تو زمان‌های قدیم، امپراتور ژائومینگ (Zhaoming) خودشو قربانی کرد تا مردمشو نجات بده، در حالی که عشقش، هون دونژو (Hun Dunzhu)، یه تکه از روحشو نجات داد و یه چرخه بی‌پایان تناسخ راه انداخت. هزاران سال بعد، اونا به‌عنوان شی زوئچن (Xie Xuechen)، رهبر اتحاد آسمانی، و مو ژوانلینگ (Mu Xuanling)، قدیسه قلمرو تاریک، دوباره به دنیا اومدن، ولی حالا دشمنای قسم‌خورده‌ان و هیچی از گذشته‌شون یادشون نیست.
این داستان درباره عشق ناممکن بین گائو ژن هه، جوان کاوشگر سنگ قیمتی و سینگ یوئه، رئیس زن قبیله باستان است که در شرایط خطرناک و خنده دار با هم در تعامل هستند.
7.2-
7.4-