی تحت تعقیب یک تروریست نیز هست.