کیم سو هیون(لی بو یونگ) مادریست که بچش ربوده و کشته شده. او بعدا توانایی سفر به گذشته رو کشف میکنه و از آن برای نجات فرزندش استفاده میکنه برای همین به دوهفته قبل از وقوع حادثه سفر میکنه…
این سریال داستان افرادی را نشان میدهد که هر کدام به نوعی در زندگی خود مشکل بزرگی دارند و برای جبران آن وارد بازی مرموزی می شوند که فقط یک برنده با جایزه 45.6 میلیارد وونی (40 میلیون دلار) خواهد داشت …
سریال فانتزی «ویچر» (The Witcher) داستان یه شکارچی هیولا رو روایت میکنه، جنگجوی گرالت از ریویا. گرالت از بچگی آموزش دیده که با هیولاها بجنگه، و وقتی بزرگ میشه، بعد از یه جهش ژنتیکی و تبدیل شدن به «ویچر»، دنبال سرنوشتش میره و با آدمهای بدجنس، اژدها و کلی موجود افسانهای تاریک که روی ساکنای انسانی و غیرانسانی دنیا وحشت میندازن، میجنگه. این سریال بر اساس مجموعه کتابهای فانتزی موفق «The Witcher» از نویسنده لهستانی آندژی ساپکوفسکی (Andrzej Sapkowski) ساخته شده.
سالهای دانشجویی چهارشنبه آدامز را دنبال میکند، زمانی که او تلاش میکند تا بر توانایی روانی در حال ظهور خود مسلط شود، معمایی که پدر و مادرش را درگیر کرده است را خنثی کرده و حل کند.
مارک رهبری تیمی از کارکنان اداری را برعهده دارد که خاطرات آنها از طریق جراحی بین زندگی کاری و شخصی آنها تقسیم شده است. وقتی یک همکار مرموز بیرون از محل کار ظاهر می شود، سفری را برای کشف حقیقت در مورد شغلشان آغاز می کند.
Invincible انیمهای است که بر اساس کمیک Skybound طراحی شده. داستان این انمیشن در خصوص نوجوانی است که پدرش به عنوان قدرتمندترین ابرقهرمان در سرتاسر کرهی زمین شناخته میشود...
این مجموعه برداشت آزادی از سری رمانهای اسرار خونآشام جنوب است که توسط شارلین هریس نوشته شده است و به شرح جزییات همزیستی خونآشامها و انسانها در بن تمپز، شهر خیالی در ایالت لویزیانا، میپردازد. شخصیت اصلی داستان سوکی استکهاوس (آنا پکوین) نام دارد، پیشخدمتی با قدرت تلهپاتی که دلباخته خونآشامی به نام بیل کامپتون (استفان مویر) میشود...
تیم نخبه افبیآی با بزرگترین تهدید خود روبرو هستند، یک UnSub که از همهگیری کرونا برای ایجاد شبکهای از قاتلان زنجیرهای استفاده کرد. با باز شدن جهان، شبکه عملیاتی می شود و تیم باید هر بار یک قاتل را تعقیب کند.
داستان در دوره تایشو ژاپن اتفاق میافتد و ماجراجوییهای تانجیرو کامادو، پسر نوجوانی باهوش و مهربان را دنبال میکند. تانجیرو به همراه خانوادهاش در کوهها زندگی میکند و از طریق فروش زغال امرار معاش میکند. اما یک روز، خانواده او توسط شیاطین (اُنی) به طور وحشیانهای به قتل میرسند و تنها تانجیرو و خواهر کوچکش نزوکو از این حادثه جان سالم به در میبرند. اما نزوکو در اثر این حمله به یک شیطان تبدیل میشود. با این حال، او هنوز مقداری از انسانیت خود را حفظ کرده و به برادرش حمله نمیکند. تانجیرو که مصمم به یافتن راهی برای نجات خواهرش و انتقام از شیاطین است، به گروه شیطانکشها میپیوندد. او در این مسیر با آموزشهای سخت و چالشهای خطرناکی روبرو میشود و در کنار دیگر شیطانکشها با شیاطین قدرتمندی میجنگد.