کشیش جک بروکس و دخترش را در چپل کرافت دنبال میکند، مکانی برای شروعی تازه که به زودی تاریخ تاریک جامعهاش را آشکار میکند و خرافات باستانی و بیاعتمادی به بیگانگان کاملاً رایج است.
هفت سال پس از آن که زمین تبدیل به یک کره ی یخ زده و بایر شده است، بازماندگان انسان ها در یک قطار ساکن شده اند که هرگز متوقف نشده و کره ی زمین را دور می زند.
نه نفر از ساکنان شهرهای استرس زده از یک بوتیک تفریحی برای سلامتی دیدن می کنند که نوید بهبود و دگرگونی را می دهد. مدیر اقامتگاه زنی است که مأموریت دارد روح و بدن خسته آنها را دوباره زنده کند.
یک رئیس جمهور سابق ایالات متحده برای یافتن منبع یک حمله سایبری مرگبار از بازنشستگی فراخوانده می شود ، تنها برای کشف شبکه گسترده ای از دروغ ها و توطئه ها.
سریال v مجموعه ای درام جدید است که محصول جدید abc میباشد. یک روز هم زمان سفینه هایی بر فراز شهرهای بزرگ دنیا به پرواز در میان و به نظر میرسه سرنشینان درون این سفینه ها بیگانه ها هستن و طبق گفته ی خودشون قصد صدمه زدن به کس یا جایی رو ندارند و هنوز معلوم نشده که از زمین و زمینی ها چی میخواند...
این سریال داستانهای عجایبآلود را در هملاک گروو (Hemlock Grove)، شهر خیالی در ایالت پنسیلوانیا، نشان میدهد. رومن گادفری (Roman Godfrey)، جانشین خاندان پولدار گادفری، با پیتر رومانسک (Peter Rumancek)، آدم جدید شهر، آشنا میشود. قتلهای خشن و تازه در شهر شایعات زیادی را برانگیخته است و این دو تصمیم میگیرند تا حقایق پشت قتلها را کشف کنند در حین اینکه رازهای سیاه خود را هم پنهان نگه میدارند.
این سریال باز سازی شده ی سریالی است که در سال 1987 با همین نام از شبکه ی CBC پخش می شد و در آن پاول پیرمن و لیندا همیلتون ایفای نقش می کردن. این بار این داستان به دست دو نویسنده ی مشهور :جنیفر لِوین و شِری کاپِر و با تهیه کنندگیه دو تهیه کننده و کارگردان مشهور cw : پاوول جی.وییت ، سی.انتونی توماس و جالب اینجاست که در این سریال ران ک و بیل هاربر که از تهیه کنندگان شبکه ی ABC هستند که در نسخه این سریال که در 1987 پخش می شد تو این سریال هم شرکت دارند . در این سریال صحنه های هیجانی فیلم در حدّ مرگ جالب تر شده و باز هم بیننده رو روی صندلی میخ کوب می کنه . داستان محوری سریال زندانی بودن یک دختر خوشگل در یک قلعه به دست یک انسان ماورا طبیعی است.
مگی و نیگان مدتها پیش به منهتن پسا آخرالزمانی سفر می کنند که از سرزمین اصلی جدا شده بود. شهر پر از مردگان و ساکنانی است که شهر نیویورک را دنیای خود کرده اند.