دقت در قاب بندی و زاویه فیلمبرداری(کیفیت فنی فیلم)
نقاط ضعف
با سلام امروز اومدیم تا یه نگاهی به فیلم انگل محصول سال 2019 کره جنوبی بندازیم که برنده جایزه نخل طلایی جشنواره کن شد.
به شخصه بخاطر ضعفی که در سینمای امروزی میبینم سعی میکنم بیشتر فیلمای دهه 60 تا 90 رو نگاه کنم چون توی این دهه سینما، از سینما واقعی فاصله گرفته. اما با دیدن این فیلم به بازگشت سینما امیدوار تر شدم.
*این نقد شامل اسپویل برخی قسمت ها میباشد*
در ابتدا میپردازیم به شروع فیلم، آغازین خوب فیلم همراه با موسیقی متن از معدود نکات ریزی هست که حتی بعضی از فیلمای بزرگ هم این نکته رو رعایت نکردن چرا که آغازین(اینترو) خوب معرف و شناسه یک فیلم هست و به ما نشون میده که چه انتظاری باید از فیلم داشته باشیم، مثلا اگر آغازین آرومی داشته باشه پس ما ننتیجه میگیریم که باید انتظار یک فیلم آروم با ضرباهنگ نسبتا کند داشته باشیم و اگر آغازین سریعی و دلهره آور داشته باشیم باید انتظار فیلم هیجان انگیز و دلهره آور داشته باشیم، نکته خیلی ریزی هست که خیلی از فیلما، سریع و بی تفاوت از کنارش میگذرن.
نکته دیگه داستان جدید و کلیشه نبودن فیلم هست که باعث میشه ما پای فیلم بشینیم. فیلم، یک ایده پردازی نوع هست یک داستان خوب و پر محتوا همراه با شخصیت پردازی خیلی خوب، شخصیت های داستان هر کدوم عادات و ویژگی های خاص خودشونو دارن که تو فیلم رعایت کرده و شما میتونید متمایز بودن هر شخصیت رو از دیگری تشخیص بدید بطور ساده تنوع در شخصیت پردازی به خرج داده که این میتونه نکته مثبت و یه امتیاز واسه ی فیلم باشه.
برگردیم سر داستان فیلم که گفتیم کلیشه نبود، وجود داستان جذاب از لازمه های یک فیلم با ژانر درام هست که فیلم از این مورد هم تیک سبز رو گرفت.
یکی از مهم ترین نکات خیلی خوب فیلم وجود روند داستانی و ریتم خیلی خوبی بود که داشت به شخصه خودم یک لحظه احساس خستگی نکردم سر فیلم چون ریتم و ضرباهنگ یکنواختی نداشت و باعث خستگی و دل زدگی از فیلم نمیشد، وقتی که تنوع ریتم و ضرباهنگ در فیلم دخیل باشه هر چقدرم که طولانی بیننده از دیدن فیلم خسته نمیشه چون صحنه های تکراری دیگه نمیبینه و هر لحظه منتظر چیز های جدید هست که این فیلم اینو هم دارا بود و یکی از مهم ترین نکات مثبت فیلم هست.
از دیگر نکات مثبت فیلم در بخش فنی:
وجود ترکیب رنگ در بعضی از لوکیشن های خیره کننده است مثلا نورپردازی و ترکیب رنگ در محیط زیر زمین. یا ترکیب رنک داخل آشپرخانه خونه. همگی با ظرافت به کار رفته شده بودن علاوه بر این به شخصه از زاویه دید بیننده و زاویه فیلمبرداری خیلی خوشم اومد و در جاهایی خلاقانه به کار رفته بود، همچنین نوع قاب بندی در بعضی از جاهای فیلم به خوبی به عمل اومده بود و بطور کل توی بخش فنی خوب کار کرده بودن.
یکی از نکات مثبت دیگه توی فیلم بر میگرده به استفاده از هنر تعلیق، (تعلیق یعنی وقتی بیننده فیلم با توجه به حوادث گذشته که تو فیلم اتفاق افتاده میدونه که فلان کاراکتر در فیلم مورد تهدید هست) به این میگن استفاده از هنر تعلیق که الفرد هیچکاک شیوه فیلم سازیش به همین نحو بود. و در این فیلم هم شاهدش بودیم البته بطور طنز آمیزی :)) ما میدونستیم که خانم پولدار قراره سرش کلاه بره.
اخرین نکته های فیلم که توی خود فیلم به شیوه خوبی ازش استفاده شد به چشم کشیدن تناقض فرهنگ و اختلاف طبقاتی قشر ضعیف و ثروتمند هست دقیقا اونجایی که بارون میاد و خانواده فقیر زندگیشون بوسیله این بارون به فنا رفت و فردای اون روز خانواده ثروتمند از اینکه بارون اومده و هوا تمیزه برای جشن تولد پسرشون
که دقیقا میتونید درک کنید که برای یه قشر ثروتمند بارون یک لطفه ولی برای قشر ضعیف یک مصیبت.
اما میریم سراغ پایان فیلم یک پایان هدفمند و دقیقا مرتبط با اسم فیلم یعنی انگل. پایان فیلم هرچند غم انگیز بود اما چونکه باعث بیداری و آگاهی شخصیت فیلم شد زیبا بود اگر دقت کنید یکی از کاراکتر های فیلم به پسرش میگه برای زندگی نباید برنامه ای داشت(زندگی انگلی) و در پایان فیلم به این نتیجه میرسن که اتفاقا برای زندگی باید برنامه داشت (زندگی غیر انگلی) باید اتفاقا برای زندگی برای اینده برنامه داشت، اسم فیلم انگل انتخاب شده چون شیوه زندگی کردن و انتخاب مسیر کاراکتر های به شیوه انگل بود و خودشون رو خانواده میزبان میچسبوندن تا بتونن خودشونو رو سیر کنن دقیقا شیوه انگلی...!
به شخصه برام سخت بود که بتونم نقطه ضعفی پیدا کنم از فیلم چون واقعا نقطه ضعفی از فیلم پیدا نکردم و فک کنم یکی از دلایل اینکه نقطه ضعف ها کمرنگ شده بود وجود نکات مثبت فیلم بود که باعث میشد تمرکز اصلی روی فیلم باشه و نقاط ضعف دیده نشه.
3 ژانر در این فیلم هست که هر سه تا هم در فیلم هست و میشه دید برای کسانی که فیلمای درام نگاه میکنن حتما توصیه میشه امتیاز من 9 از 10
امیدوارم نقدم مورد رضایت شما واقع بشه
AW
کمدی بی نظیر در کنار دراماتیک بودن(ترکیب کمدی-درام)
وجود شخصیت های مختلف و متفاوت
نقاط ضعف
افت روند داستانی در برخی قسمت ها
با سلام خدمت کاربران خوب رسانه نایت مووی.
امروز اومدیم تا یکی دیگه از سریال های محبوب ما ایرانیا رو یعنی سریال خانواده مدرن که از 22 سپتامبر سال 2009 در شبکه ABC بخش شد و تا الان ادامه داره.
با مقدمه ای کوتاه کارو شروع میکنیم.
خانواده، یکی از اساس زندگی هر شخص خانواده اونه. طبیعتا خانواده هر کس به دیگری تفاوت داره.خانواده چه مشکلاتی داره؟ خانواده چه اهمیتی داره؟ اصلا خانواده چیه؟!
اینا شاید سوالات خنده داری باشن که سریال خانواده مدرن به تک تک این سوال ها پاسخ میده.
اگر بخوایم دقیق تر و جزئی تر به سریال نگاه کنیم در ابتدا باید به اسم اون توجه کنیم یعنی :خانواده مدرن.؟!
خانواده مدرن منظور از خانواده های امروزی هست که البته با فرهنگ اونوریا از فرهنگ همجنسگرایی و تم تینیجری(نوجوان و جوان گونه) و ازدواج کهن سال ها و بچه های طلاق و... اشاره میکنه که نشون دهنده ی وجود خانواده ی متشکل از قومیت ها و ملیت ها و رنگ ها و تمایلات جنسی مختلف و فرهنگ ها و عقاید مختلف(تا حدی) هستند که در کنار هم تشکیل خانواده میدن.
پس طبیعی هست مشکلاتی که در این خانواده باحال اتفاق میافته وجود ژانر کمدی باشه D:
اما فقط این نیست که ما شاهد یه سریالی باشیم که از قسمت اول فصل 1 تا قسمت اخر فصل اخر فقط بخندیم و همین...! همچین چیزی نیست درواقع سریال با وجود درام و دراماتیک کردن سریال در هر قسمت سریال رو کامل تر کرده در واقع وجود ژانر فرعی درام به سریال به نوعی مکمل اون هست.
اینجوری هست که شما با دیدن سریال هم میخندی و هم کلی چیزای جالب و واقعیت های زندگی رو در یک خانواده یاد میگیری. اگه بخوایم اشاره کنیم به بعضی از سریال های این گونه باید به سریال هایی نظیر سریال بی نظیر دوستان و آشنایی با مادر اشاره کرد که در پایان هر قسمت درس زندگی و واکنش درست در مواجه با مشکلات رو بهمون یاد میده و باعث میشه در زندگی و روابط با خانواده کمی متمدنانه تر و سازگار تر با موضوع برخورد کنیم منظور من این نیست که بشینیم سر کلاس خانواده و فرهنگ اجتماعی...D: نه منظور من اینه که تمرکز فیلم علاوه بر کمدی بودن و طنز بودن اون سعی کرده تم درام و عاشقانه و حتی احساسی(ملودرام) به سریال بده تا شاهد یک سریال یکنواخت با یک موضوع نباشیم تا سریال برامون کسل کننده نباشه و این جزو یکی از نقاط قوت سریال هست.
سریال مثل بیشتر سریال های 22 دقیقه امریکایی دارای یک اینترو(آغازین) ابتدایی و کوتاه هست که در واقع موضوع یا مشکل خانوادگی توی اون قسمت رو بیان میکنه و پس از پخش یک تیتراژ چند ثانیه دست به کار میشه!
و در آخر با یک نتیجه گیری منطقی و درست همه ی خانواده اون مشکل رو به شیوه درست حل میکنن.
در بالا اشاره کردیم که سریال دارای شخصیت های متفاوت هست و همین باعث میشه ما فقط شاهد جمعی از شخصیت های مشابه با خط فکری مشابه و عقاید و علایق مشابه نباشیم و این نوع شخصیت پردازی در سریال باعث جذابیت هر چه بیشتر سریال چه از نظر کمدی چه تاثیر گذاری نوع درام شده و این تنوع شخصیت پردازی از کسل کننده شدن و تکراری شدن شخصیت های سریال جلوگیری میکنه که یکی از مهم ترین نکات اصلی فیلم هست.
به عنوان نکات مثبت به نقاط قوتی چون ترکیب ژانر های کمدی-درام و شخصیت پردازی خلاقانه و وجود هر موضوع جدید در هر قسمت بود که بهشون اشاره کردیم ولی خب در بعضی از جاها روند داستانی افت پیدا میکنه درسته که سریال دارای یک خط داستانی پیوسته نیست ولی در بعضی از جاهای محدود از سریال، سریال افت روند داستانی پیدا میکنه که البته این امر در همه سریال ها طبیعی هست و خب باز تونسته پتانسیل و اون کشش داستانی خودشو تا حدی موثری حفظ کنه و هنوز هم که هنوزه برای همه یه سریال کمدی درام بی نظیر با سکانس های خنده دار با بازی کردن با احساسات مخاطب و با پایان های خوب هر قسمت تاثیرگذاری موثری داشته باشه.
اگر دنبال یه سریال کمدی-درام با محوریت خانواده هستین حتما بهتون پیشنهاد میکنم این سریال رو نگاه کنید
امیدوارم که این نقد ذره ای باشه که براتون مفید واقع باشه.
AW
کمدی بی نظیر در کنار دراماتیک بودن(ترکیب کمدی-درام)
وجود شخصیت های مختلف و متفاوت
نقاط ضعف
افت روند داستانی در برخی قسمت ها
با سلام خدمت کاربران خوب رسانه نایت مووی.
امروز اومدیم تا یکی دیگه از سریال های محبوب ما ایرانیا رو یعنی سریال خانواده مدرن که از 22 سپتامبر سال 2009 در شبکه ABC بخش شد و تا الان ادامه داره.
با مقدمه ای کوتاه کارو شروع میکنیم.
خانواده، یکی از اساس زندگی هر شخص خانواده اونه. طبیعتا خانواده هر کس به دیگری تفاوت داره.خانواده چه مشکلاتی داره؟ خانواده چه اهمیتی داره؟ اصلا خانواده چیه؟!
اینا شاید سوالات خنده داری باشن که سریال خانواده مدرن به تک تک این سوال ها پاسخ میده.
اگر بخوایم دقیق تر و جزئی تر به سریال نگاه کنیم در ابتدا باید به اسم اون توجه کنیم یعنی :خانواده مدرن.؟!
خانواده مدرن منظور از خانواده های امروزی هست که البته با فرهنگ اونوریا از فرهنگ همجنسگرایی و تم تینیجری(نوجوان و جوان گونه) و ازدواج کهن سال ها و بچه های طلاق و... اشاره میکنه که نشون دهنده ی وجود خانواده ی متشکل از قومیت ها و ملیت ها و رنگ ها و تمایلات جنسی مختلف و فرهنگ ها و عقاید مختلف(تا حدی) هستند که در کنار هم تشکیل خانواده میدن.
پس طبیعی هست مشکلاتی که در این خانواده باحال اتفاق میافته وجود ژانر کمدی باشه D:
اما فقط این نیست که ما شاهد یه سریالی باشیم که از قسمت اول فصل 1 تا قسمت اخر فصل اخر فقط بخندیم و همین...! همچین چیزی نیست درواقع سریال با وجود درام و دراماتیک کردن سریال در هر قسمت سریال رو کامل تر کرده در واقع وجود ژانر فرعی درام به سریال به نوعی مکمل اون هست.
اینجوری هست که شما با دیدن سریال هم میخندی و هم کلی چیزای جالب و واقعیت های زندگی رو در یک خانواده یاد میگیری. اگه بخوایم اشاره کنیم به بعضی از سریال های این گونه باید به سریال هایی نظیر سریال بی نظیر دوستان و آشنایی با مادر اشاره کرد که در پایان هر قسمت درس زندگی و واکنش درست در مواجه با مشکلات رو بهمون یاد میده و باعث میشه در زندگی و روابط با خانواده کمی متمدنانه تر و سازگار تر با موضوع برخورد کنیم منظور من این نیست که بشینیم سر کلاس خانواده و فرهنگ اجتماعی...D: نه منظور من اینه که تمرکز فیلم علاوه بر کمدی بودن و طنز بودن اون سعی کرده تم درام و عاشقانه و حتی احساسی(ملودرام) به سریال بده تا شاهد یک سریال یکنواخت با یک موضوع نباشیم تا سریال برامون کسل کننده نباشه و این جزو یکی از نقاط قوت سریال هست.
سریال مثل بیشتر سریال های 22 دقیقه امریکایی دارای یک اینترو(آغازین) ابتدایی و کوتاه هست که در واقع موضوع یا مشکل خانوادگی توی اون قسمت رو بیان میکنه و پس از پخش یک تیتراژ چند ثانیه دست به کار میشه!
و در آخر با یک نتیجه گیری منطقی و درست همه ی خانواده اون مشکل رو به شیوه درست حل میکنن.
در بالا اشاره کردیم که سریال دارای شخصیت های متفاوت هست و همین باعث میشه ما فقط شاهد جمعی از شخصیت های مشابه با خط فکری مشابه و عقاید و علایق مشابه نباشیم و این نوع شخصیت پردازی در سریال باعث جذابیت هر چه بیشتر سریال چه از نظر کمدی چه تاثیر گذاری نوع درام شده و این تنوع شخصیت پردازی از کسل کننده شدن و تکراری شدن شخصیت های سریال جلوگیری میکنه که یکی از مهم ترین نکات اصلی فیلم هست.
به عنوان نکات مثبت به نقاط قوتی چون ترکیب ژانر های کمدی-درام و شخصیت پردازی خلاقانه و وجود هر موضوع جدید در هر قسمت بود که بهشون اشاره کردیم ولی خب در بعضی از جاها روند داستانی افت پیدا میکنه درسته که سریال دارای یک خط داستانی پیوسته نیست ولی در بعضی از جاهای محدود از سریال، سریال افت روند داستانی پیدا میکنه که البته این امر در همه سریال ها طبیعی هست و خب باز تونسته پتانسیل و اون کشش داستانی خودشو تا حدی موثری حفظ کنه و هنوز هم که هنوزه برای همه یه سریال کمدی درام بی نظیر با سکانس های خنده دار با بازی کردن با احساسات مخاطب و با پایان های خوب هر قسمت تاثیرگذاری موثری داشته باشه.
اگر دنبال یه سریال کمدی-درام با محوریت خانواده هستین حتما بهتون پیشنهاد میکنم این سریال رو نگاه کنید
امیدوارم که این نقد ذره ای باشه که براتون مفید واقع باشه.
AW
تنوع در ساخت اجزای فیلم و دکوپاژ(خوش ساخت و متمایز)
هدف زیبا و پایانی آموزنده
نقاط ضعف
نبود موسیقی متن مناسب(آغازین بدون موسیقی متن)
بنام خدا
*این نقد شامل اسپویل قسمت هایی از فیلم هست* (هدف نقد فهمیدن و درک بهتر فیلم هست)
ضمن عرض سلام به شما عزیزان دوست داشتنی کاربران سایت نایت مووی امروز با هم اومدیم تا بی شک یکی از شاهکار های وودی آلن بزرگ و یکی از بهترین درام های طنز مزاج تاریخ یعنی فیلم کم نظیر انی هال خدمت شما باشیم با تشکر دیگر از همه عوامل رسانه نایت مووی بابت زحماتشون.
خب اول کمی اطلاعات در مورد فیلم بگیم که کلی کار داریم چون فیلم اجزای خیلی زیادی داره و برای درک بهتر و دقیق تر اون باید قشنگ جزئیات رو شناسایی و مشخص کنیم.
فیلم انی هال که در 20 آوریل سال 1977 به نویسندگی و کارگردانی و بازیگری وودی آلن(با دریافت 4 جایزه اسکار) به عمل اومد البته با بازیگری بی نظیر خانوم دایان کیتون(1 جایزه اسکار) و با دریافت نمره 8 توس اعضای سایت IMDb و نمره عالی 92 توسط منتقدین برنده 4 جایزه اسکار و 25 جایزه دیگه بشه هر چند واقعا شایستگی این رو داشت که جزو 250 فیلم برتر قرار بگیره اما برای اینکه یه فیلم بتونه جزو لیست 250 فیلم برتر قرار بگیره نیازه داره به نمره حداقل 8.1. خب از اینا گه بگذریم میرسیم به بخش نقدمون فقط یادآوری کنم این نقش برای درک بهتر و عمیق تر فیلم هست پس در بیشتر جاهای نقد به اجبار مجبور بودم اسپویل کنم دیگه با خودتون.
خب برای اینکه فیلمای وودی آلن رو بشناسیم ابتدا باید خود وودی آلن رو بشناسیم چونکه بیشتر فیلمنامه هاش اقتباس از زندگی شخصی خودش هست. اولین نکته در مورد وودی آلن اینه که یه جورایی در بین همه کارگردان های حال حاضر کمی خاص تر بنظر میاد بدلیل فیلمنامه هاش و نوع ساخت فیلماش که تنوع فردی به شخصه زیاد به کار میبره و به قواعد زیاد پایبند نیست و دوست داری فیلمش رو خودش بسازه با هدفی که داره.
خب بنظرم اولین نکته در مورد فیلم آغاز فیلم هست که خیلی متمایز با سایر فیلم ها شروع میشه ابتدا کمی تیتراژ کوتاه بعد همونجا وودی شروع میکنه پس باید میخکوب شیم از همون اول کار تا بفهمیم که چی میگه من به شخصه حدودا 2-3 بار فیلم رو پشت سر هم دیدم و از قسمت های اون یاداشت برداری کردم تا یادم باشه حتما براتون بگم. دوتا نکته هست توی همین بخش اغازین فیلم:
1.وودی الن در همون ابتدا دوتا جک میگه و میگه که اینا برام خیلی مهم هستن و به زندگی شخصیم و رابطه هام ارتباط دارن در واقع داره نگرش خودش رو با اون جک ها بیان میکنه و در جکش گفت که کلیدی هست بر روی رابطه هام و مفهوم جوکه هم این بود اگه یادتون باشه: دردآور بودن زندگی در عین حال کوتاه بودن عمر هست و جک بعدی درک کردن عمیق نقاط ضعف و تا حدی به خودشناسی اشاره میکنه که در واقع جوکش هم این بود :هیچگاه عوض باشگاهی نمیشم که یک نفری رو مثل من انتخاب کرده!
2. کسی که اره این جک رو میگه و به نوعی بخش اغازین رو داره میگه الوی سینگر هست یا وودی الن؟ باید بگم بنظرم وودی الن هست چونکه وودی آلن میگه که دارم پیر میشم و دیگه 40 سالم شده خب وودی آلن متولد 1935 هست و داستان فیلم انی هال به سال 1975 بر میگیرده با یه جمع وتفریق میشه فهمید وودی آلن دقیقا 40 سالش بوده پس میشه گفت خوده وودی آلن هست در قالب شخصیتی محدود تر و کمی متمایز تر بنام الوی سینگر
خب این از بخش اغازین که طوفانی شروع شد.
کمی دیگه از نکات مثبت فیلم بگیم، از نکات دیگر رایج وودی آلن جزئی نگری و شخصیت پردازی بی نظیرش هست که در بیشتر آثاراش میتونیم به این موضوع پی ببریم.
اول در مورد شخصیت پردازی بگیم.
شخصیت پردازی الوی سینگر تا حد زیادی شبیه خود وودی الن هست یه کمدین با درگیری های ذهنی که از قوه تخیل بالایی قرار داره و توی برقراری احساسات و رابطه های طولانی مدت(طبق گفته مادر الوین در یک سکانس) نا موفق بوده یه کسی که مونولوگ ها و دیالوگ ها رو با کنایه طنز آمیر و اصطلاحات رو با گویشی خاص و کمدی گونه به کار میبره کسی تحمل بقیه رو نداره و تا حدی کم حوصله هست، شخصیت پردازی ظاهری اون که یه فرد شلخته با تیپ و لباس های نه چندان جلوه گر با حرکات اشاره ای غیر مستقیم عالی
شخصیت دیالوگ یا مونولگی بیان نمیکنه اما پیامشو به مخاطب میرسونه برا مثال موقعی که مثلا موضوعی کسل کننده مطرح میشد الوی با حرکت دادن ابرو ها به سمت بالا یا با حرکت دادن گردن به نشانه تاسف در خیلی از جاها به نشانه ی مضحکه بودن الوی زبونشو میاورد بیرون یا وقتی که هول میشد و دچار اضطراب میشد سرشو میخاروند و .. یا موقع حرف زدن که با مشکلاتی تکلمی متعددی رو به رو میشد اینا همگی نشونه ی شخصیت پردازی عمیق هست.
تفکرات خاص یک کودک: از دیگر شخصیت پردازی خوب فیلم میتونیم به بخش کودکی الوی اشاره کنیم که در همون بخش اغازین شروع کرد به گفتنش، در مورد تفکراتی که داشت و درگیری های فکری وذهنی و دغدغه های کودکی که نسبت به هم سن و سالان خودش فرق های داشت و خودش اینو احساس میکرد. یکی دیگر از نکات شخصیتی الوی و وودی الن بیماری اختلال حواس یا همون پارانویا هست که حدود 2-3 بار در فیلم اشاره شد بهش و در هر بار الوی(وودی الن) اونو تکذیت میکنه و رد میکنه و باهاش مقابله میکنه و همچنین یهودی بود اون و تعصباتی که بر روی نیویورک و افکارش داشت همگی از شاخ وبرگ دادن شخصیت پردازی هست.
اما در مورد انی هال با بازی دایان کیتون که یک دختر خجالتی کم رو و کم صحبت با مو های افشان یا تیپ و لباس خاص خودش با لحن حرف زدن با طرز راه رفتن خودش که نشون میداد دارای چه ویژگی هایی هست از جمله ویژگی ها مثل ناموفق بودن در رابطه ها یا عدم موفقیت در برقراری ارتباط یا جامعه گریزی با رانندگی افتضحاحش..! همه اینا ویژگی های شخصیتی هستن که فیلم رعایت کرده.
اما میرسیم به جزئی نگری فیلم، از همون بخش اغازین فیلم میشه شروع کرد! موقعی که الوی داره سعی میکنه زندگیش رو توضیح بده در مورد محل زندگیش میگه همون شهربازی دقیقا همونجایی که الوی کوچک داره غذاش رو میخوره و دستاش میلرزه بخاطر ترن هوایی بالا سرش پدرشو میشه دید که بیخیال هست و روزنامش رو ورق میزنه که نشون دهندی اینه که الوی توی خانواده کمبود محبت داشته و مورد اهمیت واقع قرار نمیگرفته یا بریم جلو تر مثلا اونجایی که با انی و دوست خودش تصمیم میگیرین برن به بروکلین و یاد اوری میکنه که خانوادش همیشه با هم جر و بحث داشتن یا اونجایی که با خانواده انی در حال خوردن غذا بر سر میز هستن و با فن مونولوگ گویی مقابل دوربین خاواده انی و با خانواده خودش مقایسه میکنه و اون شلوغی و سر وصدا و ازدحام رو در خانواده الوی و ارامش و صمیمیت رو بین خانواده انی میشه حس کرد.
یکی از بزرگترین جزئیات ریز فیلم همون موقعی هست که در اولین صحنه با انی که میخواد از تاکسی پیاد بشه اشنا میشیم و الوی و انی با هم میرن تا یه فیلم رو ببینن اما چون 2 دقیقه از اون گذشته الوی پشیمون میشه من رفتم فیلم پیداش کردم از طریق اون تیکه پوستری فیلم که توی کادر بود. و در واقع الوی و انی اونموقع میخواستن فیلم چهره تو چهره ساخته 1976 به کارگردانی و نویسندگی اینگمار برگمان...! حالا چرا برگمان؟ دلیلش اینه که وودی الن از طرفداران برگمان هست.
در جایی دیگر هست که در واقع در اولین دیدار الوی با انی هم هست بعد از ماشین سورای افتضاح انی که الوی به انی میگه 15 سال هست به پیش روانشناس میره و بعد این جمله رو میگه که: تا یه سال دیگه میرم و اگر جواب نداد دنبال معجرزه میگردم) این جمله در ابتدا معنی چندانی نداره اما باید برگردیم به بخش اغازین باز هم. اونجا که الوی میگه حدود 1 سال هست با انی بهم زدم یعنی انی براش مثل یه معجزه بوده و دیگه دکترش رو ول کرده...! این هم از دیگر نکات جزئی نگری فیلم هست.
دقیقا بعد از این جمله و کمی بعدش یه بخش خیلی زیبا توی فیلم هست که هم جزئی نگری کرده و هم تنوعی هست در ساخت اجزای فیلم، موقیق که دیالوگ های بین الوی و انی رد وبدل میشن و اونجا حرف هاشون با حرف های ذهنشون در تضاد هستن واقعا یکی از جالب ترین صحنه هاست که نشون میده ادما با حرف زدن اون چیزی رو که واقعا میخوان وهستن نشون نمیدن، که این رو کاملا با روشی طنز آمیز گونه بیان کرده و به کار برده.
در اولین جایی که انی میخواد خوانندگیش رو توی اون کلوپ شبانه امتحان کنه شاید توجه نکرده باشید اما 5 لامپ بالای سر انی هست که شاید میشه گفت بدلیل اینکه اسم انی به زبان لاتین 5 حرف هست 5 لامپ قرار داده البته نمیشد مطمئن شد ولی یه هماهنگیو تناسب خیلی خوب رو اورده.
اگه یادتون باشه همون تقریبا اواسط فیلم انی در ماجرای خرچنگ هایی که الوی باهاش سر و کله میزنه چندتا عکس میگیره و شما میتونید این عکسارو ببینید کی؟ دقیقا سکانسی که انی به الوی زنگ میزنه تا بیاد عنکبوت خونش رو بکشه و الوی وقتی وارد خونه انی شد میپرسه به کنسرت راک رفتی؟ دقیقا عکسا به دیوار چسبیدن...!
پس دیدید که چقد فیلم جزئیات داره و به جزئیاتش اهمیت داده شده.
از دیگر نکات مثبت فیلم میتونیم به روند متنوع و پر چالش و هیجان اون گفت که با اینکه فیلم درام و دراماتیک هست اما اصلا روند کندی رو نداره و گهگاهی با کار های طنز امیز کاراکتر ها و کمدی بازی های وودی الن این روند یکنواخت نیست و کسل کننده نیست به هیچ وجه، روند داستانی متناسب با موضوع هست و نکاتی اصولی اون رعایت شده پس روند متنوع و بالانس فیلم جذابیت فیلم رو بیشتر کرده.
در واقع با تلفیق درام و کمدی تونسته دوتا ضرباهنگ تلفیقی رو ایجاد کنه که باعث شه میخکوب شید به فیلم و زمان از دستتون بپره پس خیالتون راحت از این بابت. همچنین خلق صحنه های رمانتیک و احساسی که باعث شده بخش درام فیلم حفظ شه و فراموش نشه صحنه هایی که دیالوگ ها واقعا لذت بخش هستن و درگیری های احساسی و عاطفی هر بیننده ای رو مغلوب میکنن...!
ترجیح میدم نتیجه گیری و نکته مفهومی فیلم رو آخر نقد بگم و سریع نقطه شعف فیلم رو بگم، متاسفانه فیلم موسیقی متنی نداشت به همین دلیل نمره ای خوب نگرفت در این بخش هر چند که وودی الن بخش موسیقی متن رو به نحوی با مونولوگ های طوفانی خودش در بخش اغازین جایگزین کرد اما فیلم موسیقی متنی نداره و نمیشه روی اون مانور خاصی داد ولی از جذابیت فیلم ذره ای کم نمکنه و صرفا فقط بخش فنی فیلم هست.
در آخر میرسیم به نکته مهم فیلم و نقدمون یعنی مفهوم فیلم و نتیجه گیری کلی(همه موارد رو توضیح میدم):
1.بررسی زندگی شخصی الوی و عدم موفیقت در رابطه با انی
2.درک کردن و کمک کردن طرف مقابل در رابطه ها
3.دلیل اصلی جدایی با انی
به ترتیب اگر یادتون باشه از همون بخش اغازین الوی میگه که بعد از 1 سالی که منو انی از هم جدا شدیم فکر و خیالات زیادی تو سرم هست که چرا جدا شدیم که در ادام هبه این مسائل میپردازه در خیلی از جاها ما شاهدش بودیم که توقعات الوی از انی خیلی زیاد از حد بود مخصوصا اونجا که در اواخر فیلم دوتایی پیش روانشناساشون صحبت میکنن در اونجا میفهمیم که انی دوست داره به احساسات خودش هم اهمیت ببینه که الوی رو مانع اینکار میبینه و درواقع انی داشت بهبود پپیدا میکرد که همچین حسی رو داشت و از اون طرف الوی میگفت که معالجه و درمان انی روی برطرف کردن نیاز ها و خواسته هام تاثیر گذاشته و برام نامطلوبه.
در اواخر فیلم دیدیم که انی از الوی تشکر کرد بابت حمایتش که تونست با مردم و جامعه ارتباط برقرار کنه و خواننده موفقی بشه و دوباره انگیزه ای برای زندگی کردن پیدا کنه.
در دیگر موارد شاهد کمک های الوی به انی و انی به الوی بودیم و همکاری دو طرف مقابل رو دیدیم.
دلیل اصلی جدائی انی و الوی چه بود؟ در ابتدا گفتیم توقع زیادی الوی از انی و همچنین اهمیت انی به احاسات خودش یکی دیگر از نکات جالب صحنه ای بود که انی والوی سعی کردند ابراز علاقه کنند اما ناگهان دیدیم که به شیوه ای روح انی از اون جدا شد که الوی گفت احساس میکنم از من فاصله گرفتی و انی در جواب گفت جسم فیزیکی من در اختیار تو هست اما در پاسخش الوی گفت من فقط جسم فیزیکیت رو نمیخوام و من همه چیزیت رو با هم میخوام نه فقط جسمت رو که نشون میداد انی در واقع فقط نزدیکی فیزیک داشت با الوی و نزدیکی روحی و احساسی نداشت و همین شروع جدائی شد و از آن به بعد الوی هر وقت میخاست به ادامه رابطه اش با انی فکر کند فقط به مشکلاتی که داره با نی میتونست فکر کنه که از عامل اصلی اون هست
برمیگردیم به سراغ اخرین سکانس وودی الن یا همون الوی داشت میگفت چه انتظاری داشتی این اولین فیلمنامه من بود درسته که باید پایان قشنگی باشه اما نیست. و مفهوم فیلم اینه حتی اگر رابطه ای داریم که به سرانجام خودش نرسید دلیل بر بیهوده بودن اون نیست و موفق بودن در رابطه صرفا به سرانجام رسیدنش نیست و اون درس هایی که یاد میگیریم در طول رابطه و اون کمک های طرف مقابل و ... همگی بخش از یک رابطه هستن و همه نیاز دارن به یه رابطه جدید با افراد جدید و در اخر هم که وودی الن با یه جوک دیگه که همین مفهوم رو داشت فیلم رو کات داد.
شروع با جوک و پایان هم با جوک.
درسته که طولانی شد اما امیدوارم درک بهترین از فیلم پیدا کرده باشید.
امیدوارم این نقد مفید واقع شده باشه براتون.
AW
بنام خالق هنر و ادب *
با درود فراوان به شما فیلم دوستان عزیز، کاربران سایت نایت مووی و با عرض تشکر از عوامل سایت بابت زحماتشون و قرار دادن فیلم و سریال ها و...
امروز هم این لطف و فرصت نصیب ما شد تا با هم بیایم مروری بر روی یکی از دراماتیک ترین و درام ترین درام ها یعنی فیلم منهتن خدمت شما باشیم طبق رسوم گذشته یکم درمورد ساخت فیلم بحث کنیم.
اول اینکه چرا اسمش منهتن هست؟ خب این علاوه برو نوع داستان و فیلمنامه فیلم تا حدی هم ممکنه برگرده به کارگردان و همچنین بازیگر فیلم یعنی وودی آلن بزرگ که همگی اونو بدلیل خلق آثار فول درام و دراماتیک و ملودرام و طنزو کمدی میشناسند بعضی ها هم به اون لقب استاد رمانتیک و دراماتیک میشناسن چون توی اثارش تونسته توی خلق چنین سبک هایی موفق عمل کنه.
خب داشتیم میگفتیم به وودی الن برمیگرده این قضیه بله درسته چونکه وودی الن خودش زاده منطقه بروکلین توی نیویورک هست و طبق خیلی از مصاحبه هاش روی نیویورک(با لقب پایتخت دنیا) تعصب و علاقه قلبی خاصی داره.
خب فیلم منهتن در سبک درام،رمانتیک(دراماتیک)،کمدی در 25 آوریل سال 1979 به نویسندگی و کارگردانی و همچنین بازیگری وودی آلن(با دریافت 4 جایزه اسکار) به عمل اومد از دیگر بازیگر ها میتوان به دیان کیتون( با دریافت 1 جایزه اسکار) و همچنین بازیگر فقید مرلی استریپ(با 3 جایزه اسکار) که البته نقش اصلی و مکمل نداره و در قسمت هایی از سکانس ها ما اونو میبینم حضور داره.
با اینکه فیلم جذاب بود و قوی کارکرده بود اما شاید بشه گفت نتونست اوطور که باید میبود خیلی خوب توی IMDb ظاهر نشد و با دریافت نمره 8 توسط IMDb و دریافت نمره خیلی خوب 83 توسط منتقدین و با نامزد شدن برای 2 جایزه اسکار، توی جایگاه خوبی قرار بگیره.
خب بریم سراغ نقد فیلم:
اگر با کار های وودی آلن آشنا باشید حتما میدونید که فیلماش با بقیه درام ها فرق داره و هر جوری هست هر بار اونو با بقیه اثر ها متمایز میکنه و فیلمنامه هاش گرایشی واقع گرایانه و معدود مواقعی کمال گرایانه هست و طوری که ضرباهنگ فیلم رو با فیلمنامه هماهنگ و طراحی دکوپاژ رو موضوعش هماهنگ میکنه که باعث میشه یک اثر خلاق و تاثیرگذار و جذاب رو شاهدش باشیم.
یکی از همین نکاتی که براتون ذکر کردم مربوط میشه به هماهنگی میان ضرباهنگ فیلم با تم سیاه سفید فوق العادش. همه اکثرا نیویورک رنگی رو دیدین اما نیویورک سیاه سفید چی؟! اول بزارید درباره ضرباهنگ بگیم.ضرباهنگ یعنی چی؟ ضرباهنگ در واقع یکی از جلوه های مهم فیلم و از عناصر اساسی فیلم سازی هست که به مجموع فیلنمامه تدوین طراحی صحنه ها و دیالوگ و شخصیت پردازی کاراکتر ها و .. میشه. اینو با مثال میگم مثلا ما یک فیلمنامه با ژانر درامی اروم داریم اگر ضرباهنگ فیلم سریع باشه روند داستانی سریع و دیالوگ ها خسته نباشه در نتیجه ضرباهنگ رفیلم با فیلمنامه و ژانر اون در تناقض هست و هماهنگی نداره و باعث افت کیفیت و کاهش جذابیت و در نهایت خسته کننده و کسل کننده شدن فیلم برای مخاطب میشه.
توی منهتن ضرباهنگ فیلم گاه گاهی عاشقانه با روند احساسی با مضمون رمانتیک گاه گاهی درام با روند آهسته و خسته و گهگاهی هم ضرباهنگ سریع با مضمون کمدی بودن داره پس فیلم دارای ضرباهنگ متنوعی است و یکنواخت نیست و مجموع این ضرباهنگ ها میشه نوع روند داستانی فیلم و تلفیق این چنین ضرباهنگ با تم فوق کلاسیک سینماتیک یعنی سیاه سفید جذابیت فیلم،گیرایی اون و تاثیر گذاری و در نهایت جذابیت اون رو چندین برابر میکنه. شما تصور کنید وقتی که فیلم توی صحنه درگیری های احساسی قرار میگیره نوع زوم کردن دوربین موسیقی پشت صحنه آروم و متالیکا و دیالوگی که کاراکتر با صدای خسته و خش دارش داره بیان میکنه با تم سیاه سفید چقد شاهکار میشه، واقعا خلق همچین صحنه ای چقدر میتونه توی جذابیت و تاثیرگذاری فیلم موثر و حائز اهمیت باشه...؟!
در پی بحثمون که درباره هماهنگی ضرباهنگ بود میرسیم به یکی از مهم ترین عناصر فیلم یعنی شخصیت پردازی فیلم، گفتیم که ضرباهنگ چیه پس نتیجه میگیریم که شخصیت پردازی زیر مجموعه و یکی از تاثیر گذار ترین عناصر ضرباهنگ هست که به شدت با جزئیات به اجرا در اومده و خیلی خوب تونسته ویژگی های نهان و پنهان کاراکتر هارو با راه رفتن ها با حرکت چشم ها با بازی با دست ها با نحوه گفتتن دیالوگ ها و مونولوگ ها به بیننده منتقل کنه برای مثال وقتی شما یه شخصیت رو میبینید که در حرف زدن مشکلی داره یا سریع حرف میزنه یا موقع حرف زدن مدام با انگشتش سرش رو میخارونه یا تند تند نفس میکشه شما میفهمید این شخصیت دارای درگیری های احساسی لفظی و کلامی و تا حدی وسواسی هست و یا شاید در برقرای ارتباط با دیگران دچار مشکل باشه که شخصیت پردازی منهتن فوق العاده به عمل اومده و شما میتونید به دقت در نحوه برخورد و Reaction شخصیت ها و خط فکری اونارو بشناسید و خصوصیت و اضطراب های اونارو تا حدی درک کنید که نشون میده شخصیت پردازی فیلم سنجیده و با اهمیت دادن به جزئیات اون به عمل اومده.
وجود تم سیاه سفید که یکی از نکات جلوه بصری و مربوط به بخش فیلمبرداری هست رو کمی بهش اشاره کردیم اما منهتن فقط به زوم کردن بر روی شخصیت های فیلم نیست که شما مجبور باشید فقط قیافه های کارکتر هارو ببینید تنوع در فیلمبرداری و یکنواخت نبودن زوایای فیلمبرداری و همچنین فیلمبرداری خلاقانه با هدف ایجاد جلوه بصری بی نظیرش از دیگر نکات قابل ذکر فیلم هست اگر بخوام مثال بزنم اسپویل میشه و واقعا دلم نمیاد اسپویل کنم چون وقتی خودتون باهاش مواجه میشید حس و حال دیگه ای بهتون منتقل میکنه.
اما دوربین همواره در حرکت هست و ثابت نیست و میشه شیطنت فیلمبردار رو توی بازی کردن با چشمای مخاطب تشخیص داد، به ویژه زوایای فیلمبرداری واقعا هنری کار شده و واقعا تفاوت داشتنش با سایر فیلم ها میشه تشخیص داد و میشه متوجه متمایز بودن اون شد.
میرسیم به بخش مهم یعنی هدف فیلم همه میدونیم هر فیلمی هدفی داره و توی پایان فیلم مفهوم واقعی خودش رو مشخص میکنه در واقع همون نتیجه گیری توی انشاست که اگه نباشه باعث کاهش نمره میشه!
فیلم های درام و دراماتیک وجود یک پایان مفهومی و عمیق لازمشون هست و بدون اون هر چقدر که در بخش های دیگه خوب کار کرده باشه اما پایان اون یه سرو گردن ازش بالاتره پس ما باید انتظار یه پایان عمیق رو داشته باشیم از فیلم،منهتن یک درامی بی نظیر و ارام با روند داستانی نسبتا آرام و گهگاهی به ته مزه کمدی و کنایه های طنز آمیز و همچنین یک فیلم رمانتیک با درگیری های عاشقانه و احساسی و صحنه های نظیر اون هست (که حتما در موردش در بخش بعدی صحبت میکنم)
میشه گفت یکی از اصلی ترین هدف فیلم تعریف عشق واقعی هست هست و معیار های واقعی بودن و درست بودن اون که به درستی اون رو نشون داد و پایان خیلی زیبا و تاثیر گذاری داشت و مفهوم واقعی عشق رو به بیننده منتقل کرد و نشون داد خیلی ها کنار ما هستن که به ما اهمیت میدن اما ما چقدر بی توجه هستیم نسبت به عشق واقعی و خالص اونا و به زرق و برق اطرافمون روی میاریم و... در ساده ترین کلام میشه گفت فیلم با این پرسش عشق چیست شروع میشه و با پایان مفهوم گونش جواب رو میده.
در مورد قسمت رمانتیک و درامتیک فیلم البته ما بیشتر درمورد رمانتیک بودن اون صحبت میکنیم، تعریف واقعی رمانتیک در واقع خلق صحنه های عاشقانه و درگیری های احساسی-عاشقانه هست که در منهتن در عین سادگی به اجرا در اومده ولی با این حال تونسته در همون حد خودش تاثیرش رو احساس کنیم و از دیگر نکات قوی و مهم فیلم به شمار میاد.
نوبتی هم باشه نوبت نقاط ضعف فیلم هست که همیشه برای هر منتقد سخته که بخواد فیلمی رو که ازش لذت برده نقاط ضعفش رو بیان کنه هر چند که بیان کردنش از علاقش به اون فیلم کم نمیکنه چون صحیح تر اینه که فیلم رو با نقاط ضعفش هم دوست داشت.
از نقاط ضعف در فیلم میتونیم به کمبود شخصیت اشاره کرد هر چند این مربوط به فیلمنامه میشه اما فیلم حول محور 4 شخصیت میشه گفت وجود داره و تمرکز و فوکوس بیشتری بر روی این 4 شخصیت کرده این باعث شده تا بتون توی شخصیت پردازی اون 4 شخصیت کلیدی سنگ تموم بزاره همونطور که در بالا عرض کردم اما ای کاش دیگر شخصیت های فیلم رو هم تا حدی قابل احساسی دخالت میداد اما با اینحال با اینکه اینجا در کمبود شخصیت هست تونسته توی شخصیت پردازی، شخصیت پردازی کامل و جامع و عمیقی رو داشته باشه.
از دیگر نقطه ضعف که البته جنبه پیشنهادی داره تا انتقادی اینه که پایان فیلم کمی سریعتر از انتظار رقم میخوره که البته اکثر وودی آلن دارای زمان نجومی نیستن و نمیشه اینو ازش ایراد گرفت و شاید همین روش منحصر بفردش هست که تابع قانون مشخصی نیست و به دلخواه تغییرات رو در فیلمش اجرا میکنه البته شاید پایان سریع نشون دهنده این باشه در عشق زمان مفهومی ناشناخته وتعریف نشده ای باشه و در عشق سریع بودن هم خیلی دیر هست! یک مفهوم پارادوکس گونه در هر صورت نکته ای خیلی مهم نیست که بخوایم روی اون فیلم رو قضاوت کنیم و نقاط قوت فیلم خیلی از نکات ضعفش رو کمرنگ کرده.
در پیشنهاد اخر و جمع بندی کلی حتما بهتون پیشنهاد میکنم که تماشای دیدن فیلم رو از خودتون نگیرید درسته که نمره ی خیلی شاهکاری دریافت نکرده اما بی شک یکی از بهریتن فیلم های دراماتیک و رمانتیکی هست که قبل از مرگ باید دیدش و ارزش دیدن داره این فیلم ، بی شک اثار وودی آلن ارزش دیدن و چند بار دیدن رو هم داره.
امیدوارم براتون مفید واقع شده باشه
در پناه ایزد هنر دوست
AW
بنام ایزد راستی ها
با سلامی دیگر خدمت همه ی شما عزیزان کاربران رسانه نایت مووی و همچنین ضمن تشکر از دست اندکاران و عوامل سایت بابت زحمت هاشون، امروز اومدیم تا یکی دیگر از شاهکار های سینما رو با هم مورد نقد و بررسی قرار بدیم تا بهتر فیلم رو بشناسیم و عزیزانی که تصمیم دارن فیلم رو ببینن اشتیاقشون بیشتر و بدونن که فیلم چه برنامه ای براشون داره.
خب طبق عادات گذشته یکم درباره اطلاعات فیلم بحث کنیم.فیلم لیست شیندلر به کارگردانی استیون اسپیلبرگ بزرگ(با 3 جایزه اسکار) و نقش آفرینی لیام نیسون(3 بار نامزد اسکار) و رالف فینس(با 1 جازه اسکار) در 30 نوامبر سال 1993 به اجرا در اومد و تونست شاهکاری بشه توی تاریخ از جمله افتخارات فیلم میشه به بردن 7 جایزه اسکار، دریافت نمره 8.9 توسط اعضای IMDb، قرار گیری فیلم جز 250 فیلم برتر با رتبه 6! و همچنین دریافت نمره فوق العاده 93 توسط منتقدین پس ما با یه فیلم عظیم رو به رو هستیم.
خب اولین چیزی که در برخورد فیلم توجه همه رو جلب میکنه وجود تم سیاه سفیدی هست که فیلم داره و باعث میشه فیلم یه حالت هیستوری مانند و سبک کلاسیکی به خودش بگیره. جلوه ی های بصری فیلم دقیقا مثل زمان جنگ جهانی هست و طراحی و انتخاب مکان و طراحی دکوپاژ صحنه بسیار بسیار عالی به عمل اومده و هماهنگی که ایجاد کرده واقعا بی نقصه میشه گفت اسپیلبرگ مصنوعی سازی رو تا حدی قابل توجهی حذف کرده و فیلم طبیعی بودن خودش رو به رخ مخاطب و بیننده میکشه و وجود این تم سیاه سفید که مکملش هست تاثیر گذاریش رو بیشتر میکنه البته یه تعبیر هنرمندانه و خلاقانه رو خلق کرده اسپیلبرگ و در جاه هایی از فیلم از تم رنگی و بعضی جاها در میان اون تم سیاه سفید یه سری جلوه های رنگی خاصی رو به کار برده تا مفهوم خودش رو برسونه و ذهن مخاطب رو در خودش غرق کنه.
با وجود اینکه فیلم به مدت 3 ساعت و 15 دقیقه است اما وقتی پشتش میشینید میشه گفت زمان وایمیسته! منظورم اینه اصلا به زمان توجهی ندارید و کلا زمان از دستتون میپره که میرسیم به نکته قوت بعدی یعنی وجود روند داستانی جذاب، درسته ما گفتیم زمان از دستتون میپره یعنی اینکه روند داستانی فیلم یکنواخت و خسته کننده و کسل کننده نیست. یکی از مهم ترین نکات فیلم هست که ما در اون شاهد تمام صحنه ها و سکانس های مختلف باشیم و فقط تک محوری نباشه فیلم، که خوشبختانه لیست شیندلر این مورد رو رعایت کرده و ما شاهد یه فیلم با روند داستان متنوع که دارای روند آروم در بعضی جاها که شاهد صحنه های احساسی و مفهومی و بعضی از جاها شاهد روند داستانی سریع که شاهد صحنه های هیجانی و کمدی شاید و دلهره آمیز باشیم و یکنواخت نبودن و تک قطبی نبودن روند داستانی موجب جذاب شدن بیشتر فیلم شده.
همونطور که میدونید ژانر فیلم تاریخی و درام هست یکی از مهم ترین عناصری که لازمه یه فیلم درام هست وجود صحنه ها و سکانس های احساسی عمیق هیجان احساسی و دلهره آور و همچنین صحنه هایی که احساسات مخاطب رو درگیره کنه و موجب درگیری های احساسی در او بشه، ما در لیست سیندلر شاه این چنین صحنه های دردناک احساسی و غم انگیز هستیم و حتی خیلی از جاها شاهد صحنه های دلهره آور همچنین هستیم و باعث میشه میخکوبتون کنه پشت فیلم بشینید. ما گفتیم که ژانر های اصلی فیلم درام وتاریخی هستند که درباره درام و هیجان احساسی اون گفتیم و میرسیم به ژانر تاریخی اون که پیش نیازش داستان جذاب تاریخی و رعایت عناصری تارخی و طراحی تاریخی و حفظ و قرارگیری سکانس هایی هست که وجه تاریخی دارند و به اتفاقات تاریخی اشاره داره که ما در لیست شیندلر، هر قسمت یک وقایع تاریخی و یک وجه تاریخی داره یعنی در این حد.! و چونکه یک داستان واقعی هست و در مورد اسکار شیندلر هست پس دارای یک ژانری فرعی بیوگرافی هست که درواقع هدفش شناخت بیشتر این شخصیت و نوع تاثیر گذاری تو فیلم هست که واقعا یکی از بهترین بیوگرافی ترین فیلما به شما میاد...
اکثر شما عزیزان به یقین استنلی کوبریک(کارگردان برجسته) رو میشناسید و همه میدونیم کوبریک بخاطر خلق صحنه های با جزئیات کافی و دقیق مشهوره و در آثارش هم اینو شاهد بودیم اینو گفتم تا برسیم به قسمت بعدی یعنی جزئی نگری عالی فیلم ، که میشه حدود 10 تا 15 دقیقه از فیلم به جزئیات و جریانات واقعی که در طول روند داستانی رخ داده رو به تصویر میشکه البته این 10 و 15 دقیقه ای که گفتیم بصورت پراکنده و تصادفی بین 3 ساعت و 15 دقیقه فیلم گنجانده شده اما منظورم اینه که از جزئیات چشم پوشی نکرده و اونارو نشون داده و مانور خوبی هم روی اونا داده و تعادل رو هم رعایت کرده نه خیلی کم و نه خیلی زیاد...
معمولا فیلمای درام دارای تاثیر گذاری ماندگار و فوق العاده ای هستن که در اینجا لیست شیندلر هم جزء این دسته فیلم هاست و تاثیر گذاری و هدفی که فیلم داره ذهن بیننده رو به خودش جذب و درگیر میکنه، در واقع فیلم چیز های زیادی رو به ما یاد می ده چه چیزی واقعا ارزش جنگیدن داره؟عقاید غلط؟سود و منفعت؟یا اینکه بی تفاوت بودن چطوری هست در جنگ؟جایی که انسانیت فدای عقاید باطل میشود کجاست؟! و چیز های دیگر... اینا همه چیز هایی هستن که فیلم به ما می آموزه و تاثیر فوق العادش رو میشه تشخیص داد به عبارت دیگه فیلم عقاید مخالف جنگی رو در بیننده و انسانیت بیدار میکنه.
از مهم ترین ویژژگی های فیلم پایان اون فیلمه که دقیقا مثل نتیجه گیزی توی انشاء زمان مدرسه میمونه هر چقدرم که انشاء و محتوا و متن اون ادبی و زیبا و دلبرا باشه اما بدون نتیجه گیری کلی و نهایی ناقص میمونه و کامل نیست لیست شیندلر یکی از بهترین و تاثیر گذاری ترین و ماندگار ترین پایان هارو داره که من شخصا اشکم در اومد اونجا بدقت صحنه های احساسی فیلم کار شده بود اونجا و ملودرام خالص رو به بیننده منتقل میکنه با پایانش نتیجه و هدفش رو به همه میرسونه با پایانش انسانیت رو بیدار میکنه...
واقعا پایان فیلم با خودتون میگید دارن چیکار میکنن...؟! هدفشون خلق یه صحنه ماندگاره فقط؟! هدفشون فقط درگیری های احساسی هست؟! آیا هدفشون اعتراض به عقاید ناسیونالیستی هست فقط؟!
همه این ها سوالاتی هستن که موقع پایان فیلم به مخاطب منتقل میشه، در پایان فیلم میشه گفت 3 عنصر مهم دخالت داره:
1.وجود درگیری های احساسی عمیق و هیجان دراماتیک فوق العاده: درگیری های احساسی که خدمتتون عرض کردم واقعا هر قلب سنگی رو آب میکنه... و معنی انسانیت و گذشت و کمک و همدردی رو میشه واقعا فهمید و میشه ارزش انسان رو فهمید که چقدر با ارزش تر از اشیاء ها و کاغذ های سبز هستن..
2.پایانی با ته مزه تلخ: مسلما اون چیزی که همیشه موجب ماندگار میشه وجود پایان تلخی هست البته پایان فیلم به ظاهر تلخ نیست اما منظور من از ته مزه تلخ در واقع تلخ فکری و عاطفی هست یعنی فیلم با پایانش شیرینی تلخی رو به شما میده و باعث میشه در فکرتون ناراحتی بوجود بیاد که منظور من از پایان تلخ این هست بیشتر میشه گفت دارای پایان تلخ حماسه ای هست، یک خداحافظی تلخ.
3.مفهوم کلی و هدف و نتجه گیری فیلم: همونطور که گفتم فیلم جلوه های واقعی خشونت و وحشی گری و ضد انسانی رو به تصویر میکشه و اونارو به چالش میکشه و هدف کلی خودش رو میگه که انسانیت و خون انسانیت رو بخاطر چیز های بی ارزشی که زمان و شرایط اونارو با ارزش کردن نفروشیم انسانیت و صلح رو در گرو عقاید باطل و محدود شده ای نفروشیم و انسانیت رو قربانی تنفگ های خالی از احساسی و عشق و انسانیت نکنیم...
با وجود این نکات مهم و نقاط قوت هایی که فیلم داشت و با توجه به عادات گذشته که نقاط ضعف رو میگفتیم اما بنده متاسفانه یا خوشبختانه با اینکه چندین بار هم فیلم رو نگاه کردم اما متوجه نقاط شعف خاصی نشدم که مهم باشند و قابل بیان باشن ولی خب واقعا هم فیلم بی نقص کار شده تنها چیزی که شاید بشه اونو حس کرد یک سری اغراق های و مبالغه های در برخی قسمت ها بود که نمیشه خیلی زیاد روی این قسمت مانور داد درسته که فیلم در موضوع تاریخی بود اما خب وقایای تاریخی همیشه دارای شک و ایراداتی هستند و قطعیت کاملی در تاریخ وجود نداره به قول استاد تاریخمون کلیات تاریخ درسته اما در جزئیات اون نمیشه یقین داشت به هر حال شاید بشه گفت همین موضوع موجب شدی یک سری اغراق هایی رو در فیلم ما شاهدش باشیم.
اما این نکته رو بگم شاید جنایات نازی ها علیه یهودی ها به قدری وحشتناک و مرگبار و غیر قابل تصور بوده برای ما که برامون قابل هضم نباشه و بگیم اغراق شده...!
با وجود نکات مثبت و منفی های ذکر شده در بالا و همچنین تجربه شخصی بنده از این فیلم به شما پیشنهاد میکنم حتما حتما فیلم رو ببینید و عزیزانی که دیدن پیشنهاد میکنم این بار با دقت و جزئی نگری بیشتری نگاه کنند.
امیدوارم مفید واقع شده باشه
AW
ضمن عرض سلام خدمت همه شما کاربران سایت نایت مووی خوشحالم که دوباره این شایستگی رو پیدا کردم که یه بار دیگه در خدمتتون باشم. ضمن عرض تشکر ویژه از همه عوامل زحمت کش سایت بابت خدمت رسانیشون.
امروز اومدیم تا با هم فیلم ساعت 25 ام رو مورد نقد و بررسی قرار بدیم و ببینیم چه چیزایی برامون داره.
فیلم ساعت 25 ام به کارگردانی اسپایک لی در 16 دسامبر سال 2002 به اکران در اومد و تونست با دریافت نمره 7.7 توسط ای ام دی بی و همچنین نمره 67 توسط منتقدین جایگاه خوبی رو بدست بیاره.
خب درمورد ژانر بندی فیلم میشه اون رو به دو بخش درام و جنایی(تا حدی) قرار داد که البته ژانر اول و اصلی اون درام هست و خب حالا با تم جنایی که ژانر فرعی اون هست و توی فیلم زیاد بر روی اون مانور خاصی داده نشده.
ساعت 25 ام یک داستانی خوب رو داره که همونطور که همیشه گفتم یک داستان خوب یعنی یک درام خوب چون بیشتر توی فیلمای درام سعی میشه داستان و روند داستانی جذاب و تاثیر گذار تری داشته باشه نسبت به سایر ژانر ها و موضوعات.
البته باید اینو بگم ساعت 25 ام مخلوط از درام و ملودرام هست و فوق العاده احساسی هست که در این مورد بعدا صحبت میکنیم.
داستان خوبی که داره باعث میشه تا حدی مخاطب و ببینده جذب فیلم بشن(اکثر فیلم دوستان و شاید بشه گفت همه اول خلاصه داستان رو میخونن بعد دانلود میکنن) به سبب همین داستانی که داره عزیزانی که فیلمای درام رو دوست دارند میتونن لذت نهایی رو ببرن از این فیلم چون به شدت درام احساسی هست.
یکی از بهترین فیلم های که توی بخش مونولوگ سنجیده و به دقت کار شده روی اون مانور داده بود فیلم باشگاه مشت زنی اثر فوق العاده دیوید فینچر و دهمین فیلم ای ام دی بی هست که اتفاقا در همونجا هم اتفاقا ادوارد نورتون(بازیگر اصلی همین فیلم ساعتئ 25 ام) مونولوگ گویی رو داشت انجام میداد.
یا مثلا بی نظیر تاریخ مجهول آمریکا(33 امین فیلم ای ام دی بی) که بازم در قسمت هایی باز ادوارد نورتون مونولوگ گو بود. پس میشه این نتیجه رو گرفت که ادوارد نورتون مونولوگ گو خوب و تاثیر گذاری هست و یکی دیگر از جاذبه های این فیلم وجود مونولوگ های زبیا و سرزنش آمیزی هست که فیلم رو جذاب تر میکنه مونولوگ ها سنجیده به عمل اومده یعنی نه خیلی کم هست و نه خیلی زیاد که باعث نشه جذابیت فیلم فقط مدیون همین باشه. اینو هم بگم که اکثر مونولوگ ها دیالوگ های زیبا و تاثیر گذاری دارند که یکی از مزیت های مونولوگ هست که میشه گفت یکی دیگر از نکات خوب فیلم قلمداد میشه.
معنی واژه درام(یک واژه فرانسوی و یک اصطلاح سینماتیکی) به یعنی غم انگیز هست. و یک فیلمی که ژانر درام اصلی ترین موضوع اون هست پس باید دارای جلوه های احساسی و غم انگیزی باشه که روی مخاطب اون فیلم تاثیر خودش رو به عمل بیاره، ساعت 25 ام واقعا در این قسمت خیلی عالی کار کرده چه از لحاظ طراحی و دکوپاژ درام گونه، چه وجود دیالوگ و مونولوگ های مربوط به موضوع و چه خلق و ایجاد صحنه های فوق احساسی و درام که فیلم رو خیلی زیباتر کرده در واقع فیلم با ته مزه تلخ، شیرین تر شده و این همون تناقض نما دراماتیک هست که فیلم غم انگیز تر اثر معکوس خودش رو بر روی مخاطب میزاره و احساسات اون رو درگیر میکنه منظورم این نیست مثل تایتانیک باید یک جعبه دستمالی کاغذی داشته باشید وحسرت داشتن عشق بخورید... چونکه ساعت 25 ام درام در موضوع عشق نیست و احساسی بودن اون بر روی چیز های مهم تر مثل اهمیت زمان و استفاده درست از زندگی و ... اشاره میکنه. و درگیری های احساسی که برای مخاطب وجود میاره اونو عالی تر کرده.
یکی از منتقد های بزرگ فیلم توی تلویزیون گفت اگر میخوای ببینی یک فیلم ارزش دیدن داره یا نه همون اول کار آخر فیلم رو بزار اگه پایانِ فیلم عالی بود اون فیلم عالیه...
من حالا کاری با صحبت ایشون ندارم اینو گفتم تا برسیم به نقطه اصلی و قوت فیلم یعنی پایان تاثیر گذارش که آدم رو به فکر فرو میبره و یک نتیجه گیری و درس بزرگی رو به مخاطب میده، و باعث میشه ما حرف های اخر فیلم رو هرگز فراموش نکنیم و ماندگاری اون توی ذهنمون جاودانه میشه.
متاسفانه اگر بخوام در مورد پایان فیلم بیشتر توضیح بدم ممکنه برای عزیزانی که ندیدند تا حدی اسپویل باشه فقط همین قدر رو بگم تلفیق دیالوگ ها و مونولوگ ها افزون بر پایان خارق العاده ش که لازمه هر فیلم درامی هست اون به کامل شدن نزدیک تر کرده.
بازم قسمت سخت نقد(نقاط ضعف)
با وجود نقاط قوتی که فیلم داشت و اونو جذاب کرده بود و مخاطبان نسبتا زیادی رو به خودش جذب کرده بود اما چند نکته هست که بنظرم اگر رعایت شده بود فیلم رو توی جایگاه بهتری شاید قرار میداد
اولین نکته بنظر من کمبود هیجان داستانی هست، دوستان هیجان داستانی با هیجان احساسی رو اشتباه نگیرید چون دوتا چیز کاملا متمایز هستن.بخش هیجان احساسی فیلم کاملا رعایت شده و هیچ مشکلی در اون نیست و همونطور که دربالا در قسمت نقطه قوت گفتم جزو نکات مثبت اون هست درگیری های احساسی (هیجان احساسی) اما هیجان داستانی(درگیری یا چالش داستانی) در طول مدت و خط داستانی افزایش پیدا نکرده و این کمبود احساس میشه،داستان فیلم خوب هست اما سعی نشده که به اون هیجان داستانی یا چالش داستانی اضافه کنند که درگیری های پیچیده تری شکل بگیره و بیشتر روی قسمت درگیری های احساسی فیلم کار شده که باز هم روی درگیری های احساسی خیلی خوب به عمل اومده بود. و شاید همین امر برای برخی عزیزانی که به فیلم های درام عادت ندارند کسل کننده به نظر برسه چون نبود درگیری داستانی در طول مدت زمان فیلم روند اون رو یکنواخت و شاید کند بکنه به همین امر شاید برای این عزیزان کمی خسته کننده به نظر برسه.
با جمع بندی کلی و یک نظر کلی میشه اینو گفت: برای دوستان درام دوست حتما این فیلم پیشنهاد میشه و حتما این رو نگاه کنید
اما برای دوستانی که شاید گاه به گاه فیلم رو نگاه میکنن شاید کمی در برخی جاهای فیلم کسل کننده بشه براتون که با درگیری های احساسی این احساس خستگی از فیلم رو تا حدی جبران میکنه
در کل فیلم خوبی هست و تجربه دیدنشو از دست ندید
امیدوارم مفید بوده باشه
AW
بنام ایزد پاک خداروشکر یه بار دیگه این سعادت رو داشتم که در خدمتتون کاربران عزیز سایت نایت مووی باشم. ضمن تشکر از همه عوامل زحمت کش سایت.
امروز ما شاهد یکی از زیباترین فیلم های تاریخ هستیم فیلم شکارچی گوزن که خیلی ها به اون رولت روسی هم میگن حالا در ادامه نقد دلیل این اسم گذاری رو خدمتتون عرض میکنم
طبق عادات همیشگی برای عزیزانی که میخوان در مورد فیلم اطلاعات کسب کنند در قالب مقدمه ای کوتاه کمی اطلاعات رو در مورد فیلم خدمتتون عرض میکنم
فیلم شکارچی گوزن در سال 1978 به کارگردانی مایکل چیمینو و به نقش آفرینی بازیگران بزرگی چون رابرت دنیرو(دریافت 2 اسکار) کریستوفرواکن(دریافت 1 اسکار) و مریل استریپ(دریافت 3 اسکار) به اجرا در اومد و با دریافت 5 جایزه اسکار و دریافت نمره 8.1 در IMDb و نمره 81 توسط منتقدین تونست جایگاه 165 امین فیلم برتر IMDb بشه که واقعا هم لیافت جایگاهش رو داره ضمنا مدت زمان فیلم هم 3 ساعته.
خب فیلم: دارای دو ژانر درام و جنگی هست که ژانر اصلی اون درام هست که تمرکز فیلم و فیلمنامه و فوکوس کارگردان روی همون بخش هم هست و اما بخش جنگی اون که در واقع ژانر دوم فیلم هست و ژانر فرعی بیشتر به حساب میاد.
لازمه یه درام خوب وجود داستانی خوب و خلق صحنه های احساسی و هیجانی و دلهره اور و غم انگیز هست با ته مزه ی کمدی که باعث شه اون فیلم تاثیر گذاری باشه و بشه به عنوان یه اثر هنری بهش نگاه کرد تا فقط به عنوان یک فیلم،یعنی فراتر از یک فیلم که شکارچی گوزن خیلی خوب این نکات اصلی و اساسی درام و ملودرام و دراماتیک رو رعایت کرده ما توی طول فیلم شاهد صحنه های حساس و دلهره آور، صحن های غم انگیز و دردناک، صحنه های احساسی، صحنه های دراماتیک و عاشقانه، و همچنین صحنه های کمدی تا حدی هستیم و باعث میشه مسیری که فیلم طی میکنه یکنواخت و کسل کننده و البته تک محوری نباشه، و فقط و فقط تمرکزش روی یک صحنه یا یک موضوع نباشه و در واقع فیلم دارای تنوع صحنه و هیجان توی مسیرش هست که یکی از نکات اساسی فیلم هست.
من خودم علاقه زیادی به اثار های استنلی کوبریک اعظم دارم بدلیل اینکه جزئیات فیلم و صحنه رو همیشه حفظ میکنه و خیلی بهش اهمیت میده و حتما فیلم دوستان اثار های وی رو دیدن و میدونن منظور بنده چیه یکی دیگر از نکات قوت فیلم که من خیلی از اون خوشم اومد اهمیت دادن به جزئیات فرعی فیلم هست اگر دقت کرده باشید توی دنباله فیلم که داره نشون میده یک سری صحنه ها هست که بدون اینکه به موضوع فیلم ارتباطی داشته باشه اونارو نشون میده(مثلا اونجایی که سینی دارو که پرستار گرفته از دستش میافته یک سکانس در حد چند ثانیه) و این باعث طبیعی جلوه دادن فیلم و اتفاقات اون میشه و گیرایی فیلم رو بیشتر و جذابیت رو چندین برابر میکنه و بر خلاف بقیه فیلم ها که از جزئیات فرعی فیلم غافل میشن و فقط به بخش داستانی میپردازن، شکارچی گوزن تعادل رو رعایت کرده و هم به بخش اصلی فیلم و روند داستانی اون پرداخته و هم جزئیات صحنه هارو به خوبی رعایت کرده که یکی دیگر از نکات مثبت فیلم هست.
معمولا فیلمای قوی از همون ابتدا باعث جذب مخاطب و بیننده میشن و شروع قوی دارن و بیننده هم بهانه ای برای دیدن فیلم پیدا میکنه پس میشه گفت شروع قوی و جذاب نشونه ی یک فیلم قوی با روند داستانی جذاب هست که شکارچی گوزن با شروعش به شکارچی مخاطب مشهوره... و شروع جذاب اون باعث میشه شما به فیلم میخکوب بشید، بعضی از فیلما هست از همون موقعی که شروع میشن میشه اخرشو حدس زد که یکی از ضعف های بزرگ فیلم هست چون غیر قابل پیش بینی بودن و غافلگیری فیلم از مهم ترین نکات جذاب فیلمن و اونجوری فیلم دیگه جذاب نیست که خداروشکر شکارچی گوزن باز هم اینجا عالی کار کرده پس هم شروع جذابی داره و هم غیر قابل پیش بینی هست، شروع داستان فیلم با یه سری ماجراجو هایی همراه هست که میشه گفت کارگردان از با قرار دادن و جلوه دادن به تم ماجراجویی فیلم، اونو جذاب تر و واقعی تر کرده و یک تنوع هست توی روند داستانی همونطور که گفتم تنوع روند داستانی این فیلم معرکه هست و از همه عناصر و صحنه های توش به کار اومده و خیلی منحصر به فرده، میشه گفت فیلم نه خیلی سرد و غیر صمیمی هست و نه خیلی گرم شل... تعادل رو تونسته رعایت کنه. و این تم ماجراجویی اون خیلی جذاب ترش کرده.
شاید خیلی از شما ها تا حالا اسم رولت روسی رو شنیده باشید.ابتدا بگیم اصن رولت روسی چی هست برا عزیزانی که یا اطلاع ندارن یا میخوان بیشتر بدونن. رولت روسی در اصل نوعی شرط بندی هست بر سر مرگ و زندگی هست که بین 2 نفر به اجرا در میاد و یک هفت تیر میارن و توی اون 1 گلوله میزارن و خشاب رو میچرخونن تا جایگاه گلوله مشخص نباشه و بعد هفت تیر رو میچرخونن به نوعی قرعه تا سر هفت تیر به سمت هر کسی بود اون باید هفت تیر رو بزاره رو سرش و رو شقیقش و شلیک کنه دیگه حالا با شانسش...!
توی حالت کلاسیک وقتی مثلا اون فرد ماشه رو کشید و گلوله توش نبود و نمرد دوباره خشاب رو میچرخونن تا شانس هر کس برای شلیک بشه یک ششم.
رولت روسی به عنوان تلخ ترین شیرینی هم معروفه و دیگر اسم مستعار دیگه، همچنین یه نوع روش اعدام هم به حساب میاد و...
شکارچی گوزن چون همونطور که در بالا گفتیم دارای دو ژانر درام و جنگی هست و قسمت رولت روسی مربوطه به بخش جنگی اون که یکی دو صحنه اون به عنوان بهترین سکانس رولت روسی تاریخ سینما هست و واقعا دلهره و ترس رو به بیننده منتقل میکنه و یه جورایی باعث میشه حس کنید خودتون داره رولت بازی میکنید...
چندین جا هست که سکانس رولت روسی در فیلم وجود داره و خیلی عالی کار شده و جذابیت فیلم رو چندین برابر میکنه همونطور که خودتون عکس فیلم رو میبینید هم میتونید بفهمید.
پس سکانس های رولت روسی و دلهره و ترسی که اون قسمت منتقل میکنه یکی از بهترین قسمت های فیلم هست که خیلی عالی رو اون کار شده و قابل تحسینه پس به همین دلیل خیلی ها اسم فیلم رو به عنوان رولت روسی میشناسن(اینم جواب سواله بالا)
همونطور که همیشه گفتم ماندگاری فیلم رو پایان فیلم مشخص میکنه وجود یه پایان بی نظیر و عالی لازمه یه فیلم عالی و ماندگاره و شکارچی گوزن پایان بسیار زیبا و تاثیر گذاری داره.دوست ندارم برای عزیزانی که ندیدن اسپویل کنم چون اگه بخوام رو قسمت پایان اون مانور بودم و مورد نقد قرار بدم مجبورم اسپویل کنم پس همینقدر بدونید که پایان بسیار عالی داره.(واقعا متاسفم)
تنها نکته ای که من ازش ایراد گرفتم موسیقی متن بود راستش من انتظار داشتم فیلم یه موسیقی متن خفن داشته باشه شاید این حساسیت بیش از حد من باشه موسیقی متن خوبی داشت ولی بنظرم جا داشت بهتر روش کارکنن هر چند این قسمت جز بخش فنی فیلم هست و چیزی از فیلم کم نمیکنه و میشه اونو نادیده گرفت.
رولت روسی رو ببینید ولی رولت روسی رو بازی نکنید(بازی با مرگ)
بی شک یکی از ماندگارترین فیلم های تاریخ سینماست و باید بار ها اونو دید و هرگز قدیمی نمیشه پس کسانی که دیدند بازم ببینید و کسانی که ندیدن حتما حتما حتما دانلود کنید و از دست ندید از اون دسته فیلماست که باید قبل مرگ اونو تجربه کرد.
امیدوارم براتون مفید بوده باشه.
در پناه ایزد پاک
AW.
با سلامی دیگر خدمت شما همه کاربران عزیز و دوست داشتنی سایت نایت مووی ضمن تشکر و سپاسگذاری از مدیران و دست اندر کاران سایت بابت زحماتشون و تهیه فیلم برای فیلم دوستان امروز اومدیم تا یکی دیگر از شاهکار های سینمایی رو با هم مورد نقد و بررسی قرار بدیم.
طبق عادات گذشته کمی اطلاعات رو در مورد فیلم بدست بیاریم و بریم سراغ مبحث اصلیمون.
فیلم تاریخ مجهول آمریکا به کارگردانی تونی کی پیرامون مسائل نژاد پرستی و نئو نازیسمی در آمریکا در سال 1998 به اجرا در اومد و تونست جایگاه چشم گیری رو توی صنعت سینما و همچنین سایت آی ام دی بی جای کنه
همونطور که می بینید این فیلم با دریافت نمره 8.5 توسط کاربران سایت IMDb و همچنین نمره 67 توسط منتقدان تونسته 33 مین فیلم برتر IMDb بشه و این نشون دهنده قوی بودن این فیلم هست.
اول از هر چیز باید اشاره کنیم به شروع فیلم، که شروعی جذاب و آروم رو دنبال داشت و سلسله مراتب و به تدریج داستان رو شروع میکنه و فیلم دارای شروعی آرام و پایانی طوفانی داره که نشون دهنده ی یکنواخت نبودن و کسل کننده نبودن روند داستانی فیلم در طول اجرای فیلم هست که این خودش مهم ترین نکته فیلم هست
روند داستانی فیلم با توجه به داستانش بسیار بسیار عالی هست و به گونه ای به عمل در اومده که شما پا به پای فیلم بیاید و جذب فیلم و غرق در عمق فیلم بشید چرا که در فیلم از همه عناصر فیلم سازی در اون رعایت شده و دارای صحنه های احساسی، خشن، تلخ و ته مزه کمدی و ... هست پس ما شاهد یه فیلم با روند داستانی متنوع رو به رو هستیم
شاید خیلی از فیلم دوستان که متولد دهه های 50 یا 60 هستن تلویزیون های سیاه سفید یا همون کلاسیک رو یادشون باشه (بنده خودم شنیدم :) ) که تلفیق بی رنگ(اصطلاح برای رنگ سیاه و سفید) و وجود تم کلاسیک نمای بهتری به فیلم میده و اون جذاب تر میکنه البته این روزا همه فیلم ها رنگی هستن و کمتر فیلمی پیدا میشه که از تم سیاه سفید استفاده کرده باشه اما تاریخ مجهول آمریکا طی حرکتی هنرمندانه و خلاقانه از هر دو تم(هم کلاسیک و هم رنگی) استفاده کرده.
به سبب همین امر تاثیر گذاری و جذابیت فیلم با توجه به موضوع اون که دارای یک وجه تاریخی هست چندین برابر شده و شاید میشه گفت بین تم فیلم و موضوع اصلی داستان تناسب و ارتباط خیلی خوبی رعایت شده چرا که موضوع بر سر نژاد سیاه و سفید و تبعیضات و مشکلات بین این دو موضوع هست که با تم همخونی داره.
اگرچه فیلم در قالب چند ژانر (جنایی و درام و تا حدی تاریخی) اما فیلم تونسته مانور خیلی خوبی رو صحنه های احساسی و غم انگیز یا همون سبک درام داشته باشه، میشه گفت از بین 3 ژانری که در بالا ذکر شد اصلی ترین و هسته ژانر فیلم، ژانر درام باشه و ما واقعا با یکی از بهترین دارم های تاریخ رو به رو هستیم که اتفاقا درام آرومی نیست و سرتاسر اون توی هیجان غوطه ور شده. به همین دلیل کارگردان تونسته فیلمِ درامی خیلی خوبی رو با توجه و رعایت کردن عناصر مهم در ژانر درام به ارمغان بیاره و موجب بیشتر شدن جذابیت و زیبایی هر چه تمام تر فیلم شده بطوریکه در خیلی از صحنه های فیلم عمق غم انگیز فیلم رو درک میکنیم.
طبق گفته آخرین دیالوگ های فیلم که گفته بود، برای نوشتن یه گزارش عالی باید نتیجه گیری و نقل قول اخر فوق العاده باشه، که در واقع ما میرسیم به بخش فوق العاده و تحسین برانگیزه پایان فیلم که هدف نهایی فیلم و نتیجه گیری فیلم رو به ببینده نشون میده، و میشه گفت یکی از اصلی ترین و مهم ترین بخش هایی که موجب ماندگاری فیلم میشه و مخاطب باعث میشه به اون دلیل همیشه اون فیلم رو در ذهنش داشته باشه وجود یک پایان موثر و تاثیر گذار و ماندگاری هست که مدیون فیلمنامه، کارگردان، و همچنین نقش آفرینی بازیگران اصلی فیلم هست که در اینجا یک پایان بی نظیر انتظار مارو میکشه و همین امر موجب ماندگاری بیشتر این فیلم بی نظیر شده. همین که فیلم دارای پایانی مثل فیلمای ایرانی نیست مهم ترین نکتش هست :))
طبق عادت همیشگی که بنده داشتم همیشه بعد از بررسی نقاط قوت سراغ نقاط ضعف فیلم میرم واقعیتش اینه که به شخصه فیلم جذابیت خیلی زیاده برام داشت و منو تو خودش غرق کرد . هر چه قدر سعی کردم و با اینکه چندین بار برای بررسی فیلم دوباره مجددا فیلم رو نگاه کردم و اونو زیر ذره بین قرار دادم هم متاسفانه و هم خوشبختانه موفق به پیدا کردن نقاط ضعف فیلم نشدم هر چقدر سعی کردم نتونستم ایرادی که برای نقد و بررسی کردن قابل بیان باشه رو پیدا کنم.
پس حالا که موفق به پیدا کردن نقاط ضعف نشدیم بهتره که روی بخش نقاط قوت فوکوس کنیم و یه جمع بندی کلی داشته باشیم .
همونطور که در بالا عوامل مثبت و نکات و امتیاز های مهم فیلم رو براتون ذکر کردم باید توجه داشته باشیم به نقش آفرینی بی نظیر بازیگران و همچنین طراحی و نوع شیوه داستان و شروع اون و همچنین پایان فوق العاده که بنظر من هم تلخ ترین و هم زیباترین بخش فیلم بود و واقعا تحت تاثیر قرار میده بیننده رو .
برای عزیزانی که این فیلم رو ندیدن حتما پیشنهاد دانلود میشه و حتما توصیه میشه این فیلم رو بار ها و بار ها ببینید مطمئن باشید عزیزان از وقتی که برای دانلود و تماشای فیلم گذاشتید پشیمون نمیشید.
به هر حال باز هم از همه کاربران عذر خواهی میکنم اگر که نقد کامل و جامع نبود چون همیشه هم گفتم نقدی کامل هست که علاوه بر نقاط قوت، نقاط ضعف اون هم مورد بررسی قرار بگیره.
فیلم رو از دست ندید حتما نگاه کنید.
مخلص شما AW ♠
*بنام ایزد پاک*
با سلام بنده حسین امیری یه بار دیگه این شایستگی نصیب ما شد که بیایم و در کنار شما یکی از فیلم های جذاب رو با هم دیگه مورد نقد و بررسی قرار بدیم و امروز نوبت رسید به فیلم زیبای محله چینی ها.
طبق رسوم گذشته در ابتدای شروع نقد کمی اطلاعات در مورد فیلم کسب کنیم و بعد بریم سراغ کار اصلیمون.
خب فیلم محله چینی ها در سال 1974 به کارگردانی رومن پولانسکی(برنده 1 اسکار) کارگردان سرشناس و به هنرمندی بازیگران بزرگی مثل جک نیکلسون(برنده 3 اسکار) و فی داناوی(برنده 1 اسکار) به اجرا در اومد و تونست با دریافت نمره 8.2 توسط اعضای IMDb و 92 توسط منتقدین جایگاه قوی رو در IMDb کسب که و با رتبه 131 جزو 250 فیلم برتر IMDb بشه و تونست لیاقت خودش رو تثبیت کنه.
همچنین محله چینی ها تونست اسکار بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی رو بدست بیاره که نشون میده ما با یه داستان معمولی و کلیشه ای رو به رو نیستیم.
*بنده تمام تلاشم رو میکنم که در طی مسیر نقد چیزی از فیلم رو اسپویل نکنم.*
بد نیست در ابتدا به ژانر فیلم که در 3 ژانر اصلی درام معمایی هیجانی تقسیم شده اشاره کنیم خب ترکیب فیلم درام معمایی و درام هیجانی میتونه ترکیب جالب و منحصر به فردی بشه و باعث میشه فیلم روند معمولی نداشته باشه و دارای روند متنوع و سکانس ها و صحنه های متنوع بشه که همین امر سبب میشه روند یکنواختی رو طی نکنه یا به اصطلاح فیلم حوصله سر بر نباشه، همونطور که در بالا ذکر کردم فیلم اسکار بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی
رو گرفته که این یکی از نکات مثبت فیلم قلمداد میشه پس ما با یه داستان و موضوع تکراری و کلیشه ای و خسته کننده رو به رو نیستیم پس میتونیم انتظار غافلگیری های داستانی و موضوعات پیش بینی نشده ای از فیلم داشته باشیم که همینطور هم هست.
پس در نتیجه کلیشه ای نبودن داستان فیلم موجب جذاب بودن اون و در نهایت جذابیت داستانی میشه، اصولا بنظر من اکثر فیلمایی معمایی یا درام پیش نیاز اصلیشون وجود جذابیت داستانی هست و تقریبا میشه گفت کلا پیش نیاز اصلی و اولویت اساسی هر فیلمی وجود جذابیت داستانی و فیلمنامه قوی هست چونکه تمام عوامل صحنه و مهم ترین اونا کارگردان میتونه بوسیله همون فیلمنامه فیلم رو جذاب تر گیرا تر و تاثیر گذار تر بکنه و محله چینی ها این پتانسیل رو داره و به طور کلی میشه اینطوری گفت که جذابیت داستانی پتانسیل فیلم رو برای افزودن عناصری دیگر افزایش میده.
حتما تا به حال واژه detective به گوشتون خورده و هر جا اونو مبینید یا میشنوید یاد چی میافتم؟ یاد جنایت؟قاتل های سریالی؟ وجود انگیزه برای قتل؟! یا ذره بین توی جیب کاراگاه؟! D:
درسته ما اینجا با یه تم کاراگاهی خیلی جذاب رو به رو هستیم که میشه گفت به نوعی چاشنی فیلم محسوب میشه و توی اثر گذاری و جذابیت فیلم نقش مهمی رو ایفا کرده و خود به خود کلا تم کاراگاهی ژانر معمایی رو جذاب تر و پر چالش تر میکنه و یک حس معمایی و کاراگاهی به مخاطب میده و باعث میشه مخاطب جرئیات فیلم رو با دقت بیشتر و بهتر مورد بررسی قرار بده به نوعی دیگه موقعی که دارین فیلم رو میبینین خودتون سعی میکنید کاراگاه بازی در بیارید و باعث میشه تمرکز و فوکوستون روی فیلم بیشتر بشه و لذت بیشتری ببرید البته اگر به این ژانر معمایی و استایل کاراگاهی علاقه مند باشید.
من به شخصه خودم عاشق ژانر معمایی هستم همونطور که بعضی عزیزان پروفایل بنده رو مشاهده کردن :) و به شخصه نظرم اینه که فیلمی که دارای ژانر معمایی هست باید شروعی مبهم گونه و پیچیده داشته باشه تا بتونه علاقه مندان به این سبک رو در خودش غرق کنه و باعث جذابیت بیشتر فیلم با توجه به موضوع اون بشه و به نحوی به عمل بیاد که حس یک معما یا یک معادله و یک حس مجعول داشته باشه تا مخاطب رو درگیر کنه چون اینطوری مخاطب اشتیاقش برای دیدن فیلم و ادامه ی اون بیشتر میشه و جذب فیلم میشه و با گوشت و پوست خون میشینه پای فیلم. که باز هم اینجا محله چینی ها از این مورد برخودار هست و ما اینجا هم نگرانی نداریم. D:
نکته بعد که میخوام در مورد ژانر فیلم یعنی همون معمایی بگیم، غیر قابل پیش بینی بودنه که در واقع با مورد بالا که گفتم شروع مبهم ارتباط زیادی داره چونکه هر چیزی که غیر قابل پیش بینی باشه میتونه مبهم و ناشناخته هم باشه و به نظر من اون فیلم معمایی موفق هست که دارای روند داستانی و شروع داستانی مبهم گونه و همچنین دارای صحنه ها و سکانس های غیر قابل پیش بینی شده باشه تا باعث جذابیت داستانی و روند داستانی و در نهایت جذابیت و زیبایی فیلم بشه و در واقع غیر قابل پیش بینی بودن یعنی غافلگیری! غافلگیری یعنی سوپرایز شدن، سوپرایز شدن مخاطب و غافلگیری اون که باعث میشه باز هم جذب فیلم بشه پس غیر قابل پیش بینی بودن و غافگیری یکی دیگر از نکات مثبت و مهم فیلم هست که توی محله چینی ها نه تنها رعایت شده بلکه به شیوه خیلی زیبا تری هم به عمل اومده.
به طور کلی پایان فیلم در واقع ماندگاری و تاثیر گذاری اون رو نشون میده و در واقع همون سکانس اخر هست که تا حدی موجب تاثیر گذاری سرنوشت فیلم میشه و معلوم میشه که اون فیلم تونسته تاثیر گذاری خوبی داشته باشه یا نه، تونسته قوی کار کنه یا نه، و آیا تونسته جایگاه خودش رو توی دل مخاطب های تثبیت کنه یا نه...! پس پایان فیلم به نظر من خیلی مهم هست البته روند داستان هم مهم هست ولی خب پایان فیلم هم در ماندگاری فیلم نقش زیادی رو ایفا میکنه و خوشبختانه خوشبختانه فیلم دارای یک پایان ایرانی نیست! و میشه گفت حتی پایان فیلم تا حدی غیر قابل پیش بینی بوده و تا حدی هم موجب غافلگیری مخاطب ها شده که یکی دیگر از نکات مهم فیلم به شمار میاد و باعث میشه ما شاهد یک فیلم خیلی جذاب و دوست داشتنی باشیم.
باز هم قسمت سخت نقد برای من اومد، بخش نقاط ضعف،
متاسفانه اکثر فیلم ها این مشکل رو دارن و دیگه داره تبدیل میشه به مشکلات متداول یعنی کم کاری در بخش موسیقی متن، منظور بنده صرفا بد بودن موسیقی متن نیست توجه کنید گفتم کم کاری من معتقدم که برای این فیلم و با این مضمون و موضوع و با این فیلمنامه خوب میشد بهتر کار میکردن روی بخش موسیقی متن چرا که بنده در نقد های قبلی هم گفته بودم که موسیقی متن تا حدی میتونه شناسه فیلم باشه. ولی خب این بخش خیلی بزرگ نیست و میتونیم حتی اونو ندیده بگیریم چرا که اگر فیلم موسیقی متن شاهکاری نداره اما خب نقاط قوت و مثبت خیلی زیادی داره.
مورد بعد به نظر من بر میگرده به بعضی از جاهای فیلم که کمی روند داستانی کمی افت پیدا میکنه و روند نسبتا آرومی در بعضی از جاهای فیلم ما شاهدش بودیم اما، اصلا جای نگرانی نیست چرا که به دلیل وجود دو عنصر شگفت انگیز فیلم یعنی غافلگیری و غیر قابل پیش بینی بودن این قسمت هم کمرنگ و کمرنگ میشه و باعث میشه ما این نقطه ضعف رو هم نادیده بگیریم. پس اصلا نگران این بخش نباشید من هم این قسمت رو گفتم تا چیزی رو از قلم نندازم چونکه بنده عادتم هست که فقط از فیلم تعریف نکنم و نقاط ضعف اون در حد توانم که میتونم تشخیص بدم رو در نقد بیارم چونکه نقد یعنی بررسی و زیر ذره بین قرار دادن و صرفا به این معنی نیست که ما فقط و فقط روی نقاط مثبت فیلم فوکوس کنیم بلکه به این معنی هست که همه جوانب رو در نظر بگیریم.
پس یادتون نره حتما حتما اگر تا الان فیلم رو دانلود نکردید این فرصت رو از خودتون نگیرید و سریع به دانلود فیلم و تهیه اون اقدام کنید چونکه با یکی از بهترین فیلم های ژانر معمایی رو به رو هستید، پس این تجربه زیبا و دوست داشتنی رو از خودتون نگیرید و فیلم رو حتما حتما مشاهده کنید.
امیدوارم که نقدم مفید بوده باشه و از اون نهایت استفاده رو برده باشید.
به ایزد پاک مسپارمتون.
╬AW╬