در سرزمینی که توسط هرج و مرج ویران شده است، اربابان که دارای مهرهای مقدسی هستند که می توانند هرج و مرج را آرام کنند، باید از مردم محافظت کنند. اما آنها به جای این کار، شروع به جنگ با یکدیگر می کنند تا بر یکدیگر تسلط یابند. شیروکا، جادوگری منزوی که از این وضعیت بیزار است، و تئو، شوالیه ای که برای آزادسازی زادگاهش تلاش می کند، با هم متحد می شوند تا این قاره را از شر جنگ و هرج و مرج نجات دهند.
"بری" در نقش آدمکشی کم درآمد و افسرده می باشد. او که در زندگی اش فردی تنهاست با شک و تردید برای قتل یک بازیگر جاه طلب به لس آنجلس سفر می کند. او وارد یک کلاس بازیگری می شود و سرانجام گروهی از افراد مشتاق را در سالن تئاتر لس آنجلس می بیند. "بری" می خواهد تا زندگی جدیدی به عنوان بازیگر شروع کند اما سوابق جنایی او در گذشته دست از سر او بر نمی دارند. آیا او می تواند بین این دو تعادل برقرار کند...
داستان سریال در مورد کاپیتان و سکان داران کشتی نیروی دریایی سلطنتی می باشد که راهی سفری دور به سرزمین های خطرناک و ناشناخته، برای کشف گذرگاه شمالی می شوند و در این میان با با خیانت، کمبود مواد غذایی و درگیری خدمه مواجه می شوند و باید خودشون رو نجات بدهند...
سال 1973 در رم، جوانترین وارث غول نفتی ایتالیا توسط مافیا ایتالیا دزدیده می شود تا در ازای آزادیش، باج خواهی کنند. اما در کمال تعجب و به دلایل نامعلوم خانواده او هیچ میلی به بازگشت او ندارند و...
داستان انیمیشن دربارهی رویارویی دختری جوان با موجودی ماورای زمینی است
این مجموعه برداشت آزادی از سری رمانهای اسرار خونآشام جنوب است که توسط شارلین هریس نوشته شده است و به شرح جزییات همزیستی خونآشامها و انسانها در بن تمپز، شهر خیالی در ایالت لویزیانا، میپردازد. شخصیت اصلی داستان سوکی استکهاوس (آنا پکوین) نام دارد، پیشخدمتی با قدرت تلهپاتی که دلباخته خونآشامی به نام بیل کامپتون (استفان مویر) میشود...
نام سریال یعنی «شهر جادویی» برگرفته از لقب شهر میامی آمریکاست و داستان سریال نیز در همین شهر و در سال 1959 میلادی، پیرامون یکی از بزرگترین هتل های جهان رُخ میدهد. «آیزاک اوانز» شخصیت اصلی این سریال، صاحب هتل بزرگ «دریا نما – Miramar» است. آیزاک همواره رویای ساختن این هتل را داشته و به همین دلیل و برای تامین هزینه های ساخت مجبور شده با رییس باندهای خلافکاری و قماربازی شهر، یعنی «بن دایموند» معروف به «قصاب» شریک شود. «دایموند» که به دلیل علاقه به قمار سرمایه خود را بر روی این هتل قرار داده، تمام تلاشش را میکند تا بازی قمار را راه بیندازد ولی از سوی دیگر آیزاک نمیخواهد پای دارودسته دایموند به هتل او و نزدیک خانواده اش باز شود. از سوی دیگر هم دادستان شهر میامی هم به دنبال دستگیر کردن «بن دایموند» است و آیزاک باید پای خودش را از کارهای دایموند نیز بیرون بکشد.
قبل از سقوط اسپارتاکوس اون همه چیز رو نابود کرد و به کمک گلادیاتور های دیگر تونست از اون مخمسه نجات پیدا کنه...
سریال رم، در واقع داستان "روم باستان"، در دوران گذار از جمهوری به امپراتوری را روایت میکند، داستانی که از تهاجم (ژولیوس سزار) به سرزمین گل (فرانسه امروزی) آغاز میشود و به مرگ (مارک آنتونی) یا همان مارکوس آنتونیوس و ظهور و شکل گیری اولین (امپراتور آگوستوس) ختم میگردد.
زنی بعد از اینکه شوهرش او را ترک می کند، به اجبار شغلی را در یک سالن مخصوص سلامتی و زیبایی قبول می کند، در حالی که کاملا ناسازگار با روحیات او می باشد ولی این فرصت را از دست نمی دهد و دو زندگی متفاوت، یکی به عنوان یک مادر مطلقه در یک شهر سنتی و دیگری به عنوان یک ماساژور که با زن های خشن و غیر قابل پیش بینی سر و کار دارد را شروع می کند…