به جرات می تونم بگم که در چند سال گذشته و تا جایی که شخصا خاطرم هست، اکشنی به بیهودگی و بی معنایی و شلختگی این فیلم ندیدم! فیلمی از کارگردان اسرائیلی تبار بی نام و نشانی که هیچ اثر شاخص و حتی نیمه معروفی در کارنامه هنری خودش نداره (که البته این به خودی خود ضعف به حساب نمیاد به هیچ وجه) ولی همون سه چهار فیلم ساخته شده توسط ناووت پاپوشادو هم همگی آثاری معمولی رو به ضعیف بودن. Gunpowder Milkshake (میلک شیک باروتی! که به خاطر علاقه ی Sam، کاراکتر محوری داستان با بازی کارن گیلن، به میلک شیک و تفنگ بازی به این اسم نامیده شده!) سعی می کنه ترکیبی باشه از "جان ویک" و همینطور "بیل را بکش" تارانتینو! در حالی که نه سرعت و پویایی بالای اولی و نه جذابیت شبه کارتونی و کامیک بوکی و خلاقیت کارگردان صاحب سبکی مثل تارانتینو رو نداره. صرفا یک تلاش بی نتیجه است برای تقلید از این دو فیلم، همراه با شعارهای فمینیستی نخ نمایی که زن ها هم می تونن مثل مردها بزن بهادر و هفت تیر کش و خلاصه خیلی خفن باشن! موسیقی روی اعصاب و خسته کننده، تدوین شلخته و بی معنی با کات های خیلی تند که اجازه نمیده از هیچ سکانس اکشنی لذت ببرید (که به خودی خود هم به شدت خسته کننده ن)، دیالوگ های کلیشه ای و مضحک، کاراکترهای تک بعدی ملال آور و بازی های خشک غیر باور پذیر (با وجود چهره های معروفی مثل کارن گیلن، لینا هدی و کارلا گوجینو) باعث میشن این فیلم حتی یک بار هم ارزش دیده شدن رو نداشته باشه و همون بهتر که وقتتون رو برای تجربه چنین اثر سینمایی سخیف و سطح پایینی هدر ندید
در مقایسه با فیلم اول یه سر و گردن پایین تر بود اما همچنان ترکیب رایان رینولدز و ساموئل ال جکسون که این بار شادابی سلما هایک رو هم با خودش داره باعث میشه این اکشن کمدی به ظاهر احمقانه بتونه هم شما رو به هیجان بیاره و هم تا حد خوبی شما رو بخندونه. اگر بخوایم در چنین فیلمی دقیق بشیم و با نگاهی جزئی نگرانه و خرده گیرانه بهش نظاره کنیم میشه هزار و یک ایراد خرد و کلان از توش پیدا کرد، اما اگه صرفا به عنوان یک اکشن شلوغ و شلخته با یه دوجین شوخی کلامی و موقعیت های کمدی فراوون بهش نگاه بشه قطعا این توانایی رو داره که یک ساعت و نیم مخاطبش رو با خودش همراه کنه. در چنین فیلمی نباید دنبال منطق یا ظرافت خاصی بود. فقط باید از بازی ها و اکشن ها و شوخی هاش لذت برد که Hitman's Wife's Bodyguard تا میزان رضایت بخشی در این سه زمینه موفق عمل می کنه
قالب کلی داستان Werewolves Within رو میشه مشابه آثاری هم چون Bad Times at the El Royale و The Hateful Eight دونست (البته با کیفیت به مراتب نازل تر و در سطح بسیار پایین تر)؛ عده ای آشنا و غریبه در محیطی بسته گیر افتادن در حالی که قاتلی در میانشون مخفی شده و هر کدوم از اون افراد می تونه اون قاتل مورد نظر باشه؛ حقیقتی که برملا شدنش در پایان می تونه کاملا غافلگیر کننده و غیر قابل حدس باشه. با وجود قرارگرفتن این فیلم در زمره ی آثار ترسناک کمدی، جالبه بدونید که تماشای Werewolves Within نه ذره ای ترس و نه اندکی خنده رو به همراه داره که چنین مساله ای به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست. شوخی های بی مزه ی کلامی و کمدی بی نمک موقعیت، و ترسی که فقط و فقط به صورت صحنه های کلیشه ای Jump Scare به بیننده منتقل میشه و هر کس که تنها یکی دو اثر مشابه رو دیده باشه با ساز و کار چنین ترسی کاملا آشناست، ضمن این که غافلگیری نهایی فیلم هم با هیچ منطق و با هیچ دلیل و سرنخی که ممکنه در طول روایت داستان دیده باشید جور در نمیاد و کاملا الله بختکی و تصادفیه. فکر می کنم این فیلم به هیچ وجه ارزش دیدن رو نداشته باشه و تجربه اون رو صرفا هدر رفت زمانی می دونم که می تونه صرف تماشای اثری شایسته و درخور وقت شما بشه
کلیشه ای، خسته کننده، و بدون هیچ ویژگی جذاب و متقاعد کننده ای که بیننده رو به تجربه ش مجذوب کنه؛ اگر هم قرار باشه گروهی از دیدن این فیلم لذتی ببرن، اون گروه کسی نیست جز نوجوون ها. برای سایر گروه های سنی، به نظرم اصلا تجربه رضایت بخشی نیست و خیلی زود از دیدنش خسته می شید
داستان فیلم در سال 1954 در شهر دیترویت امریکا رخ می ده، جایی که سه خلافکار سابقه دار برای پیدا کردن و به سرقت بردن اسنادی محرمانه از دفتر شرکت اتوموبیل سازی جنرال موتورز اجیر می شن اما اتفاقات غیر مترقبه ای به وقوع می پیونده که باعث پیچیده شدن اجرای ماموریت می شه. همون طور که از داستان پیداست، فیلم حال و هوای گانگستری و مافیایی داره اما بر خلاف انتظاری که از استیون سودربرگ می رفت و بر خلاف انتظاری که از این فیلم به عنوان یک فیلم پر هیجان و پر از غافلگیری داشتم، به استثنای حدودا بیست دقیقه آغازین، یک روند نسبتا خسته کننده و قابل حدس رو در پیش می گیره که نه هیجان بالایی داره و نه اکشن خاصی رو می بینیم. سودربرگ که مسئولیت فیلم برداری و تدوین فیلم رو هم بر عهده داشته می تونست رو داستان جذاب تر و مرتبط تری دست بذاره، اما در عوض تصمیم گرفت یک درام-تریلر جنایی معمایی رو کارگردانی کنه که در اون خبری از پویایی و تحرک بالای آثار شاخص این ژانر نیست و با ندیدنش چیزی رو از دست نمی دید، هر چند که جذابیت حضور بنیسیو دل تورو، دان چیدل و حضور کوتاه مت دیمون، یک بار تجربه ی این اثر رو تا حدودی قابل تحمل می کنه. قطعا اگر کل فیلم از کیفیت اون ده بیست دقیقه ابتدایی برخوردار بود، No Sudden Move به شدت جذاب تر و تماشایی تر می بود
فیلم "سانسور" در دسته آثار ترسناک با درون مایه روان شناختی قرار می گیره که نباید ازش توقع صحنه های ترسناک آنی و تعلیق و هیجان بالا رو داشت بلکه این اثر رو بیشتر باید مطالعه ای بر کاراکتر اصلی داستان دونست که استرس ها و سختی های حرفه ش به عنوان یک سانسورچی در پیوند با حادثه وحشتناک و مبهمی که در دوران کودکی براش رخ داده، به تدریج او رو به مرز جنون می رسونن و فیلم هم بر مبنای همین روند، هر چقدر که به پایان نزدیک تر می شیم، شلخته تر و مبهم تر و کابوس وار تر می شه. اگه به دنبال یک فیلم ترسناک کلیشه ای با معیارهای مدنظر مخاطب عام سینما هستین، قطعا "سانسور" فیلم شما نیست و لذتی از تماشاش نخواهید برد. اما اگه به آثار ترسناک روان شناختی و عناوینی در سبک و سیاق Videodrome دیوید کراننبرگ علاقه مند هستین، تجربه این فیلم می تونه تا حدودی براتون رضایت بخش باشه
خیلی قشنگ بود. من این رو از "همیلتون" هم بیشتر دوس داشتم (بازیگر نقش اصلی همیلتون، لین-مانوئل میراندا، در این فیلم، هم به عنوان تهیه کننده و هم ترانه سُرا و بازیگر حضور داره). چون فرق اصلیش با همیلتون در این بود که محدود به صحنه نمایش نبود و در محله ای لاتینو نشین به نام واشینگتون هایتس در شهر نیویورک دنبال می شد. ترانه ها امروزی و بسیار جذاب و شنیدنی هستن. از ترانه های شاد و طرب انگیز گرفته تا ترانه های درام و عاشقانه و احساسی، تنوع آهنگ ها و رقص ها در این موزیکال دوست داشتنی کاملا قابل قبوله و به صورت ضمنی به موضوعات روز هم در اون ها پرداخته میشه. در نهایت می تونم تماشای این فیلم رو به تمام طرفداران آثار موزیکال توصیه کنم. پشیمون نمی شید چون این فیلم پر از انرژی مثبت و حالِ خوبه
زیبا و حال خوب کن بود
داستانی که هیچ وقت تکراری و خسته کننده نمیشه، به شرطی که درست روایت بشه و این فیلم هم تقریبا تمام ویژگی های مثبت فیلم های این سبکی رو داره
ممنون از نظر مهربانانه ت. خوشحالم کردی
داستانی که هیچ وقت تکراری و خسته کننده نمیشه، به شرطی که درست روایت بشه و این فیلم هم تقریبا تمام ویژگی های مثبت فیلم های این سبکی رو داره