لس آنجلس، سال ۱۹۴۷، به نظر همه جا آفتابیست اما در حقیقت دود باعث ایجاد مه میشود، مهی که نه فقط ریه ها بلکه چشم انسان ها را هم کور کرده به خصوص چشمان رونالد دریک که یک کارآگاه هست، شهر به دست پلیس فاسد اداره میشود و خوب و بد دیگر سیاه و سفید نیست
اقتصاد جهانی در حال فروپاشی است. بجران انرژی بوجود آمده ، و کمبود آن باعث ایجاد تنش میان مردم شده است. حال عده ای در پی از کار انداختن ساعت جهانی میباشند...
کلاس روانشناسی ترس با استادی جدید آغاز میشود که معتقد است ترس را باید با تجربه کردن درک کرد. او دانشجویان را به خانه خود دعوت میکند تا با داستانهای ترسناک، عمق وجود ترس را به آنها نشان دهد...
این سریال داستان دو دختر جوان رو مطرح میکنه که متوجه میشن به طور تصادفی هنگام به دنیا اومدن با هم دیگه عوض شدن. “بی کنیش” در خانواده ای ثروتمند به همرا دو والدین و دو برادرش بزرگ شده و در مقابل “دافنه واسکوئز” که قدرت شنوایی خودش رو در بچگی به دلیل مننژیت از دست داده به همراه تنها مادرش و در محیطی فقیرانه بزرگ شده است . داستان وقتی دراماتیک میشود که دو خانواده همدیگه رو ملاقات میکنند و بر سر این که چه جوری به خاطر دخترا باهم زندگی کنن جر و بحث میکنند …