فیلم "سانسور" در دسته آثار ترسناک با درون مایه روان شناختی قرار می گیره که نباید ازش توقع صحنه های ترسناک آنی و تعلیق و هیجان بالا رو داشت بلکه این اثر رو بیشتر باید مطالعه ای بر کاراکتر اصلی داستان دونست که استرس ها و سختی های حرفه ش به عنوان یک سانسورچی در پیوند با حادثه وحشتناک و مبهمی که در دوران کودکی براش رخ داده، به تدریج او رو به مرز جنون می رسونن و فیلم هم بر مبنای همین روند، هر چقدر که به پایان نزدیک تر می شیم، شلخته تر و مبهم تر و کابوس وار تر می شه. اگه به دنبال یک فیلم ترسناک کلیشه ای با معیارهای مدنظر مخاطب عام سینما هستین، قطعا "سانسور" فیلم شما نیست و لذتی از تماشاش نخواهید برد. اما اگه به آثار ترسناک روان شناختی و عناوینی در سبک و سیاق Videodrome دیوید کراننبرگ علاقه مند هستین، تجربه این فیلم می تونه تا حدودی براتون رضایت بخش باشه
جدیدترین ساخته استودیوی انیمیشن سازی پیکسار رو شاید نشه با خیلی از دیگر آثار این استودیوی پر آوازه مثل Inside Out یا Soul مقایسه کرد (و باید بیشتر اون رو از نظر داستانی و از لحاظ جذابیت و مفهوم و پیامی که سعی در انتقالش به مخاطب داره با آثار دیگر پیکسار مثل The Good Dinosaur قیاس کنیم) ولی همچنان یک انیمیشن مفرح با فضایی شاد و رنگارنگ (در منطقه ای ساحلی در ایتالیا در سال های دهه ی 50 و 60 میلادی) و در عین حال مفهومی جهان شموله که در تمام زمان ها و مکان ها صدق می کنه؛ آن مفهومی که "لوکا" (که با الهام از دوران کودکی آقای کاساروسا، کارگردان اثر، ساخته شده) سعی در رسوندنش به مخاطب کودک و بزرگ سال داره اینه که صرف نظر از هر تفاوتی که با دیگران دارید، سعی کنید از این تفاوت فرار نکرده بلکه اون رو با تمام وجود به آغوش بکشید و بهش افتخار کنید، چون تفاوت شما می تونه نقطه قوت شما باشه، هر چند که در ابتدا نقطه ضعف شما به نظر برسه
خیلی قشنگ بود. من این رو از "همیلتون" هم بیشتر دوس داشتم (بازیگر نقش اصلی همیلتون، لین-مانوئل میراندا، در این فیلم، هم به عنوان تهیه کننده و هم ترانه سُرا و بازیگر حضور داره). چون فرق اصلیش با همیلتون در این بود که محدود به صحنه نمایش نبود و در محله ای لاتینو نشین به نام واشینگتون هایتس در شهر نیویورک دنبال می شد. ترانه ها امروزی و بسیار جذاب و شنیدنی هستن. از ترانه های شاد و طرب انگیز گرفته تا ترانه های درام و عاشقانه و احساسی، تنوع آهنگ ها و رقص ها در این موزیکال دوست داشتنی کاملا قابل قبوله و به صورت ضمنی به موضوعات روز هم در اون ها پرداخته میشه. در نهایت می تونم تماشای این فیلم رو به تمام طرفداران آثار موزیکال توصیه کنم. پشیمون نمی شید چون این فیلم پر از انرژی مثبت و حالِ خوبه
زیبا و حال خوب کن بود
داستانی که هیچ وقت تکراری و خسته کننده نمیشه، به شرطی که درست روایت بشه و این فیلم هم تقریبا تمام ویژگی های مثبت فیلم های این سبکی رو داره
قالب داستانی "میناماتا" یک قالب آشناست که در عناوین شناخته شده و موفقی مثل Dark Waters (با بازی مارک روفالو) و Erin Brockovich (با هنرنمایی جولیا رابرتس) و چندین و چند اثر نام آشنای دیگه به کار گرفته شده. یک خبرنگار، یک عکاس، یک وکیل، و .... که وجدان بیداری دارن، تصمیم می گیرن علیه آلودگی محیط زیست و به خطر افتادن جان مردم به وسیله شرکت ها و کارخانجات بزرگ و چند میلیارد دلاری اقدام به افشاسازی کنن که در این راه با موانع و چالش هایی هم روبرو خواهند شد. این یک قالب داستانی مهیج، دراماتیک، پر کشش و جذابه که امتحان خودش رو پس داده و در این فیلم هم می تونست با وجود حضور بازیگر توانایی مثل جانی دپ (که ثابت کرده علاوه بر ایفای نقش کاراکترهای عجیب و غریبی مثل جک اسپارو، گریندلوالد، ادوارد دست قیچی و ...، این قابلیت رو داره که در نمایش شخصیت های جدی مثل کاراکتر های اصلی فیلم هایی نظیر Black Mass و Secret Window هم توان مند ظاهر بشه) به یک نمونه تماشایی بدل بشه، اما متاسفانه به دلیل کم رمق بودن داستان، نداشتن کوبندگی و تند و تیزی لازم و تاکید نه چندان زیاد بر بار درام و احساسی روایت، و همین طور فقدان انسجام و ظرافت روایی مورد نیاز، در نهایت قادر به این نباشه که از قد و قواره یک درام سطحی با ایده ای تکراری فراتر بره و به نظر من اون اثرگذاری لازم رو بر مخاطب نداره. شخصا فقط می تونم دیدن این فیلم رو به علاقه مندان به جانی دپ پیشنهاد بدم. در غیر این صورت، نمی تونم دلیل قانع کننده و جذابی برای پیشنهاد این اثر به سایر سینما دوستان بیابم
اصلا فیلم خسته کننده ای نبود و جذابیت خاص خودش رو داشت
درسته که از نظر میزان تنش و تعلیق و ترس، به پای دو نسخه قبلی نمی رسه اما من فکر می کنم همچنان از اسپین آف های این مجموعه یعنی سری فیلم های آنابل، فیلم "راهبه" و فیلم "نفرین لا یورونا" سرتر و بهتره
بازی پاتریک ویلسون و ویرا فارمیگا مثل همیشه خیلی خوبه و این زوج سینمایی جذبه خودشون رو حفظ کردن
صحنه های jump scare و سکانس های تنش آفرین و پر استرس تعدادشون اونقدر زیاد نیست ولی همون تعداد نه چندان زیاد هم خوب و تماشایی کار شدن
البته در دو فیلم قبلی به این دلیل که با فضاهای بسته تر و محدودتری روبرو بودیم، ترس و تنش بیشتر و قوی تر منتقل میشد اما با این حال، احضار 3 هم با این که از دو فیلم دیگه ضعیف تره ولی همچنان یک فیلم جذاب و قابل قبول و از بهترین های این ژانر در سال جاری محسوب میشه
کارگردان این فیلم، دارن لین بوزمن، همون کسی هست که "اره ی 2 تا 4" رو در کارنامه حرفه ایش داره و این چهارمین تجربه این کارگردان در این دنیای سینمایی محسوب میشه
جهت و روند داستانی و کارگردانی فیلم با فیلم های دیگه ی مجموعه ی "اره" تفاوت داره و بیش تر از این که به سکانس های شکنجه ی با جزییات و طولانی بپردازه، به ابعاد جنایی و معمایی داستان پرداخته میشه
این بار دیگه خبری از قاتل سریالی معروف اره نیست، بلکه قاتلی رو دنبال می کنیم که به تقلید از قاتل اره و دنباله روی از فلسفه ی اون قاتل، پلیس ها رو یکی پس از دیگری به شکلی فجیع به قتل می رسونه
فیلم دارای هیجان کافی نیست. کمی بیش از اندازه شتاب زده و عجولانه ساخته شده و همه اتفاقات خیلی تند و سریع پشت سر هم رخ می دن. بازی ها واقعا قوی نیستن. کریس راک رو اصلا نمی تونم به عنوان یک کاراکتر جدی بپذیرم. چه در این فیلم و چه در فصل چهارم سریال فارگو اصلا به دلم ننشست. کریس راک استعداد اصلیش در نقش های کمدیه. واقعا اون صدا به درد همچین نقش هایی نمی خوره! ضمن این که سکانس های شکنجه و قتل هم که جذابیت اصلی این مجموعه هستن نه جزییات راضی کننده ای دارن و نه به اندازه کافی بهشون وقت اختصاص داده شده
اگر طرفدار سرسخت این مجموعه هستین شاید برای یک بار بتونه تا حدودی راضیتون کنه
اگه این مجموعه رو دنبال نکردین یا علاقه ای بهش ندارین توصیه می کنم از کنار این فیلم هم عبور کنین
درسته که این فیلم یک اسپین آفه اما در واقع نهمین فیلم در دنیای داستانی مجموعه ی "اره" به حساب میاد اما خب مستقیما ارتباطی به "اره" نداره و حرفتون درسته
داستانی که هیچ وقت تکراری و خسته کننده نمیشه، به شرطی که درست روایت بشه و این فیلم هم تقریبا تمام ویژگی های مثبت فیلم های این سبکی رو داره
درسته که از نظر میزان تنش و تعلیق و ترس، به پای دو نسخه قبلی نمی رسه اما من فکر می کنم همچنان از اسپین آف های این مجموعه یعنی سری فیلم های آنابل، فیلم "راهبه" و فیلم "نفرین لا یورونا" سرتر و بهتره
بازی پاتریک ویلسون و ویرا فارمیگا مثل همیشه خیلی خوبه و این زوج سینمایی جذبه خودشون رو حفظ کردن
صحنه های jump scare و سکانس های تنش آفرین و پر استرس تعدادشون اونقدر زیاد نیست ولی همون تعداد نه چندان زیاد هم خوب و تماشایی کار شدن
البته در دو فیلم قبلی به این دلیل که با فضاهای بسته تر و محدودتری روبرو بودیم، ترس و تنش بیشتر و قوی تر منتقل میشد اما با این حال، احضار 3 هم با این که از دو فیلم دیگه ضعیف تره ولی همچنان یک فیلم جذاب و قابل قبول و از بهترین های این ژانر در سال جاری محسوب میشه
جهت و روند داستانی و کارگردانی فیلم با فیلم های دیگه ی مجموعه ی "اره" تفاوت داره و بیش تر از این که به سکانس های شکنجه ی با جزییات و طولانی بپردازه، به ابعاد جنایی و معمایی داستان پرداخته میشه
این بار دیگه خبری از قاتل سریالی معروف اره نیست، بلکه قاتلی رو دنبال می کنیم که به تقلید از قاتل اره و دنباله روی از فلسفه ی اون قاتل، پلیس ها رو یکی پس از دیگری به شکلی فجیع به قتل می رسونه
فیلم دارای هیجان کافی نیست. کمی بیش از اندازه شتاب زده و عجولانه ساخته شده و همه اتفاقات خیلی تند و سریع پشت سر هم رخ می دن. بازی ها واقعا قوی نیستن. کریس راک رو اصلا نمی تونم به عنوان یک کاراکتر جدی بپذیرم. چه در این فیلم و چه در فصل چهارم سریال فارگو اصلا به دلم ننشست. کریس راک استعداد اصلیش در نقش های کمدیه. واقعا اون صدا به درد همچین نقش هایی نمی خوره! ضمن این که سکانس های شکنجه و قتل هم که جذابیت اصلی این مجموعه هستن نه جزییات راضی کننده ای دارن و نه به اندازه کافی بهشون وقت اختصاص داده شده
اگر طرفدار سرسخت این مجموعه هستین شاید برای یک بار بتونه تا حدودی راضیتون کنه
اگه این مجموعه رو دنبال نکردین یا علاقه ای بهش ندارین توصیه می کنم از کنار این فیلم هم عبور کنین
برای این که قادر به دانلود فیلم ها باشید، قبل از هر چیزی باید اشتراک نایت مووی رو خریداری کنید