این داستان، روایتگر ماجرای "عشق و جنگ" در یک خانوادهی کرهای است. دختر بزرگتر این خانواده، که به عنوان فرزند ارشد، مجبور به فداکاری و زود بالغ شدن برای کمک به خانوادهاش بوده است، و پسر بزرگتر که یک ستارهی مشهور در صنعت سرگرمی است و وظیفهی تامین معاش خانواده را بر عهده دارد، با یکدیگر ملاقات کرده و در جستجوی خوشبختی قدم برمیدارند.
زندگی هان سون جو (Song Yoon Ah) عالی است. او با شین میونگ سوپ (Lee Sung Jae) ازدواج کرده است و دارای یک فرزند هستند. او به عنوان یک همسر و مادر از خانواده خود حمایت میکند. اما وقتی یون می را (Jeon So Min) دل شوهرش را میبرد همه چیز تغییر می کند…
جومونگ وقتی متوجه میشه که برادران ناتنیش قصد کشتن و از صحنه خارج کردن اون رو دارند تلاش می کنه که انتظارات و پدر و مادرش ( شاه و ملکه دوم ) رو برآورده کنه و شروع به ساختن خودش می کنه تا جایی که مهارت هاش در هنرهای رزمی و استراتژی های ذهنیش در بالاترین حد ممکن قرار می گیره ولی پرنس جومونگ هنوز تشنه یادگیری هست . اما درست در این زمان پرنس متوجه رازی خانوادگی میشه که خیلی چیزهارو عوض می کنه و جومونگ رو در راهی قرار می ده که بازگشتی نداره .این سریال داستان جومونگ موسس امپراتوری گوگوریو در ۳۷ سال قبل از میلاد مسیح است.او پسر ژنرال« هائه موسو» و «بانو یوهوا»بود .پادشاه «گوم وا» سرپرستی جومانگ و مادرش را پس از قتل پدر جومانگ برعهده گرفت که گمان می رفت به دست سلسله «هان» به قتل رسیده است.«سوه ساه نو» دختر یک بازرگان بود که به جومانگ در تحقق رویایش در جهت بنیانگذاری یک کشور جدید کمک کرد و بعدها همسر دوم او شد...
این داستان ماجرای ، دو آه ( Kim Bo Ra ) که 23 سال دارد و دانشجوی رشته روانشناسیست ، ها رام ( Shim Eun Woo ) که 28 سال داشته و معلم دبستان است ، بان یا ( Ryu Hwa Young ) که 35 سال سن دارد و مربی کمکی در دانشگاه است و همچنین بوک کیونگ ( Park Jin Hee ) که 42 سالش بوده و طراح مبلمان است را روایت میکند ، هرکدام از این 4 زن یک ماجرای عشقی و عاطفی منحصر به خود را دارند که برای حل این بحران تلاش میکنند و…
پارک جین سونگ (Jung Il-Woo) سرآشپز جذابیست که رستوران کوچک خود را اداره میکند ، او که عاشق آشپزیست برای رسیدن به پول مجبور به گفتن دروغ هایی میشود که زندگی اش را دچار تغییر میکند و…