هرکول پسر زئوس، نه انسان است و نه از خدایان. او خانواده اش را از دست می دهد و سال ها رنج و سختی می کشد، و بعد از آن به خدایان پشت می کند و می فهمد تنها با ریختن خون در جنگ می تواند به آرامش برسد،پادشاه برای نابود کردن ظلم در سرزمینش تصمیم می گیرد هرکول را به قلمروش بیاورد تا اینکه...
گروهی از کارگران به محض اینکه متوجه می شوند فردی به نام "آرتور شاو" پول آنها را بالا کشیده و با آن پول برای خودش زندگی کاملی بهم زده ، تصمیم می گیرند تا با تجمع و فریاد زدن مطالباتشان را طلب کنند. پلیس هم در حال جستجو برای یافتن خاطی و مجازات آن است اما مال باخته ها تحمل صبر کردن ندارند، به همین منظور چند تن از این افراد تحت از زدن هر گونه تاپیک و پستی با داشتن این کلمه جدا خودداری کنیدی فردی به نام "جاش"، با یکدیگر متحد می شوند و یک مجرم خطرناک به نام "اسلاید" را استخدام می کنند تا آرتور شاو را بدزدد و ...
لس آنجلس. «بازرس لی» (چان) محافظت از دیپلماتی چینی را به عهده دارد که اطلاعات زیادی در مورد تشکیلات جنایتکار «تریاد» دارد. اما دیپلمات پیش از این که بتواند به افشاگری بپردازد مورد سوء قصد آدم کشی به نام «کنجی» (سانادا) قرار می گیرد. از قرار «کنجی» دوست دوران کودکی و برادر «بازرس لی» بوده و او نمی تواند دستگیرش کند. با این همه خیلی زود «بازرس لی» به هم کار قدیمی خود «کارآگاه جیمز کارتر» (تاکر) ملحق می شود و این دو برای پی گیری پرونده ی ماجراهای «تریاد» رهسپار پاریس می شوند…
یک دارو برای از بین بردن ژن ایکس ایجاد شده است. در میان انسانهای جهش یافته دو گروه بوجود می آیند: «مردان ایکس»، که توسط پروفسور چارلز ژاویر رهبری می شود، و «برادری»، گروهی از جهش یافتگان قدرتمند که «مغناطیس»، دوست سابق پروفسور ژاویر در راس آنها قرار دارد.
مکس و لولا دو سارق حرفه ای جواهرات هستند. آنها تصمیم دارند بعد از انجام آخرین کار خود که دزدیدن یکی از الماسهای سه گانه ناپلئون است بازنشسته شوند. آنها پس از موفقیت در اینکار و فرار از دست استن لوید، مامور اداره آگاهی، عازم جزیره ای در دریای کارائیب می شوند. اما مکس پس از مدتی احساس می کند که این بازنشستگی زودهنگام مناسب حال او نیست. در همین زمان رئیس گانگسترهای جزیره نزد مکس آمده و به او پیشنهاد می دهد یکی دیگر از الماسهای سه گانه را از یک کشتی سرقت کند…
مأمور بازنشسته ی FBI، «ویل گراهام» (نورتن) فرا خوانده می شود تا قاتل بی رحمی معروف به «توث فیری» را پیدا کند. «توث فیری» به طور هم زمان تمامی اعضای خانواده ها را می کشد و چشم های قربانیانش را با تکه های شکسته ی آینه می پوشاند. اما «گراهام» برای انجام این مأموریت نیاز به کمک قاتل زنجیره ای سرشناس، دکتر «هانیبال لکتر» (هاپکینز) دارد…
«جیمز کارتر» (تاکر)، کارآگاه لس آنجلسی، برای گذران تعطیلات و دیدن دوستش، «کارگاه لی» (چان) به هنگ کنگ می رود. این دو خیلی زود درگیر پرونده ی یک باند جاعل اسکناس می شوند و پس از چندی به امریکا می روند...
«جک کامبل» (کيج) مردي است مجرد و معتاد به کار، که اين بخت و فرصت در اختيارش گذاشته مي شود تا ببيند اگردر کنار «کيت» (ليوني)، نامزد قديمي اش مي ماند، چه زندگي اي داشت...
خلافکاری خرده پا به نام «فرانکلین هاچت» (تاکر) از یک گزارش گر تلوزیونی به نام «جیمزراسل» (شین) کمک می خواهد تا هم بی گناهی خود را به پلیس ثابت کند و هم از تهدیدات یک خلافکار (اسماعیل) در امان بماند…