یک فیلم کاملا متوسط و معمولی
من بهش 5 از 10 میدم (فقط یک بار شاید بشه دیدش ولی همون یه بارم با اینکه کلا یک ساعت بیشتر نیست ولی تحملش یکم سخت بود واسم. با ارفاق دادم 5 وگرنه 4 کافی بود واسش)
مشخص بود که تیم نویسندگیش هیچ ایده خاصی برای پایانش نداشتن و همینطوری یه چیزی سر هم کردن (یکی از مایوس کننده ترین و به اصطلاح anti-climactic ترین پایان ها رو این فیلم داشت...شروعش خوب بود...هرچند کلیشه ای...ولی در ادامه ی عمر کوتاهش اصلا نتونست حس تنش و اضطراب رو درست دربیاره و پایانشم که فقط میتونم بگم پوچ بود)
نبینین هم هیچی از دست ندادین
فیلم خیلی خوبی بود
امتیاز من 8 از 10
سوفیا کاپولا نشون داده که الحق و الانصاف دختر فرانسیس فورد کاپولای بزرگه و راه و رسم کارگردانی رو در محضر پدرش خوب یاد گرفته
ویژگی مشترکی که در تقریبا در تمام آثار سوفیا کاپولا به چشم میخوره توجه به جنس زن و نیازها و دغدغه های ذهنی و جسمی اون بوده و همیشه زن ها در مرکز توجه فیلم های کاپولای دختر قرار داشتن. از Virgin Suicides تا Lost in Translation و ماری آنتوانت تا Somewhere و The Bling Ring
این فیلم هم از این قاعده مستثنی نیست
در کنار بازی های دلچسب از تمام بازیگران، فیلم برداری و نورپردازی زیبا و بجا، موسیقی درخور فیلم که بدرستی تغییر ریتم میده و کارگردانی عالی، باعث میشه تماشای فیلم حتما توصیه بشه
درست میگین شما
اون قسمت از خلاصه فیلم اشتباهه
سرجوخه جان مک برنی، سرباز زخمی و فراری ارتش شمالی ها (در سال سوم جنگ داخلی امریکا) بوده، نه یک خلبان (اولین هواپیمای امروزی رو برادران رایت در 1903 به پرواز در آوردن)
Wild Indian (سرخ پوست وحشی) روایت زندگی دو نوجوان سرخ پوست به نام های مائوکا و تِد-اُ در سال 1988 در یکی از اقامتگاه های سرخ پوستان در ویسکانسین هست که یکی از همکلاس های سرخ پوستشون رو به قتل می رسونن و سی سال بعد، در حالی که هر کدومشون مسیر متفاوتی رو در زندگی طی کردن، عواقب این قتل سنگ دلانه و بیهوده گریبان گیر این دو نفر می شه و اون ها رو وادار به مواجهه با این کابوس می کنه. فیلم حال و هوای فیلم های مستقل رو داره و مشخصا با بودجه ای محدود و به دست لایل میچل کورباینی ساخته شده که خودش هم از سرخ پوستان ویسکانسین بوده و بیشتر از هر کسی این امکان رو داشته که احوالات درونی و ویژگی های زندگی این گروه نژادی رو به تصویر بکشه. همین ابتدا باید بگم که کسایی که صرفا به خاطر حضور جسی آیزنبرگ می خوان این فیلم رو ببینن باید بدونن که آیزنبرگ نقش کاملا حاشیه ای و بی اهمیتی رو در فیلم داره. یکی از منابع الهام فیلم نامه ی این اثر، داستان هابیل و قابیل بوده، هابیلی که به پیشگاه خداوند قربانی کرده و مورد لطف پروردگارش قرار می گیره، در حالی که قابیل با وجود پیشکش کردن قربانی، از سوی خداوندگارش به دلیل قساوت قلب و ذات ناپاکش مورد بی توجهی قرار می گیره که منجر به انتقام جویی و نهایتاً قتل هابیل توسط قابیل میشه. اساس داستان قتل این فیلم هم بر اساس همین مدل از حسادت و انتقام جویی چشم بسته و بیهوده ست. مائوکا (مایکل گِرِی آیز) در خانواده ای ضعیف و در کمال بی مهری و بی توجهی بزرگ شده و از سوی پدر و مادرش کاملا مورد آزار روحی و حتی جسمی قرار می گیره. نتیجه ی این تربیت، نوجوانی انتقام جو و جامعه گریزه که فاقد حس همدردی و مهرورزی برای دیگرانه و این رو تا بزرگسالی هم با خودش حفظ می کنه. این که چطور مائوکا با این تربیت می تونه به یک شهروند مفید در جامعه تبدیل بشه، در حالی که دوستش تد-اُ که تربیت به مراتب بهتری داشته به زندگی خلافکاری و زندان پشت زندان رو می آره خودش از نکات عجیب داستان فیلمه. Wild Indian با وجود قرارگیری در ژانر هیجانی فاقد هیجانه. از نظر بصری چنگی به دل نمی زنه و به شدت خشک و بی روحه. موسیقی متن مخصوصا در بخش اول فیلم تقریبا در تمام سکانس ها به صورت یک ریز در حال پخشه که آزاردهنده ست. این که مائوکا با وجود تمام ویژگی های مخربش چطور تونسته با یک دختر شهری سفیدپوست ازدواج کنه و صاحب فرزند بشه یک معماست. مائوکا یک روان پریش و یک جامه گریزه، چیزی که مایکل گری آیز با بازی سرد و بی تفاوتش به خوبی به تصویر کشیده، ولی همین تناقضات داستانی و فقدان معنادار هیجان در این فیلم ظاهرا هیجانی، Wild Indian رو به فیلمی خسته کننده و فاقد خلاقیت تبدیل کردن که حرف تازه ای برای گفتن نداره و در اقناع مخاطب برای دنبال کردن داستانش ناموفق ظاهر میشه.
@karimtheshireman
می تونین به یوتیوب مراجعه کنین
کافیه عبارتی مثل the green knight explained رو جستجو کنین
چندین ویدئوی خوب هست که هر کدوم از دید خودشون تفسیر کردن معانی، نماد ها و ارجاعات فیلم رو؛ همین طور مقایسه ش کردن با شعری که منبع نگارش فیلم نامه ی این اثره
درود بر شما آقای اسلام پناه (امیدوارم اسمتون رو درست متوجه شده باشم)
بابت نگاه مهربانانه تون ممنونم و خوشحالم که نظراتم براتون مثمر ثمر و فایده بخش بوده
همیشه سعی کردم بعد از تجربه ی هر فیلم، نظرم رو حول اون فیلم همراه با اندکی اطلاعات درباره فیلم و سازندگانش در اختیار دیگر کاربران قرار بدم تا شاید بتونن با دید بهتری به تماشای اون فیلم بشینن
در مورد شوالیه سبز هم باید بگم، همون طور که در نظرم هم گفتم، قطعا این فیلم برای همه نیست و صد البته این که صرفا اگر من متوجه مضامین و معانی فیلمی نشم دلیل موجهی بر بد بودن اون فیلم نیست، بلکه زمانی میشه فیلم یا هر اثر هنری دیگه ای رو عیناً بد دونست که از لحاظ فنی بد باشه، یعنی کارگردانی، بازیگری، موسیقی، فیلم برداری، نورپردازی، صداگذاری، و سایر جنبه های فنی اثر. در حالی که شوالیه سبز از حیث فنی یک فیلم درجه یکه اما شما باید طالب چنین آثاری باشین تا بتونین از زیبایی های نهفته ش لذت ببرین و برای فهم معانیش هم قطعا یک بار دیدن فیلم چاره ساز نیست و باید به نقد ها و بررسی های متعدد موجود مراجعه کرد. در واقع، زمانی که معمای فیلم حل میشه و ابهاماتش آشکار میشه، تازه متوجه میشید که با چه فیلم خوبی طرف بودید.
قالب کلی داستان Werewolves Within رو میشه مشابه آثاری هم چون Bad Times at the El Royale و The Hateful Eight دونست (البته با کیفیت به مراتب نازل تر و در سطح بسیار پایین تر)؛ عده ای آشنا و غریبه در محیطی بسته گیر افتادن در حالی که قاتلی در میانشون مخفی شده و هر کدوم از اون افراد می تونه اون قاتل مورد نظر باشه؛ حقیقتی که برملا شدنش در پایان می تونه کاملا غافلگیر کننده و غیر قابل حدس باشه. با وجود قرارگرفتن این فیلم در زمره ی آثار ترسناک کمدی، جالبه بدونید که تماشای Werewolves Within نه ذره ای ترس و نه اندکی خنده رو به همراه داره که چنین مساله ای به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست. شوخی های بی مزه ی کلامی و کمدی بی نمک موقعیت، و ترسی که فقط و فقط به صورت صحنه های کلیشه ای Jump Scare به بیننده منتقل میشه و هر کس که تنها یکی دو اثر مشابه رو دیده باشه با ساز و کار چنین ترسی کاملا آشناست، ضمن این که غافلگیری نهایی فیلم هم با هیچ منطق و با هیچ دلیل و سرنخی که ممکنه در طول روایت داستان دیده باشید جور در نمیاد و کاملا الله بختکی و تصادفیه. فکر می کنم این فیلم به هیچ وجه ارزش دیدن رو نداشته باشه و تجربه اون رو صرفا هدر رفت زمانی می دونم که می تونه صرف تماشای اثری شایسته و درخور وقت شما بشه
درسته که این فیلم یک اسپین آفه اما در واقع نهمین فیلم در دنیای داستانی مجموعه ی "اره" به حساب میاد اما خب مستقیما ارتباطی به "اره" نداره و حرفتون درسته
من بهش 5 از 10 میدم (فقط یک بار شاید بشه دیدش ولی همون یه بارم با اینکه کلا یک ساعت بیشتر نیست ولی تحملش یکم سخت بود واسم. با ارفاق دادم 5 وگرنه 4 کافی بود واسش)
مشخص بود که تیم نویسندگیش هیچ ایده خاصی برای پایانش نداشتن و همینطوری یه چیزی سر هم کردن (یکی از مایوس کننده ترین و به اصطلاح anti-climactic ترین پایان ها رو این فیلم داشت...شروعش خوب بود...هرچند کلیشه ای...ولی در ادامه ی عمر کوتاهش اصلا نتونست حس تنش و اضطراب رو درست دربیاره و پایانشم که فقط میتونم بگم پوچ بود)
نبینین هم هیچی از دست ندادین
امتیاز من 8 از 10
سوفیا کاپولا نشون داده که الحق و الانصاف دختر فرانسیس فورد کاپولای بزرگه و راه و رسم کارگردانی رو در محضر پدرش خوب یاد گرفته
ویژگی مشترکی که در تقریبا در تمام آثار سوفیا کاپولا به چشم میخوره توجه به جنس زن و نیازها و دغدغه های ذهنی و جسمی اون بوده و همیشه زن ها در مرکز توجه فیلم های کاپولای دختر قرار داشتن. از Virgin Suicides تا Lost in Translation و ماری آنتوانت تا Somewhere و The Bling Ring
این فیلم هم از این قاعده مستثنی نیست
در کنار بازی های دلچسب از تمام بازیگران، فیلم برداری و نورپردازی زیبا و بجا، موسیقی درخور فیلم که بدرستی تغییر ریتم میده و کارگردانی عالی، باعث میشه تماشای فیلم حتما توصیه بشه
اون قسمت از خلاصه فیلم اشتباهه
سرجوخه جان مک برنی، سرباز زخمی و فراری ارتش شمالی ها (در سال سوم جنگ داخلی امریکا) بوده، نه یک خلبان (اولین هواپیمای امروزی رو برادران رایت در 1903 به پرواز در آوردن)
می تونین به یوتیوب مراجعه کنین
کافیه عبارتی مثل the green knight explained رو جستجو کنین
چندین ویدئوی خوب هست که هر کدوم از دید خودشون تفسیر کردن معانی، نماد ها و ارجاعات فیلم رو؛ همین طور مقایسه ش کردن با شعری که منبع نگارش فیلم نامه ی این اثره
بابت نگاه مهربانانه تون ممنونم و خوشحالم که نظراتم براتون مثمر ثمر و فایده بخش بوده
همیشه سعی کردم بعد از تجربه ی هر فیلم، نظرم رو حول اون فیلم همراه با اندکی اطلاعات درباره فیلم و سازندگانش در اختیار دیگر کاربران قرار بدم تا شاید بتونن با دید بهتری به تماشای اون فیلم بشینن
در مورد شوالیه سبز هم باید بگم، همون طور که در نظرم هم گفتم، قطعا این فیلم برای همه نیست و صد البته این که صرفا اگر من متوجه مضامین و معانی فیلمی نشم دلیل موجهی بر بد بودن اون فیلم نیست، بلکه زمانی میشه فیلم یا هر اثر هنری دیگه ای رو عیناً بد دونست که از لحاظ فنی بد باشه، یعنی کارگردانی، بازیگری، موسیقی، فیلم برداری، نورپردازی، صداگذاری، و سایر جنبه های فنی اثر. در حالی که شوالیه سبز از حیث فنی یک فیلم درجه یکه اما شما باید طالب چنین آثاری باشین تا بتونین از زیبایی های نهفته ش لذت ببرین و برای فهم معانیش هم قطعا یک بار دیدن فیلم چاره ساز نیست و باید به نقد ها و بررسی های متعدد موجود مراجعه کرد. در واقع، زمانی که معمای فیلم حل میشه و ابهاماتش آشکار میشه، تازه متوجه میشید که با چه فیلم خوبی طرف بودید.
خیلی خوشحالم از این بابت
راستش من اون فیلم رو هنوز ندیدم. اما اگه دیدم حتما نظرمو راجع بهش می نویسم تو صفحه همون فیلم