اولین سفر عاشقانه آیریس و آیزاک به عنوان یک زوج با مشکلاتی روبرو میشود. آیریس با این باور که آیزاک همان مرد رویایی اوست و تنها دچار سردرگمی شده، دست به کارهای بهشدت غیرمعقول و مضحکی میزند تا ثابت کند سرنوشت آنها را برای هم قرار داده است.
در میان تنشهای موجود بین کره شمالی و جنوبی، یک هلیکوپتر آمریکایی در بخش شمالی کره سقوط میکند. اکنون بازماندگان آن باید با یکدیگر همکاری کنند تا از یک متخصص فناوری غیرنظامی محافظت کرده و بدون کمک نیروهای نظامی ایالات متحده، راهی برای خروج پیدا کنند.
ولت، که شدیدا مضطرب است، سفری ناامیدانه را در پورتلند، مین آغاز میکند تا سگ دزدیدهشدهاش را قبل از بازگشت دوست دخترش از سفر کاری پیدا کند، وگرنه خطر از دست دادن هر دوی آنها را تهدید میکند.
یک طراح مد جوان به نام هانا با شک و تردید به خود دست و پنجه نرم میکند. به زودی این احساسات دفن شده شروع به بیمار کردن هانا از نظر جسمی می کند و روی بدن او جوانه میزند. با رو به زوال شدن سلامتی هانا، اضطرابهای او تشدید می شود . در نهایت، هانا کشف شگفتانگیزی میکند...
میراندا فال هنرمندی که به عکاسی و ثبت وافعیتهای غریبهها مشغول است ، پس از اینکه دوستش شاهد جنایتی از پنجرهی آپارتمان او میشود ، او وانمود میکند شاهد اصلی جنایتی ناراحتکننده شده است و…
یک دختر جوان که از هوش بالایی برخوردار است و در سن 19 سالگی از دانشگاه هاروارد فارغ التحصیل شده، به سبب استاندارد های نامعقول بالایش، از داشتن شغل و یا دوست محروم است، اما میخواهد دنیا را به صورت عادی حس و تجربه کند...
گروهی از کارگران به محض اینکه متوجه می شوند فردی به نام "آرتور شاو" پول آنها را بالا کشیده و با آن پول برای خودش زندگی کاملی بهم زده ، تصمیم می گیرند تا با تجمع و فریاد زدن مطالباتشان را طلب کنند. پلیس هم در حال جستجو برای یافتن خاطی و مجازات آن است اما مال باخته ها تحمل صبر کردن ندارند، به همین منظور چند تن از این افراد تحت از زدن هر گونه تاپیک و پستی با داشتن این کلمه جدا خودداری کنیدی فردی به نام "جاش"، با یکدیگر متحد می شوند و یک مجرم خطرناک به نام "اسلاید" را استخدام می کنند تا آرتور شاو را بدزدد و ...
هشت نفر از بزرگسالان" جوان"، که به صورت آنلاین با هم ملاقات می کنند، از یک رمان گرافیکی فرقه ای زیرزمینی می سازند، که نه تنها آنها را به عنوان هدف یک سازمان دولتی عمیق و سایه دار می کند، بلکه وظیفه خطرناک نجات جهان را نیز به دوش می کشند.
زندگی با خودت، سریالی در سبک کمدی ساخته تیموتی گرینبرگ و با بازی پل راد است. سریال داستان مردی به نام مایلز را دنبال میکند که برای تبدیل شدن به فردی بهتر، باید تحت یک درمان و آزمایش جدید قرار بگیرد. اما سپس متوجه میشود که یک نسخه جدید و بهبود یافته از خودش جایگزین او شده است. این جانشین به مایلز نشان میدهد که در واقع بدترین دشمن وی، خودش است…
این سریال داستان دو دختر جوان رو مطرح میکنه که متوجه میشن به طور تصادفی هنگام به دنیا اومدن با هم دیگه عوض شدن. “بی کنیش” در خانواده ای ثروتمند به همرا دو والدین و دو برادرش بزرگ شده و در مقابل “دافنه واسکوئز” که قدرت شنوایی خودش رو در بچگی به دلیل مننژیت از دست داده به همراه تنها مادرش و در محیطی فقیرانه بزرگ شده است . داستان وقتی دراماتیک میشود که دو خانواده همدیگه رو ملاقات میکنند و بر سر این که چه جوری به خاطر دخترا باهم زندگی کنن جر و بحث میکنند …