@Ojaki
فرمایش شما صحیح ولی سوال این بود که چطور زنجیر های به اون ضخامت رو بستن به بدن اژدهایی که تو آب سقوط کرده بود و چطو بیرون آوردنش در حالیکه ظاهرا نمیتونستن برن تو آب
من رفتم این قسمت رو دیدم و یه جستجوی سریعی هم زدم و به این نتیجه رسیدم که اساسا Wight ها یا همون سربازان پیاده نظام Night King که همشون هم مرده هایی هستن که به وسیله ی خود شاه شب زنده و تبدیل به زامبی شدن در برابر تنها چیزی که صد در صد آسیب پذیرن آتش هستش، نه آب؛ در سکانس های مختلفی در طول سریال میبینیم (آخرین نمونه ش همین اپیزود اول فصل هشتم بود) که Wight ها رو میشه با آتش زدن (به هر طریقی) به راحتی نابود کرد اما در هیچ کجای سریال نشون ندادن که وایت ها در برابر آب هم به همون میزان آسیب پذیرن. در واقع آب فقط سرعت حرکت و کیفیت عملکردشون رو به میزان قابل توجهی کاهش میده وگرنه وایت ها از اون جایی که یک بار مردن طبیعتا در برابر دمای زیر صفر آب های قطبی یا هر پهنه ی آب دیگری آسیب نمیبینن. در همون قسمت ششم فصل هفتم هم در سکانسی میبینیم که دو وایت از داخل آب تورموند رو میگیرن و سعی میکنن بکشنش داخل آب که همین سکانس نشون میده وایت ها از آب واهمه ای ندارن فقط چون پیش روی در آب عملا قابلیت مانور و جنگیدنشون رو بسیار کم میکنه از این کار اجتناب میکنن و به چشم نوعی مانع طبیعی بهش نگاه میکنن. پس در اون صحنه که وایت ها در تعقیب جان اسنو و همراهانش به دنبال شکستن یخ ها به درون آب افتادن در واقع نابود نشدن ولی چون راهی برای خروج نداشتن و آب هم به خاطر دمای پایین هوا به سرعت دوباره یخ زد وایت ها نتونستن از آب خارج بشن ضمن اینکه اونها بالاخره مردگان متحرک هستن و نمیشه از نظر چابکی خیلی ازشون انتظار داشت که خودشونو سریع از آب بکشن بیرون! در ادامه پرسشتون شاید براتون سوال باشه که اون سه زنجیر بزرگی که باهاش Viserion (اژدها) رو از آب بیرون کشیدن از کجا اومده که اون هم در همون سکانس اگه دقت کنین یک لنگرگاه قدیمی چوبی در گوشه ی یکی از شات ها میبینین که زنجیرها از اونجا اومدن. امیدوارم جواب سوالتون رو گرفته باشین
صرفا جهت اطلاع عزیزانی که قصد تماشای قسمت اول فصل هشتم رو با خانواده محترمشون دارن عرض کنم که 2 سکانس مورد دار (فک کنم!) در این قسمت هست. دیگه باقیش با خودتون!
با احترام به نظر شما، این مورد رو جزو نکات قوت سریال میدونم و خیلی خوشحالم که Game of Thrones مسیر سریالی مثل Walking Dead رو در پیش نگرفت و با یک ضرب آهنگ منطقی و نسبتا تند داستان رو جلو برد. جایی خوندم که نویسنده ی رمان های منبع اقتباس سریال، آقای جرج مارتین، عقیده داشته سریال باید یه سه چهار فصل دیگه ادامه می داشته تا بتونه جزییات داستانی بیشتری رو در خودش بگنجونه ولی باید این نکته رو در نظر داشته باشیم که در اینجا ما با مدیوم تصویری طرفیم و نه مدیوم متن؛ طبیعتا در آثار مکتوبی نظیر رمان های بلند و نمایش نامه گنجاندن کوچکترین جزییات و تشریحات و توصیفات ریز و درشت نه تنها امری مذموم نیست بلکه عنصری مطلوب و خوشایند هم به شمار میاد (البته به شرط به کار گیری صحیح) اما در آثار تصویری مثل فیلم های سینمایی و سریال ها به دلیل اینکه با طیف گسترده تری از مخاطبین رو به رو هستیم، مطلوب این هست که جزییات رو تا جایی که به داستان ضربه نزنه در حد متوسط و معقول نگهداریم تا تماشای اثر برای غالب مخاطبین خسته کننده نشه. چنین موردی در آثار مکتوبی که ذکر کردم با توجه به گستره ی محدودتر مخاطب و تفاوت های بینادین میان متن و تصویر عملا پیش نمیاد
با اینکه شخصا به ندرت پیش میاد که اتفاقی من رو هیجان زده کنه اما در طول چند سال گذشته این اولین بار بود که حقیقتا برای تماشای فصل جدید این سریال لحظه شماری می کردم و خوشحالم که هیجانم تا حد زیادی ارضا شد...البته معمولا قسمت های افتتاحیه هر فصل از هر سریالی کم و بیش هیجان کمتری نسبت به قسمت های بعدی دارن و قسمت اول فصل هشتم got هم از این قاعده پیروی میکنه (که دلیل اصلی امتیاز های نه چندان فوق العاده ی منتقدین هم همین مورده) ولی در نهایت حس میکنم این قسمت تونست فضای داستان رو برای پنج قسمت بعدی به خوبی آماده کنه و باعث شه من هم مثل خیلی از شما از الان به شدت منتظر قسمت دوم باشم و شک ندارم که هر چه به پایان سریال نزدیک بشیم هیجان بیشتری رو تجربه خواهیم کرد
منظورشون فیلم های Split و Unbreakable از همین کارگردان هست
این سه فیلم مجموعا یک سه گانه رو تشکیل میدن که با اینکه اسم یکسانی ندارن اما از جنبه ی داستان و دنیای فیلم، در ادامه ی همدیگه ساخته شدن
شاید در مقایسه با قسمت اول بشه اینطور گفت که از بارِ کمدی کمتری برخورداره و بهتره بگم کم تر می تونه بیننده رو به قهقهه وادار کنه (تعداد سکانس هایی که در این قسمت باعث میشن از شدت خنده دل درد بگیرین به نسبت قسمت اول کم تر هستن) اما همچنان Johnny English Reborn یک کمدی خنده دار، دلنشین و طناز با بازی های زیبا و موقعیت های مفرح فراوان هست. داستان در این قسمت نسبت به قسمت نخست پیشرفت هایی داشته از جمله اینکه تا حدودی پیچیده تر و پر پیچ و خم تر شده و شخصیت منفی اصلی فیلم چند بعدی تر و در قیاس با نسخه اول کمتر تک وجهی کار شده که این خودش نقطه قوتی برای فیلمه ضمن اینکه روابط میان شخصیت های داستان هم دارای زوایای بیشتر و پرتعدادتری هست. در نهایت من به این نسخه امتیاز --------7-------- رو میدم و تماشاش رو حتما به همه دوستداران سینمای کمدی و آثار روان اتکینسون پیشنهاد میکنم.
فرمایش شما صحیح ولی سوال این بود که چطور زنجیر های به اون ضخامت رو بستن به بدن اژدهایی که تو آب سقوط کرده بود و چطو بیرون آوردنش در حالیکه ظاهرا نمیتونستن برن تو آب
این سه فیلم مجموعا یک سه گانه رو تشکیل میدن که با اینکه اسم یکسانی ندارن اما از جنبه ی داستان و دنیای فیلم، در ادامه ی همدیگه ساخته شدن