این فیلم بخشی از یک مجموعه فیلم چند قسمتی هست که فعلا دو نسخه ازش منتشر شده. لازمه قبل از دیدن این فیلم، نسخه قبلی رو ببینید که اسمش هست Fear Street Part 1: 1994. البته بعد از این فیلم هم یک نسخه با اسم Fear Street Part Three: 1666 منتشر میشه که برای تکمیل داستان ضرورت داره اون رو هم در آینده نزدیک ببینید. هر چند که در ابتدای این فیلم یک آنچه گذشت کوتاه و مختصر از اتفاقات فیلم اول براتون نمایش داده میشه اما توصیه می کنم اگه قراره این فیلم رو تجربه کنید، قبلش بهتره فیلم اول رو ببینید. در مقام مقایسه با فیلم اول، 1978 به طرز محسوسی پخته تر، تر و تمیز تر، جذاب تر و مرموز تر از آب در اومده، که انتظار این پیشرفت محسوس نسبت به 1994 رو نداشتم. هر چند که هنوز هم با یک فیلم تینیجری کاملا معمولی طرفیم که در قیاس با آثار خوب این سبک، تقریبا هیچ حرفی برای گفتن یا هیچ نوآوری یا نکته ی بدیع و تازه ای برای ارائه نداره اما خب در این دوران برهوت سینما، یک بار تجربه ش خالی از لطف نیست، اون هم صرفا برای گذران وقت و تفریح زودگذر، چون به محض اتمام از خاطرتون محو میشه. نکته ی خوب و وجه تمایز این فیلم با فیلم اول در پرداختن به پیشینه ی داستانی شخصیت ساحره یا سارا فی یر هست و وعده ای که برای روشن شدن علت و ریشه ی این طلسم نحس در فیلم بعدی داده میشه. در نهایت باید Fear Street 1978 رو یک اثر کاملا معمولی و بی ادعا در ژانر پرطرفدار و پر ترافیک ترسناک معمایی بدونم که ندیدنش شما رو از هیچ چیز خاصی محروم نمی کنه و دیدنش هم زیان به خصوصی رو به شما نمی رسونه
Black Widow به عنوان بیست و چهارمین فیلم از مجموعه فیلم های دنیای سینمایی مارول و اولین فیلم از فاز چهارم این دنیای محبوب و مشهور سینمایی، فیلمی با حال و هوایی متفاوت از سایر فیلم های این مجموعه عریض و طویل سینمایی به حساب میاد. شاید اگه بخوام فضا و قالب داستانی کلی این فیلم رو توصیف کنم بتونم اون رو هم تراز آثاری چون مجموعه فیلم های جیمز باند یا ماموریت غیر ممکن، یعنی در زمره ی آثار اکشن هیجانی با درون مایه ی جاسوسی و عملیات مخفی محسوب کنم. فیلمی که بر خلاف فیلم های دیگه ی این دنیای سینمایی، در اون خبری از عملیات های محیر العقول ابر قهرمانی نیست و صرفا با یک آدمکش حرفه ای تربیت شده طرفیم که دست کمی از ابرقهرمان ها با نیروهای عجیبشون نداره. از لحاظ خط سیر داستانی، Black Widow پیش از Infinity War و پس از Captain America: Civil War قرار می گیره. جایی که پس از نبرد میان انتقام جویان در فرودگاه لایپزیش، و در نتیجه ی نقض پیمان سوکوویا، گروهی از انتقام جویان از جمله کاپیتان امریکا و کلینت بارتون فراری شدن که ناتاشا رومانوف یا همون بیوه ی سیاه هم یکی از همون فراری هاست. اینجاست که رومانوف ضمن تلاش برای رهایی خودش، تصمیم می گیره به همراهی خانواده ی قراردادیش به نبرد گذشته ی سیاهش و نابودی خالقش بره. اگر نشه از نظر مقیاس و حماسی بودن اثر، Black Widow رو با دیگر آثار مجموعه هم سطح دونست، یقینا از نظر بار اکشن و درام (خصوصا با بازی فوق العاده خوب فلورنس پیو، در نقش یلینا، خواهر قراردادی ناتاشا) اثری کاملا قابل تمجید و سطح بالاست. اکشن در بیوه سیاه شما رو به وجد خواهد آورد و بازی های حرفه ای تمام بازیگران اصلی (اسکارلت جوهانسون، فلورنس پیو، دیوید هاربر و ریچل وایس) به هر چه بیشتر لذت بردن شما از این فیلم کمک می کنه. لازم به گفتن نیست که تماشای این فیلم برای دنبال کنندگان دنیای سینمایی مارول یک ضرورته (هر چند که سطح توقعتون رو باید کمی پایین تر بیارید، اون هم به خاطر ماهیت خاص فیلم و داستان فرعیش)، و برای دیگر طرفداران آثار اکشن هیجان انگیز هم به همون اندازه لازمه
قالب کلی داستان Werewolves Within رو میشه مشابه آثاری هم چون Bad Times at the El Royale و The Hateful Eight دونست (البته با کیفیت به مراتب نازل تر و در سطح بسیار پایین تر)؛ عده ای آشنا و غریبه در محیطی بسته گیر افتادن در حالی که قاتلی در میانشون مخفی شده و هر کدوم از اون افراد می تونه اون قاتل مورد نظر باشه؛ حقیقتی که برملا شدنش در پایان می تونه کاملا غافلگیر کننده و غیر قابل حدس باشه. با وجود قرارگرفتن این فیلم در زمره ی آثار ترسناک کمدی، جالبه بدونید که تماشای Werewolves Within نه ذره ای ترس و نه اندکی خنده رو به همراه داره که چنین مساله ای به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست. شوخی های بی مزه ی کلامی و کمدی بی نمک موقعیت، و ترسی که فقط و فقط به صورت صحنه های کلیشه ای Jump Scare به بیننده منتقل میشه و هر کس که تنها یکی دو اثر مشابه رو دیده باشه با ساز و کار چنین ترسی کاملا آشناست، ضمن این که غافلگیری نهایی فیلم هم با هیچ منطق و با هیچ دلیل و سرنخی که ممکنه در طول روایت داستان دیده باشید جور در نمیاد و کاملا الله بختکی و تصادفیه. فکر می کنم این فیلم به هیچ وجه ارزش دیدن رو نداشته باشه و تجربه اون رو صرفا هدر رفت زمانی می دونم که می تونه صرف تماشای اثری شایسته و درخور وقت شما بشه
کلیشه ای، خسته کننده، و بدون هیچ ویژگی جذاب و متقاعد کننده ای که بیننده رو به تجربه ش مجذوب کنه؛ اگر هم قرار باشه گروهی از دیدن این فیلم لذتی ببرن، اون گروه کسی نیست جز نوجوون ها. برای سایر گروه های سنی، به نظرم اصلا تجربه رضایت بخشی نیست و خیلی زود از دیدنش خسته می شید
داستان فیلم در سال 1954 در شهر دیترویت امریکا رخ می ده، جایی که سه خلافکار سابقه دار برای پیدا کردن و به سرقت بردن اسنادی محرمانه از دفتر شرکت اتوموبیل سازی جنرال موتورز اجیر می شن اما اتفاقات غیر مترقبه ای به وقوع می پیونده که باعث پیچیده شدن اجرای ماموریت می شه. همون طور که از داستان پیداست، فیلم حال و هوای گانگستری و مافیایی داره اما بر خلاف انتظاری که از استیون سودربرگ می رفت و بر خلاف انتظاری که از این فیلم به عنوان یک فیلم پر هیجان و پر از غافلگیری داشتم، به استثنای حدودا بیست دقیقه آغازین، یک روند نسبتا خسته کننده و قابل حدس رو در پیش می گیره که نه هیجان بالایی داره و نه اکشن خاصی رو می بینیم. سودربرگ که مسئولیت فیلم برداری و تدوین فیلم رو هم بر عهده داشته می تونست رو داستان جذاب تر و مرتبط تری دست بذاره، اما در عوض تصمیم گرفت یک درام-تریلر جنایی معمایی رو کارگردانی کنه که در اون خبری از پویایی و تحرک بالای آثار شاخص این ژانر نیست و با ندیدنش چیزی رو از دست نمی دید، هر چند که جذابیت حضور بنیسیو دل تورو، دان چیدل و حضور کوتاه مت دیمون، یک بار تجربه ی این اثر رو تا حدودی قابل تحمل می کنه. قطعا اگر کل فیلم از کیفیت اون ده بیست دقیقه ابتدایی برخوردار بود، No Sudden Move به شدت جذاب تر و تماشایی تر می بود
Shiva Baby داستان یک دختر جوان یهودی با گرایش بایسکشوال (تمایل به هر دو جنس مذکر و مونث) رو در عصر یک روز عادی در درون خونه ای روایت می کنه که به تازگی کسی رو از دست دادن و بستگان درجه یک مرحوم، برای برگزاری مراسم شیوا (مراسم مخصوص یهودیان که در اون به مدت یک هفته برای متوفی عزاداری می کنن) در منزل خانواده اون مرحوم جمع شدن. کاراکتر دنیل، دختر یهودی داستان فیلم، در یک فضای بسته ای که می تونه حس کلاستروفوبیا (وحشت از محیط های بسته و تنگ و محدود) رو به بیننده منتقل کنه، همزمان با دوست دختر سابقش از یک طرف، و با شوگر ددی خودش از طرف دیگه، ملاقات می کنه و همین هم اون رو در موقعیت دشواری قرار می ده که باید راهی برای خلاصی ازش پیدا کنه. اگرچه فیلم به طور رسمی در ژانر کمدی جای داده شده ولی گاها نشانه هایی از ژانر وحشت (البته نه به اون معنای کلیشه ای) هم در اون به چشم می خوره که موسیقی فیلم و نماهای بسته و نزدیک هم مزید بر این علت شده. Shiva Baby ایده نسبتا تازه و متفاوتی داره و همین داستان نو در ترکیب با بازی های ستودنی، فیلم برداری دلچسب و موسیقی مناسب احوالات کاراکتر اصلی داستان، این اولین تجربه ی کارگردانی اِما سِلیگمن رو به اثری دیدنی تبدیل می کنه
قسمت دوم A Quiet Place حس تازگی منحصر بفرد و هیجان فلج کننده قسمت اول رو نداره که تقریبا غیر قابل اجتنابه و میتونم بگم در تمام دنباله های این شکلی پیش میاد. هنوز هم قسمت اول رو کاملا از هر نظر برتر می دونم. اون تعلیق ناب و اون تاکیدی که بر سکوت می شد در این دنباله خیلی خیلی کمرنگ تر شده و شخصیت ها در خیلی از سکانس ها تقریبا هیچ ابایی از حرف زدن ندارن و همین هم اون هیجان و اون تعلیق دیدنی قسمت اول رو تحت الشعاع قرار داده و جذابیت فیلم رو کم تر کرده از نظر من. البته نیاز به گفتن نیست که بازی های امیلی بلانت، کیلیان مورفی، نوآ جوپ و به خصوص میلیسنت سیموندز، دختر خانواده (که در واقعیت هم ناشنوا هست)، حقیقتا ستودنی و قابل تمجید هستن ولی اون چیزی که این دنباله رو از قسمت اول ضعیف تر می کنه اینه که مخاطب، خطر رو مثل قسمت اول به اون کشنده بودن و غیر قابل مقابله بودن درک نمی کنه. با تمام این ها، قسمت دوم این ساخته ی جان کرازینسکی، همچنان یک اثر قابل تحسین با ارائه ای ماهرانه از داستانی تکراری هر چند با پیچش های نو هست
اگه بخوام The Tomorrow War رو توصیف کنم باید اون رو ترکیبی از فیلم های روز استقلال، پرامیتیوس و ترمیناتور بدونم! فیلمی که اگرچه خیلی زود از یادتون میره و خاطره ماندگاری تو ذهنتون باقی نمی گذاره ولی به لطف سکانس های اکشن مهیج و بازی های قابل قبول و موسیقی پس زمینه ی پر انرژی ای که داره، در این شرایطی که تعداد فیلم های خوب حتی به تعداد انگشت های یک دست هم نمی رسن می تونه کاملا سرگرم کننده، هیجان انگیز و تماشایی باشه، هر چند که باید سخت گیری رو کنار بذارید و صرفا به عنوان یک اکشن مهیج با داستانی تکراری ولی اجرایی قابل قبول بهش نگاه کنید
ایده تازه ای نداره و در اجرای این ایده کلیشه ای هم هیچ خلاقیتی به خرج نداده
Fatherhood حرف تازه و خاصی برای گفتن نداره. صرفا یک کمدی درام کاملا معمولی که آن چنان هم نمی تونه احساسات تماشاگر رو قلقلک بده. اگر فیلمی برای دیدن ندارید یک بار تجربه این فیلم ضرری نمی تونه داشته باشه ولی انتظار خاصی هم ازش نداشته باشید
ممنون از نظر مهربانانه ت. خوشحالم کردی
Fatherhood حرف تازه و خاصی برای گفتن نداره. صرفا یک کمدی درام کاملا معمولی که آن چنان هم نمی تونه احساسات تماشاگر رو قلقلک بده. اگر فیلمی برای دیدن ندارید یک بار تجربه این فیلم ضرری نمی تونه داشته باشه ولی انتظار خاصی هم ازش نداشته باشید