بروزرسانی :
فصل 11 ، قسمت پایانی اضافه شد. (زیرنویس چسبیده)
سریال در مورد یک افسر پلیس است که در یک ماموریت زخمی میشود و به حالت اغما میرود و وقتی به هوش می آید متوجه میشود که آدم های اطرافش به موجوداتی وحشتناک تبدیل شده اند. او تصمیم میگرد رهبری گروهی از افراد سالم را برای نابودی آدم های غیر عادی تشکیل دهد و به دنبال خانواده اش بگردد و …
آپدیت زیرنویس فارسی چسبیده: فصل 11 ، قسمت 24 (پایانی) اضافه شد.
----------------------------------------------------------------------
آپدیت دوبله فارسی: فصل 04 ، قسمت پایانی اضافه شد.
----------------------------------------------------------------------
سریال دوبله فارسی کامل و بدون حذفیات «مردگان متحرک»
دوبله شده توسط شبکه ماهواره ای YAS
نسخه هایی که با این نماد
CC
نشان داده شدهاند شامل زیرنویس چسبیده فارسی هستند که در زمان پخش قابل فعال سازی
هستند.
فصل ۷ سریال در موارد متعدد چیزی از یک تقلا و کوشش سخت بوده است. بعد از یک وقفه ی زجر آور که در آن طرفدارها باید صبر می کردند و در تعجب این باشند که کدام یک از کاراکترها در جلوی اعمال قلدرانه ی نیگان با بازی جفری دین مورگان زانو خواهد زد و قربانی خواهد شد، تا او به یک شرور بزرگ تبدیل شود، سریال با یورشی بی رحمانه به بیننده ها بازگشت که نتیجه ی نهایی آن بیشتر دفع و رفع تمایل بیننده ها برای دیدن خونریزی می باشد. از آن زمان، فصل ۷ تمرکز کامل خود را بر روی ساخت منقاشه و نبردی قرار داد که همه انتظارش را داشتند. با این حال، طی پانزده قسمت، سریال هرگز آن جنگ و نبرد را نشان نداد، و به جای آن، بارها و بارها به بد بودن بیش از حد نیگان تاکید می کرد، فقط و فقط برای اینکه او را بدتر از سخنرانی تفرقه آمیزش در قسمت نهایی فصل ششم نشان دهد.
فصل هفت سریال بیشتر شبیه به بخشی از داستان می باشد که با نادیده گرفتن آن، هیچ لطمه ای به داستان و روند سریال وارد نمی شود. سریال بیشتر خود را علاقه مند به پر کردن شکاف ها و گوشه های موجود بین ورود نیگان و جنگ احتمالی ریک با او نشان داده است ولی بدون آنکه زمانی را بری شرح خودِ جنگ اختصاص بدهد، فصل را پایان می دهد. این بدان معنا است که جنگ و نبرد وعده داده شده، احتمالا در فصل ۸ بازگو خواهد شد (اگر بیننده ها خوش شانس باشند). بنابراین فصل هفت همانند یک شلیک بسیار طولانی به سمت هدفی در دسترس می باشد. سریال در زمانی که بیشترین نیاز برای نشان دادن جنگ وجود دارد، از آن می گریزند.
با وجود اینکه این قسمت نمی تواند فصل را نجات دهد، اما هنوز بخشی مهم را در ارائه ی شواهد و مدرک به بیننده ها بازی می کند که ثابت می کند نویسنده های سریال از مسیر سریال آگاه هستند و آنها برنامه ای در سر دارند که نه تنها، بلافاصله به فشار کشمکش با نیگان و ناجیان می پردازد بلکه حسی را منتقل می کند که سریال و شخصیت های آن به سمت چیزی می روند که بسیار با معنی تر از یک روز دیگر زنده ماندن می باشد. در انجام این کار، هنوز ورود نیگان می تواند اهمیت بالایی داشته باشد و اشاره می کند دیگر کاراکترها ممکن است در آینده ی سریال حضور نداشته باشند. همچنین می توان برداشت کرد که دنیای حال حاضری کاراکترها که در آن زندگی می کنند، ممکن است که بازسازی شود اما ورود نیگان آنها را ترقی می دهد تا از تبدیل شدن شان به استبدادگرانی همانند نیگان جلوگیری شود.
با این حال، تا آنجا که به قسمت آخر مربوط می شود، همانطور که جنگ بین ناجیان و بازمانده ها در نهایت شروع شود، سوالاتی و تئوری هایی همچون بالا، بهتر است که برای روزی دیگر گذاشته شود و سریال یکی از اکشن ترین قسمت های نهایی اخیر را ارائه بدهد. پس از ساعت ها به تاخیر انداختن و نخ ریسی کردن، سریال روند همیشگی خود را پی می گیرد و به آرامی بیننده ها را به سمت هدف هدایت می کند و در لحظات پایانی قسمت آنها را با یک شگفتی رو به رو می کند. از زمانی که ساشا و رزیتا سفر نا بخردانه ی خود به سمت سنچری را در پیش گرفتند، سوپرایز بیننده ها در لحظات پایانی به حرکت خاص مورد علاقه ی نویسنده ها تبدیل شده است. هر چند، این بار، قسمت طولانی تر به معنای انتظار طولانی تر برای بارگذاری و محکم کردن شور و هیجان می باشد که مسلما حرکتی برای طولانی کردن و کش دادن است. اما این به معنای این است که وقتی همه چیز به خشونت و مبارزه تبدیل شود، واقعا همه چیز پر سر و صدا و خشونت وار خواهد بود.
هر چند، این موضوع سبب فراموش کردن راه فوق العاده طولانی ای نمی شود که برای رسیدن به اینجا طی شده است. بیننده ها مجبورند تا بار دیگر به سخنان بسیار دراز و تمام نشدنی نیگان در مورد ستایش ساشا و احترامش نسبت او گوش دهند. سخنرانی های زیاد انجام شده ی نیگان در این فصل، همیشه یک سوال را مطرح می کند و آن این است که چگونه این مرد با این همه سهولت نسبی به عنوان مسئول منتخب شده است؟ مهم نیست که او با یک شخص صحبت می کند یا با یک جمعیت زیاد از ناجیان، او در هر سطح نمی تواند یک شخص رعب آور و توانا باشد. شاید مقصود از این شخصیت، این باشد که یک شخص نفرت انگیز با یک چوب بیسبال و ژاکت چرمی باشد اما اینگونه به نظر نمی رسد. مغایرت مفهوم و نتیجه ی نهایی در تمامی قسمت های اخیر دیده نشده است ولی این موضوع، هر عمل نیگان در قسمت نهایی را تضعیف کرد.
تضعیف کردن نیگان به نحوی، نکته و موضوع این قسمت می باشد، پس این کمک می کند که کند ذهنی و بی منطقی درونی او همانند شال گردن قرمزی که می پوشد، خودش را نمایان و برجسته کند. اما حتی زمانی که مقصود این است که شروری مثل نیگان طعم شکست را بچشد، باید احساس شود که قهرمانان بر دشمنی بزرگ غلبه کرده اند. با این حال، هیج کدام از این ها در قسمت نهایی وجود نداشت. هیچ حس واقعی از تنش و اضطراب وجود نداشت. دلیل آن نیز ریک و بقیه می باشند. در این قسمت هرگز احساس نشد که سریال مسیر متفاوت را نسبت به دیگر قسمت ها پیش گرفته است. ریک و تمام جوامع گردهم آمدند تا نیگان را از دور خارج کنند و حتی یک ببر بود که می تواند صورت نیگان را از جا بکند ولی چرا پیروزی، احساس پوچی و توخالی دارد؟
همانند دیگر قسمت های پایانی فصل های قبلی سریال، در این قسمت نیز مرگ هایی وجود داشت. مرگ این قسمت نیز ساشا بود که قربانی تنها بخش دارای عاطفه ی قسمت شد. طرح او برای کشتن نیگان، یک تکنیک به نام جعبه ی نیاز داستان سرایی می باشد و به مانند یک افسون و تکنیک قسمت برای پر کردن قاب با چهره ی او عمل کرده است. به طور شگفت انگیزی، این جایی بوده است که این قسمت در آن برتری داشته است. احساس می شود که مرگ کاراکتر در این قسمت بیشتر برای حواس پرتی بیننده ها از طرح و موضوع داستان می باشد که بی منطق و کاملا نابه جا است. در پایان، مرگ ساشا حواس پرتی لازم را ایجاد می کند که به ریک و همراهانش اجازه می دهد که ورق را به نفع خود بر گردانند و نیروهای متجاوز را به عقب برانند. این خیلی بد و ناامید کننده است که بقیه ی قسمت همانند مرگ ساشا موثر نبود.
شکست و فرار احتمالی نیگان می تواند منجر شود که او به دنبال جنگی تمام عیار باشد که خوش نما و کمی ترسناک است ولی سریال نباید در پایان هر فصل این چنین وعده هایی را بدهد. با وجود تن بالای پیروزی بازمانده ها در مقابل ناجیان، قسمت نهایی فصل به گونه ای پایان می یابد که احساس پوچی می دهد زیرا بعد از این همه که برای شرور بزرگ وعده داده شده، به بیننده ها چیزی ارائه نشده که قبلا ندیده باشند.
فصل ۸ سریال The Walking Dead (مردگان متحرک) در پاییز امسال پخش خواهد شد.
سریال مردگان متحرک در چند فصل اخیرش چه در بین جامعهٔ منتقدین و چه در میان مخاطبین عادی با نقدهای فراوانی مواجه بوده است. درست جایی در میانههای فصل چهار و پس از تمام شدن پیرنگ مواجههٔ ریک و یارانش با گاورنر سریال دچار نوعی یکنواختی شد. ایدههای مختلفی که پسازآن به تصویر کشیده شده همه تا حد زیادی آشنا به نظر میرسند. دیگر تجمع تعداد زیادی زامبی در مقابل شخصیتهای داستان به یک تعلیق بکر منجر نمیشود و خشونت جاری در سریال که در فصل اول یک رویکرد قابلتوجه و رادیکال به نظر میرسید کمکم به عنصری همیشه حاضر تبدیل شد. درحالیکه این بنبست همهجانبه ایدههای متنی و اجرایی سریال را گرفتار خود کرده بود افتتاحیه فصل هفتم پس از مدتها توانست پیشفرضهای مخاطب را تا حدی بر هم زده و مرزهای شناختهشدهٔ سریال را جا به جا کند. که البته نظرهای منفی زیادی هم ایجاد کرد.
قسمت اول فصل هفتم با تکیهبر نماهای طولانیتر، مونولوگ های تأثیرگذار و تحقیر کنندهٔ نیگان، تصاویر وهمآلود و جدیترین خشونت متنی و گرافیکی که سریال تابهحال تجربه کرده توانسته بود نوید یک فضای تازه را بدهد. اما دقیقاً در همان قسمت دوم دوباره همهچیز به همان حالت قبل بازگشت و با توجه به افزایش حجم تکرار حتی ضعیفتر از قبل. بدیهی است انتظار چنین نبود که آن حد از خشونت و تاریکی را در کل فصل شاهد باشیم، اهمیت ماجرا در سطح داستانگویی و تصویرسازی افتتاحیه فصل هفت است که چندین برابر چیزی بود که در ادامه مشاهده شد.
جدیدترین قسمت پخششده یعنی قسمت ششم را میتوان یکی از ضعیفترین اپیزودهای کل سریال و شاید ضعیفترین اپیزود فصل هفتم تا اینجا بهحساب آورد. این قسمت در راستای سبکی که اخیراً در سریال بازی تاجوتخت و فصلهای پیشین خود مردگان متحرک به کار گرفتهشده، مستقل از پیرنگ اصلی روایت میشود و ماجراهایی که برای تارا و هیث پیشآمده را نمایش میدهد. این شکل داستانگویی به خاطر عدم پیوستگیای که ایجاد میکند بهتر است در موارد ضروری به کار گرفته شود. مانند نیمه دوم فصل چهارم که جدایی شخصیتها حداقل یک جز منطقی از داستان بود و پرداخت جداگانه آنها نهایتن به پیشرفت قصه منجر میشد اما در چنین حالتی استفاده از آن صرفن دستخالی نویسندگان برای پیشبرد داستان اصلی را رو میکند. گذشته از این مشکل، ماجرایی که تارا و هیث در این قسمت با آن روبهرو میشوند تقریباً هیچ ایدهٔ خلاقهای در بر ندارد و تکراری از ایدههای پیشین سریال است. مواجههٔ تارا با قبیله زنان ساکن دریا گذشته از اینکه جذابیت دراماتیکی ندارد، ارتباط کاربردی ای با پیرنگ اصلی پیدا نمیکند. شباهت زیادی بین این اپیزود و اپیزود دوم مشاهده میشود که در آن هم یک قبیلهٔ دیگر معرفی میشود و یک قسمت کامل به آن اختصاص پیدا کرده بود. شاید درنهایت سریال ایدهای برای استفاده از این دو قبیله داشته باشد اما در پایان هر اتفاقی رخ بدهد، ضرر چنین اپیزودهایی جبرانناپذیر است.
به لحاظ اجرایی مقداری دستکاری در تدوین قسمت ششم مشاهده میشود که روایت را جذابتر کند. این شگرد چند بار دیگر هم در سریال به کار گرفتهشده است. در ابتدا پیکر بیجان تارا را در ساحل میبینیم بعد به کمی قبلتر میرویم که ماجرای پیش از آن روایت شود و درنهایت این دونقطه به هم میرسند و داستان به شکل واحد ادامه پیدا میکند. در بحث شخصیتپردازی با توجه به اینکه سه تا چهار شخصیت جدید در این قسمت حضور پیدا میکنند و احتملا در ادامه هم حضور مؤثری نخواهند داشت دست آورد جدیای وجود ندارد. هیث سهم چندانی از این قسمت پیدا نمیکند غیر از سخنانش در ابتدای داستان راجع به عذاب وجدان و تغییر کردن شخصیتشان و ... که از شدت تکرار توسط شخصیتهای مختلف در فصول مختلف شدیدن نخنما شده است. اما یک چالش اخلاقی سر راه تارا ایجاد میشود و سکوت او در پایان یک بازگشت به عقب است که باید دید چه جایگاهی در سریال پیدا خواهد کرد. بازگشت به عقب از این نظر که شخصیتهای داستان در ابتدا نگاه انسانی به جهان اطراف داشتند و پس از مشکلاتی که برایشان ایجاد شد تغییر رویه دادند و درنهایت کشتار ناجیها در فصل ششم اوج این تغییر بود.
مطرحشدن دوبارهٔ ایدهٔ برخورد انسانی که البته با انفعال همراه است میتواند به انبوه جزییات تکراری سریال اضافه شود یا شاید هم کمکم بسط پیداکرده شخصیتها را وارد مسیر جدیدی کند که باید در ادامه دید. در پایان نکتهای که در مورد قسمت ششم قابلذکر است سرمایهگذاری روش شخصیت تارا است. برای سریالی که شمایل جذابی مانند آبراهام و شخصیت کارشدهای چون گلن را قربانی کرده، تمرکز کردن روی تارا چقدر عاقلانه است؟ آیا این شخصیت از جذابیتهای لازم برای تبدیلشدن به یک نقطه قوت دراماتیک بهرهمنداست؟
« ترس از مردگان متحرک Fear the Walking Dead» در واقع اسپین آف سریال «مردگان متحرک The Walking Dead» می باشد که قصد دارد تا داستان روزهای نخست بروز بحران بشریت و آلوده شدن مردم به ویروسی که آنان را تبدیل به زامبی کرده را به تصویر بکشد و...