این داستان، ماجرای واقعی نوونکا فرناندز، زن جوانی در اسپانیا در دهه ۱۹۹۰ را بازگو میکند. او با شجاعت تمام، آزار و اذیتی که از سوی رئیسش در محل کار تجربه کرده بود را گزارش داد. پایداری و مقاومت او، سرآغازی شد برای مبارزه با رفتارهای نادرست در محیطهای کاری در کشور اسپانیا.
11 سال پس از آنکه شوهر مایکابل لاسا توسط گروه باسک ETA کشته شده ، در راستای تلاشش برای ایجاد عدالت او موافقت می کند تا با یکی از قاتلان که در زندان است ملاقات کند...