یک نویسنده که اخیراً به شهرت رسیده بود، به جای اینکه به دوست بیمار خود کمک کند، به رقیب جدیدش علاقهمند شد و در نتیجه، زندگی شخصیاش با مشکل مواجه شد.
زوی میلر، یک نابغه کامپیوتری، زندگیاش زیر و رو میشود وقتی زک، ستاره فوتبال مدرسه، دچار فراموشی میشود و زوی را به عنوان دوستدخترش اشتباه میگیرد. زوی که علاقهای به عشق ندارد، باید با این شرایط کنار بیاید و به زک کمک کند تا حافظهاش را بازیابد...
یک طوفان زمستانی، پنج دوست را در یک کابین دورافتاده بدون برق و غذای کمی گرفتار میکند، سرگردانی به آرامی سلامت عقل آنها را میگیرد، زیرا هر یک از آنها تسلیم ترس از آلوده شدن یا بد بودن برف میشوند...
پس از مدرسه، یک دانش آموز دبیرستانی باهوش والدین خود را به خاطر همسالان خود می کشد. با این حال، زمانی که یک کارآگاه پلیس شروع به تحقیق در مورد قتل می کند، او در تلاش است تا تجارت خود را حفظ کند...
هنگامی که یک هیولای بسیار بزرگ و تغییر ژنتیکی یافته از اعماق دنیا بر می خیزد و یک وحشیگری بی مانند را آغاز می کند، اعضای لیگ عدالت به سرعت فراخوانده می شوند تا این نیروی عظیم را متوقف کنند. اما خیلی زود مشخص می شود که تنها سوپرمن می تواند در مقابل چنین هیولایی که با نام دومزدی شناخته شده است، مقاومت کند. این دو جنگ خود را در سراسر آمریکا شروع می کنند تا اینکه به قلب متروپلیس می رسند. در نهایت، سوپرمن خطر دومزدی را از بین می برد اما در عوض او نیز برای همیشه سقوط میکند…
اقتصاد جهانی در حال فروپاشی است. بجران انرژی بوجود آمده ، و کمبود آن باعث ایجاد تنش میان مردم شده است. حال عده ای در پی از کار انداختن ساعت جهانی میباشند...
یک کهنه سرباز آمریکایی بعد از نجات دادن یک مرد از مهاجمان در یک حادثه اتوبوس شهری تبدیل به یک قهرمان محلی شده است، تصمصم می گیرد بعد از اینکه یکی از بهترین دوستانش به قتل رسیده و پلیس کمترین توجهی برای حل این جنایت نشان نداد
یک مرد در وسط بیابان با چادر سیاه روی سر و دستهایش بسته بیدار می شود. او بدون هیچ خاطره ای از گذشته خود به لس آنجلس می رود تا راز هویت خود را کشف کند. اما در این راه با چالش ها و رمز و رازهای عجیب و غریبی روبرو می شود...
همانطور که “Nell Sweetzer” تلاش می کند زندگی جدیدی را پس از حوادث فیلم اول برای خود بسازد، نیروی شیطانی که زمانی او را تسخیر کرده بود با برنامه های ناگوار و وحستناک تر بازمیگردد و…
بکی، گیل و جودی دوستان صمیمی هستند. وقتی بکی فرصتی پیدا می کند که با دختر رئیسش برای تعطیلات بهاری دانشگاه به جزیره جنوبی برود، از دوستانش می خواهد که او را همراهی کنند...
دو خواهر پس از استفاده از قدرت خود برای مبارزه با نیروهای تاریکی، زندگی عادی خود را ادامه می دهند. با این حال، کشف اینکه پدر بیولوژیکی آنها ممکن است نمرده باشد، باعث سردرگمی این زوج می شود...
دو جادوگر نوجوانی که در بدو تولد از هم جدا شدهاند و توسط دو خانواده متفاوت به فرزندی پذیرفته شدهاند، در روز تولد ۲۱ سالگیشان با هم آشنا میشوند و باید از قدرت خود برای نجات دنیایی که در آن متولد شدهاند، استفاده کنند، جایی که مادرشان هنوز در آن زندگی میکند...
این سریال به سبک اکشن، ماجرایی و هیجانی است. نقش اول این داستان «جک باور» در ادارهٔ CTU (واحد ضد تروریستی) مشغول به کار است و هر فصل یک روز از زندگی او را در حال مبارزه با یک نقشهٔ تروریستی بزرگ و خطرناک نشان می دهد…
کارآگاه نیک برکات فکر می کرد که برای کار در دایره ی جناییِ پورتلند آمادست , تا اینکه شروع به دیدن چیزهایی کرد که توضیحی براشون نداشت . و بعد از ملاقات با آخرین بازمانده ی خانوادش , نیک به رازی که در پس این وقایع هست پی می بره . نیک مثل بقیه ی آدمها نیست , اون از نوادگانِ نسلی از شکارچی هاست که به اسم “گریم” شناخته می شن. کسانی که مسوول جلوگیری از تکثیر موجوداتِ ماورالطبیعه هستن. و این گونست که داستانِ نیک آغاز می شه , در حالی که در ابتدا نسبت به این جریان بی میله ولی در حالی که مشغول کار بر روی پرونده های جنایی به همراهِ همکارش هست به جریاناتی بر می خوره که باعث می شه با دنیای این موجوداتِ انسان نما ارتباط برقرار کنه...
داستان سریال درباره رابطه دو نفر به نامهای ویلیام ترومن و گریس آدلر است در در آپارتمانی در نیویورک سیتی زندگی می کنند. ویل وکیل است و گریس طراح داخلی...
"والتر اوبراین" یک نابغه کامپیوتر با ضریب هوشی بالاست که توسط واحد امنیت ملی ایالات متحده به کارگرفته میشود تا به همراه اعضای گروه خود این سازمان را در مقابله با تهدیدات پیچیده و خطرناک موجود در دنیای مدرن یاری کند. اما هرچقدر که او و اعضای گروهش در حل مشکلات و تهدیدهای دشوار دنیای فناوری تبحر دارند، در برقراری ارتباط با محیط پیرامون و سایر افراد جامعه دچارمشکل می باشند...
سریال داستان پسری است به اسم "ند". "ند" ۹ سالشه که متوجه میشود توانایی خارقالعادهای دارد: میتواند موجودات مرده را تنها با یک بار لمس کردن زنده کند . "ند" اما خبر از محدودیتهای این موهبت نداره. همان روز مادر "ند" میمیرد و ند هم زندهاش میکند. یکدقیقهی بعد پدر دختر همسایه میمیرد. شب موقعی که مادرش میبوسدش، مادرش هم میمیرد. محدودیتها اینهاست: ۱- اولین تماس زنده میکند و دومین تماس جان رو میگیرد، برای همیشه. ۲- اگه موجودی را که زنده کرده ظرف یک دقیقه دوباره برنگرداند یکی دیگر به جاش خواهد مرد. "ند" البته عاشق دختر همسایه هم بوده. ۱۸ سال بعد، "ند" شده یک pie-maker موفق و منزوی. تقریبا با هیچ کس رابطهای ندارد. یه کارآگاه خصوصی به اسم "امرسون کد " اتفاقی متوجه توانایی ند میشود و با هم شروع به کار میکنند، به این شکل که "امرسون" پروندههای قتل رو پیدا میکند، "ند" هم با زنده کردن مقتول و پرسیدن چندتا سوال به حل پرونده کمک میکند. یکی از پروندهها مربوط میشود به قتل دختری روی قایق تفریحی. دختری به اسم "چارلوت چاک چارلز" دختر همسایهی "ند"، عشق دوران کودکیش که پدرش را اتفاقی کشته بود...