با اینکه قبل از دیدن جدیدترین ساخته روپرت وایِت (کارگردان آثاری نظیر Rise of the Planet of the Apes و The Gambler) چندان انتظار بالایی ازش نداشتم و به دو دلیل، یکی داستان شبه آخرالزمانی و هجوم موجودات بیگانه فضایی و دیگری حضور دو تا از بازیگران محبوبم یعنی جان گودمن و ویرا فارمیگا این فیلم رو دانلود و تماشا کردم اما باز هم این اثر در سبک علمی تخیلی و هیجان انگیز نتونست تجربه خوشایند و دلپذیری رو برای من رقم بزنه و تنها میتونم بگم اگه از طرفداران پر و پا قرص این ژانر و این حال و هوای داستانی (بیگانگان فضایی) هستید اون هم تنها برای یک بار می تونید فیلم رو تحمل کنید و نه اینکه ازش لذت ببرید. اگه هم قاعده بالا درباره تون صادق نیست به کل توصیه میکنم طرف این فیلم نرید چون هیچ عنصر خاطره انگیز و به یاد ماندنی ای درش نیست. من به Captive State امتیاز 5 از 10 رو دادم. دلایلی که باعث شد این امتیاز پایین رو به فیلم بدم عبارتند از: داستانی بدون مقدمه چینی و پیشینه پردازی مناسب که بیننده رو خیلی سریع و به طرز سرگیجه آوری در طول چند دقیقه ی ابتدایی و شلخته خودش به وسط فضای داستان پرتاب میکنه و از او انتظار داره به سرعت تمام اون اتفاقات و توضیحات متنی خسته کننده ابتدای فیلم رو هضم و پردازش کنه؛ چیزی به نام شخصیت پردازی در طول داستان تعریف نشده و شخصیت ها از تیپ های داستانی کلیشه ای همچون پلیس بااخلاق، شورشی های مبارز و سرسخت، و نوکرهای مواجب بگیر آدم بد ها فراتر نمیرن. حتی با وجود هنرنمایی بازیگران ماهر و کارکشته ای چون جان گودمن و ویرا فارمیگا، داستان اونقدر سطحی و دیالوگ ها آنچنان کلیشه ای و فراموش شدنی هستن که نمیشه با هیچ بخشی از داستان ارتباط مناسب برقرار کرد؛ علاوه بر ضعف در شخصیت پردازی، روابط میان شخصیت های محوری داستان از جمله رافائل دورموند (از مهره های اصلی مقاومت) و برادرش گابریل (شخصیت اصلی داستان) یا رابطه شبه عاشقانه میان ویلیام مولیگان (گودمن) و پریسیلا اسکات (فارمیگا) هم در حدی سطحی رها میشه و هیچوقت به عمق نمیره. در ادامه میرسیم که بخش مهمی از ضعف داستان و اون هم اینکه هیچ انگیزه و هدف مشخصی برای تصاحب زمین به دست موجودات بیگانه برای بیننده تعریف نمیشه. اونها به سرعت برق و باد تمام زمین رو با کمترین مقاومتی تصاحب میکنن و به سرعت همه نیروهای اندک مقاومت رو هم مغلوب میکنن بدون اینکه پرداختی از شخصیت و دلایل حضورشون در زمین ببینیم. از بحث داستان که بگذریم باید به رده بندی سنی pg-13 فیلم هم گریزی زد که با اینکه برای جذب تماشاگر بیشتر این رده بندی در نظر گرفته شده بود اما به دلیل محدودیت های طبیعی ای که این رده بندی برای فیلم ایجاد میکنه نباید انتظار سکانس هایی توام با خونریزی زیاد و سکس و برهنگی و ... رو داشته باشید ضمن اینکه همین رده بندی هم به داد فیلم نرسید و نهایتا با بودجه 25 میلیون دلاری تنها 8.5 میلیون دلار در سراسر جهان فروخت که از این حیث یک box office bomb مطلق هستش. از جلوه های ویژه سرسری و با جزییات پایین و تدوین شتاب زده و سرگیجه آور و موسیقی نه چندان هیجان انگیز فیلم هم نباید غافل شد که مجموعا سبب شدن با اثری کاملا معمولی و فراموش شدنی طرف باشیم که دیدنش فقط به عاشقان ژانر علمی تخیلی با فضای داستانی موجودات فضایی توصیه میشه اون هم یک بار با ارفاق.
به اعتقاد من، سباستین للیو، کارگردان خوش نام شیلیایی Gloria Bell (که بازسازی هالیوودی و امریکایی فیلمی ساخته همین کارگردان به نام Gloria محصول 2013 هست) با مهارت تحسین برانگیزی تونسته به تنهایی با اتکا بر بازی بسیار زیبا و شایسته اسکار جولیان مور یکی از بهترین آثار درام عاشقانه سالهای اخیر رو به نظر شخصی من در بیاره. من از دیدن این فیلم به حدی لذت بردم که در تمام طول مدت حدود 100 دقیقه ای فیلم حتی یک بار هم گذر زمان فیلم رو چک نکردم این در حالیه که معمولا اگه فیلمی برام حوصله سر بر باشه در مقاطعی زمان سپری شده رو چک میکنم تا ببینم چقدر به پایان فیلم نزدیک شدم ولی این اتفاق در مورد Gloria Bell رخ نداد بخاطر اونچه که من بازی به یاد ماندنی جولیان مور، پرداخت دقیق شخصیت محوری فیلم یعنی گلوریا بل (جولیان مور) و روابط میان شخصیت های محوری داستان، فضای نیمه کمدی حاکم بر فیلم به لطف بازی قوی جان تورتورو در نقش شخصیت مکمل داستان (آرنولد تنر)، آهنگ های هماهنگ و همراه با روند داستانی فیلم و احوالات درونی و بیرونی شخصیت اصلی داستان، و تدوین ماهرانه ای که گذار بین سکانس های فیلم رو به گونه ای انجام میده که به تقویت ریتم اثر کمک میکنه میدونم. سباستین للیو به ساختن فیلم هایی با محوریت زندگی شخصیت های مونث که معمولا از نوعی تنهایی و افسردگی بغرنج آسیب دیدن شناخته میشه. این روند کارگردانی رو للیوی 45 ساله با فیلم تحسین شده Gloria آغاز کرد و با دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان برای فیلم A Fantastic Woman به این روند ادامه داد (فیلمی که تنها اسکار کشور شیلی در تاریخ مراسم محسوب میشه) و پس از اون هم فیلم Disobedience رو به عنوان اولین فیلم انگلیسی زبان خودش با بازی ریچل وایس و ریچل مک آدامز کارگردانی کرد. تجربه چندین فیلم موفق با محوریت زنان آسیب دیده و آسیب پذیر و تنها که عموما برای خروج از تنهایی به هر کاری دست میزنن باعث شده Gloria Bell به اثری ممتاز در این فضا تبدیل بشه. فیلمی که تنهایی یک زن و تلاشش برای یافتن عشقی حقیقی و پایدار رو در دهه ششم زندگی خودش با ریتمی پر افت و خیز، گاهی غمگین و مستاصل و گاهی دیگر شاد و سرزنده و امیدوار به زندگی، با استادی تمام به تصویر میکشه و قطعا یکی از بهترین هنرنمایی های جولیان مور، بازیگر قابل و کاربلد برنده جایزه اسکار، در سالهای گذشته به شمار میره. من شخصا از تماشای این فیلم دلنشین نهایت لذت رو بردم و بهش امتیاز 9 از 10 رو میدم. به یاد داشته باشید که Gloria Bell فیلمی نیست که در اون اتفاق خاصی رخ بده یا به مسیر مشخص و خاصی شما رو رهنمون کنه. لذت کافی از این اثر درام و عاشقانه رو تنها زمانی میشه برد که با این حقیقت کنار بیاید و بیش از اینکه دل به اتفاق یا نقطه عطفی خاص خوش کنید به روابط میان شخصیت ها و نحوه تحول درونی شخصیت گلوریا در گذر داستان و دغدغه ها و نگرانی های یک زن میانسال تنها فکر کنید و با او همراه بشید.
کاملا درسته. منم مثل شما
وقتی سریالی از همه نظر کامل باشه دیگه این سوتی ها چندان به چشم نمیاد. همه زود فراموششون میکنن
ولی وقتی این همه مشکل ریز و درشت تو بحث نویسندگی وجود داره هر کدوم از این سوتی ها چند برابر پررنگ و برجسته میشن
anachronism رو میشه بخشید اگه تنها مشکل همین باشه ولی وقتی این فقط یه مشکل کوچیک در بین ده ها مشکل بزرگتره اونوقت همین مشکل کوچیک هم تو بوق و کرنا میشه
پس از سوتی لیوان قهوه
.
.
.
.
هم اکنون سوتی بطری آب معدنی!
چه بلایی سر این سریال آوردن!
تا قبل از این فصل، گات رو بهترین سریال تاریخ میدونستم اما حالا قطعا بریکینگ بد این جایگاه رو در قلب من تصاحب میکنه
من جزو کسایی بودم که با تمام نواقصی که فصل 8 داشت ازش دفاع میکردن.
اما با دیدن دوباره فصل هشت و خصوصا با این پایانی که امروز دیدم و خوندن نظرات کاربران و منتقدین و وقتی خودم یه دو دو تا چهارتای ساده کردم دیدم واقعا داشتم سطحی به قضیه نگاه میکردم و چقد در اشتباه بودم.
فصل هشت باعث شد که دیگه نشه با قاطعیت گفت این بهترین سریال تاریخه.
نویسندگی بدی که در نبود متریال اصلی یعنی کتاب های مارتین، با تصمیمات اشتباه و روند شتاب زده داستانی باعث شد هر چقدر به پایان سریال نزدیک میشم کمتر حس کنم این همون بازی تاج و تختیه که من رو شگفت زده و مسحور خودش کرده بود.
حیف شد. واقعا فصل هشت خیلی از استانداردهای گات فاصله داشت
و از الان میشه حدس زد اسپین آف های این سریال هم اگه قرار باشه D&D نویسنده شون باشن به سرنوشت مشابه دچار میشن و حتی شاید خیلی بدتر.
ضعیف تر از قسمت اول که خودش به اندازه کافی ضعیف بود
1 از 10
فاقد هر گونه ارزش دانلود، تماشا و آرشیو. یک زباله تمام عیار. فیلمی که برای خندوندن بیننده به هر کاری دست بزنه، حتی سکس با یک عروسک بی جان با نشون دادن تمام جزییات، مطمئنا ارزشی نداره. واقعا اگه برای سلیقه سینمایی خودتون احترام قائلین طرف این فیلم نرید
من خودم از طرفدارای پر و پا قرص parody هستم ولی این فیلم به جز یه دوجین شوخی سطح پایین جنسی و نژادی، یک سکانس نسبتا طولانی سکس با یک عروسک!؛ و یکی دو تا سکانس گوز که گویا پر طرفدارترین ابزار ایجاد موقعیت های کمدیه (!! - و البته خنده داره ولی فقط یک بار) هیچ چیزی نداره. واقعا فیلم بدی بود. فیلمی که قرار بود این فیلم بازسازی کمدی paranormal activity باشه. بهتون پیشنهاد میکنم به جای این فیلم، scary movie 3 و 4 رو ببینید که مضمونشون با این فیلم یکیه ولی خیلی بهتر از این فیلم هستن. 2 از 10
فقط میتونم هشدار بدم با شکم پر این فیلم رو نبینید! ناشتا ببینیدش!
فیلم مضامین انتقادی زیادی داره خصوصا به فاشیسم که مهمترین مساله مورد نقد فیلم هم هست ولی با این حال فرم فیلم و نحوه انتقال و نمایش این مضامین به بیننده اونقدر زشت و چندش آور و تهوع آوره که حتی نمیشه تا انتها فیلم رو دنبال کرد بدون اینکه حداقل دو سه بار حالت تهوع بهتون دست نده (واقعا میگم. حالت تهوع واقعی، نه استعاری. برای همینم گفتم با شکم پر نبینید). امثال این فیلم و مشخصا خود این فیلم باعث شدن بالاخره کاسه صبر مخالفان پازولینی لبریز بشه و ترورش کنن. اما همونطور که گفتم این فیلم به خاطر فرم بسیار زشتش برای من غیر قابل تحمل بود و امتیازی جز "1" بهش نمیدم. اگر همین مضامین رو با فرم زیباتر و سیاست مدارانه تری نمایش میداد فیلمش هم بیشتر مورد پسند عمومی قرار میگرفت و هم چون افراد بیشتری میدیدنش
پیامش هم بهتر منتقل میشد.
درود بر شما
راستش من سواد سینمایی خیلی ناچیزی دارم و چیزهایی که مینویسم صرفا دیدگاه ها و ارزیابی های شخصی من هستن وگرنه منتقد سینمایی باید تجربه و سواد آکادمیک داشته باشه که من فاقد هر دو موردم. در هر صورت از شما ممنونم به خاطر نظر محبت آمیزتون و اینکه حرف خودت رو بنویس حتی اگه هزار بارم توسط افراد دیگه مشابه همون حرف گفته شده باشه
موفق باشی
وقتی سریالی از همه نظر کامل باشه دیگه این سوتی ها چندان به چشم نمیاد. همه زود فراموششون میکنن
ولی وقتی این همه مشکل ریز و درشت تو بحث نویسندگی وجود داره هر کدوم از این سوتی ها چند برابر پررنگ و برجسته میشن
anachronism رو میشه بخشید اگه تنها مشکل همین باشه ولی وقتی این فقط یه مشکل کوچیک در بین ده ها مشکل بزرگتره اونوقت همین مشکل کوچیک هم تو بوق و کرنا میشه
.
.
.
.
هم اکنون سوتی بطری آب معدنی!
چه بلایی سر این سریال آوردن!
تا قبل از این فصل، گات رو بهترین سریال تاریخ میدونستم اما حالا قطعا بریکینگ بد این جایگاه رو در قلب من تصاحب میکنه
اما با دیدن دوباره فصل هشت و خصوصا با این پایانی که امروز دیدم و خوندن نظرات کاربران و منتقدین و وقتی خودم یه دو دو تا چهارتای ساده کردم دیدم واقعا داشتم سطحی به قضیه نگاه میکردم و چقد در اشتباه بودم.
فصل هشت باعث شد که دیگه نشه با قاطعیت گفت این بهترین سریال تاریخه.
نویسندگی بدی که در نبود متریال اصلی یعنی کتاب های مارتین، با تصمیمات اشتباه و روند شتاب زده داستانی باعث شد هر چقدر به پایان سریال نزدیک میشم کمتر حس کنم این همون بازی تاج و تختیه که من رو شگفت زده و مسحور خودش کرده بود.
حیف شد. واقعا فصل هشت خیلی از استانداردهای گات فاصله داشت
و از الان میشه حدس زد اسپین آف های این سریال هم اگه قرار باشه D&D نویسنده شون باشن به سرنوشت مشابه دچار میشن و حتی شاید خیلی بدتر.
1 از 10
فاقد هر گونه ارزش دانلود، تماشا و آرشیو. یک زباله تمام عیار. فیلمی که برای خندوندن بیننده به هر کاری دست بزنه، حتی سکس با یک عروسک بی جان با نشون دادن تمام جزییات، مطمئنا ارزشی نداره. واقعا اگه برای سلیقه سینمایی خودتون احترام قائلین طرف این فیلم نرید
فیلم مضامین انتقادی زیادی داره خصوصا به فاشیسم که مهمترین مساله مورد نقد فیلم هم هست ولی با این حال فرم فیلم و نحوه انتقال و نمایش این مضامین به بیننده اونقدر زشت و چندش آور و تهوع آوره که حتی نمیشه تا انتها فیلم رو دنبال کرد بدون اینکه حداقل دو سه بار حالت تهوع بهتون دست نده (واقعا میگم. حالت تهوع واقعی، نه استعاری. برای همینم گفتم با شکم پر نبینید). امثال این فیلم و مشخصا خود این فیلم باعث شدن بالاخره کاسه صبر مخالفان پازولینی لبریز بشه و ترورش کنن. اما همونطور که گفتم این فیلم به خاطر فرم بسیار زشتش برای من غیر قابل تحمل بود و امتیازی جز "1" بهش نمیدم. اگر همین مضامین رو با فرم زیباتر و سیاست مدارانه تری نمایش میداد فیلمش هم بیشتر مورد پسند عمومی قرار میگرفت و هم چون افراد بیشتری میدیدنش
پیامش هم بهتر منتقل میشد.
از نظر محبت آمیز هر دوی شما دوستان خیلی خیلی ممنونم
راستش من سواد سینمایی خیلی ناچیزی دارم و چیزهایی که مینویسم صرفا دیدگاه ها و ارزیابی های شخصی من هستن وگرنه منتقد سینمایی باید تجربه و سواد آکادمیک داشته باشه که من فاقد هر دو موردم. در هر صورت از شما ممنونم به خاطر نظر محبت آمیزتون و اینکه حرف خودت رو بنویس حتی اگه هزار بارم توسط افراد دیگه مشابه همون حرف گفته شده باشه
موفق باشی