«سوپرگرل» داستان کارا دخترعموی سوپرمن است که در سیاره کریپتون به دنیا آمده و بعد از آمدن به زمین به خانواده فوسترن سپرده میشود. به کارا گفته شده که مراقب استفاده از قدرتهای خارق العاده خود باشد تا مورد توجه دیگران قرار نگیرد.
نگاهی کوتاه به نقاط قوت و ضعف سریال:
تا اونجایی که من میدونم جلوه های ویژه ای که این سریال داره توی سریال Flash 1990 مثل همینش بود و منظورم از این حرف این بود که جلوه های ویژه این سریال خیلی وضعش داغونه
ولی از طرفی بازی خوب بازیگرایی مثل ملیسا رو داریم که خیلی ها بخاطر همین این سریالو میبینن و یکی از دلایلی که منم این سریالو دنبال میکنم همینه...
منظور بنده از رابطه های عشقی پیچیده اینه که رابطه هایی که شخصیت ها با هم دارن پیچیده هست و در کل این سریال رابطه های عشقی زیادی داره که آخرش به هیچی منتهی میشه ولی خوب پیچیده بودن رابطه ها یکی از نقاط قوته حداقل از نظر من
منظور از غیرقابل پیش بینی بودن سریال اینه که این سریال بیشتر جا ها جوری پیش میره که آدم فکر میکنه میتونه راحت پیشبینی کنه این سریالو ولی در آخر میفهمه که خیلی هم راحت نبوده :)
مثلا بنده خودم اینو پیشبینی میکردم که کارا زور-ال و مون-ال برای همیشه رابطه هاشونو ادامه میدن که فعلا یه چیزایی شده که خودتون اگه دیده باشید فصل ۳ رو میفهمید...
در کل داستان این سریال کمی ضعیف بوده و یا حداقل من اینطوری فکر میکنم.
ممنون که نگاه کوتاه بنده به سریالو خوندید و کمی از وقتتونو صرف نوشته من کردید.
نویسنده: امید استارک
هرچند که بیشتر وقت ها کارا-زور ال زیر سایه ابر پسرعمویش یعنی کال-ال هست، ولی بالاخره سوپرگرل این فرصت را پیدا کرده که در آسمان CBS پرواز کند و به صورت مجموعهی یک ساعته، پایلوت آن در 26 اکتبر پخش شد.
درحالی که این سریال هم در بخش هایی جز بهترین ها و در بخش های دیگر جز ضعیف ترین های ژانر ابر قهرمانی است،بازی عالی ملیسا بنیوت و پایبند بودن سریال به ریشههای فیلم های سوپرمن است که باعث شده که این سریال به اثر برجستهای تبدیل شود.
بیشتریت جنبه جذاب پایلوت سوپرگرل حس فان و جذابی است که بازی عالی ملیسا بنیوت به سریال تزریق میکند. او نقش کارا را به عنوان زنی (یا شاید بهتر باشد بگوییم دختری!) بازی میکند که میدانند سرنوشت عالی و برتری دارد و تنها کافی است تا موانع و مخالفان را از سر راه خود بردارد تا به آن برسد. از اولین حرکت قهرمانانه سوپرگرل تا اخرین ان، بنیوت خس شوخ طبعی بسیار جذابی را به شخصیت سوپرگرل اضافه میکند بدون اینکه از الهام بخشی و اقتدار این شخصیت بکاهد.
ورژن به نمایش گزاشته شده سوپرگرل در این سریال ته مایه هایی از پیتر پارکر را نیز دارا است، به خاطر اینکه او در این قسمت تقابل قدرت زیاد و مسئولیت پذیری را درک میکند. با قاطعیت نیز میتوان گفت که هویت مخفی سوپرگرل نیز برداشتی از کلارک کنت کریستوفر ریوز هست و از تمام نکات مثبت آن استفاده میکند، اینکه کارا خود را در میان جمع به دست و پا چلفتگی میزند حس تراژدیک خاصی دارد و از همه جالب تر حسی است که به خاطر اینکه میدانید او قوی ترین فرد در اتاق است ولی خودرا از همه بی دست و پا تر نشان میدهد القا میشود است.پایلوت به صورت خوب شخصیت کارا را شخصیتی نشان میدهد که دائم منتظر جنگ است .کارا کسی است که زیر سایه رییسی خشک و بسیار حساس یعنی کت گرنت است و هر کاری میکند تا اعتماد و احترامی که لایقش است را به عنوان یک ادم و یک کارمند به دست بیاورد. او همچنین زیر سایه پسرعمو بسیار مشهور خود-یعنی سوپرمن-زندگی میکند و او فکر میکند که او مقام خودرا به عنوان یک قهرمان در شهر به روش خودش به دست بیاورد. کاری که سریال به شدت آنرا عالی انجام داده این است که با اینکه سوپرمن در فیلم به صورت فیزیکی حضور ندارد ولی ما شاهد تاثیرات او در زندگی کارا هستیم. در نهایت دلایل بسیاری وجود دارد که ثابت میکند سریال سوپرگرل به ریشه ها بسیار وابسته است ، پایبندی این سریال به ریشه ها فققط این نیست که یک نماد S روی سینه سوپرگرل است،بلکه پایبندی سریال به ریشه ها جایی معلوم میشود که میبیتین هنگامی که سوپرگرل شنل را به تن ندارد نیز سریال در گیر کننده و جذاب است.شیمی کارا با جیمس اولسن بسیار خوب کار شده و پیوند خوبی بین سوپرگرل و سوپرمن در غیاب او است. رابطه او نیز با خواهر خوانده دوست داشتنیاش یعنی الکس که هرچند بی سابقه است ولی جالب است و به پویایی سریال کمک میکند، و به نوعی محل درد و دل کارا درباهی کار و مبارزاتش میباشد و دیالوگ های جالبی بین آن ها رد و بدل میشود. البته لازم به ذکر است که در کمیکها سوپرگرل شخصی منزوی و خجالتی به تضویر کشیده شده، ابرقهرمانی که هرچند در مقابل دشمنانش شجاع و جسور است ولی نمیتواند رازهایش را به دوستان و نزدیکانش بگوید، در حالی که ما در این قسمت شاهد این هستیم که او هویت مخفی خودرا به خلیها میگوید و این در تضاد با آنچه که ما در کمیکها از کارا خواندهایم هست، اینطور که معلوم است سریال به شعار" تو نمیتونی هویت مخفی منو بدونی چون ممکنه جونت به خطر بیافته" توجه خاصی ندارد!پایلوت سریال، مثل بیشتر سریالها،بی نقص نیست و به شدت فرمولاتیک است و چهار چوب مشخصی دارد و در آن با سورپرایزهای زیادی مواجه نمیشویم(البته اگه سریالهایی با این تم دیده باشید!) و این باعث میشود که ما فرمت هر هقته آنرا بدانیم و با وجود بازیگرهای قدرت مند و صد البته ملیسا بنیوت جذاب، بازهم سریال قابل پیش بینی خواهد بود.کارا الکس جیمس و مکس هرکدام به اندازه مناسب در سریال نمایش داده میشوند، ولی شخصیت وین شات( که بیشتر کمیک فنها اورا به عنوان ابرشروری به نام تویمن میشناسند) حضور مناسب ندارد و فقط ته دیگ به آن رسیده! شخصیت او مانند افرادی است که به صورت عادی ادم های خوبی هستند و هیچوقت دوستیشان را به هم نمیزنند. ما از این نوع شخصیت هارا در بسیاری از سریال ها دیدهایم و امید میرود که در سریال ما به ارامی شاهد تغییر آن به آن شخصیت دیوانه کمیک بوکی که آنرا میشناسیم برسد و نخواهند وضعیت او همینطور باقی بماند.مهم ترین و بارز ترین ضعف این سریال ابر شرورهای این سریال هستند. فرمت سریال این گونه است که هر هفته سوپرگرل با یکی از موجودات فضایی عجیب و غریب میجنگد و جالبی آن اینجاست که آنها به هر دلیلی تنها وقتی کارا در حال نجات بقیه است خودرا اشکار میکنند!! در کنار اینها آنها اصلا معروف نیستند و یادشان سریع از ذهن ها پاک میشود و نه تنها که جالب و جذاب نیستند،بلکه دیالوگ های و بازیگری های آن به قدر افتضاح و بد است که شما به سختی میتوانید آنها را یک تهدید واقعی به حساب بیاورید! ابن فرمت احتمالا شما را یاد اولین سال پخش سریال اسمالویل میاندازد ولی حتی سریال ها اینترنتی هم پیشرفتهای زیادی داشتهاند و اشتباهات گذشتگان را تکرار نکردهاند! به هر حال این یکی از ضعف های نا بخشودنی این سریال است.در آخر باید گفت که ضرب سریال سوپرگرل به شدت تند است و در آن با انفجارهای زیادی روبهرو میشوید. این لازمه که اصول پایهای برای جذب بینندگان رعایت بشه، ولی این باعث میشود که سطح داستان پایین بیاید و همه چی هول هولکی به نظر برسد.
فرمولی بودن سریال باعث میشود که سریال چهار چوب خاصی داشته باشد که از سریالی این چنینی انتظار میرفت که پا فراتر از این معیار ها بگزارد، هر چند که سریال سعی در انجام این امر داشته ولی در طول 40 دقیقه سریال زیاد مشهود نبوده است.
جمع بندی:
یقینا این قسمت بی نقص نبود( خب بیشتر پایلوت ها انیطوریند) ولی سریال سوپرگرل به شدت فان و شخصیت اول سریال به شدت جذاب و خوب است. ملیسا بنیوت شخصیت بسیار بازیگوش و خوش بینی را از سوپرگرل به تصویر میکشد که انتظارش را داشتیم. ولی با یان حال سریال از نبود ابر شرور قوی و شخصیت پردازی متوسط وین شات رنج میبرد و ضرب آن بسیار تند است. پایلوت سوپرگرل استارتی مناسب و هیجان انگیز برای این سریال است و امید میرود به مرور زمان این سریال به یک کار برجسته و بی نقص تبدیل شود.
این درام حماسی هزاران سال پیش از «هابیت» و «ارباب حلقهها» تالکین روی میدهد و بینندگان را به دورانی میبرد که قدرتهای بزرگ شکل گرفتند، حکومتهایی ظهور و سقوط کردند، قهرمانان غیرمنتظره آزموده شدند، امید در آستانه فروپاشی بود و بزرگترین شخصیت شروری که بر قلم تالکین جاری شده دنیا را تهدید به فروغلتیدن در ظلمت میکرد.
دنی رند، یکی از اهالی متمول شهر نیویورک است که در کودکی به همراه والدینش به کشور تبت سفر میکند. اما قبل از رسیدن به مقصد، هواپیمای آنها سقوط میکند و والدین او جان خود را در این سانحه از دست میدهند. دنی توسط اهالی کان لان نجات داده میشود و آنها فنون کونگ فو را به او می آموزند و در نهایت بخاطر توانایی هایش ملقب به "آیرون فیست" (مشت آهنین) میشود. پس از رسیدن به دوران جوانی و بلوغ، دنی به شهر نیویورک بازمیگردد و سعی میکند شهر را به روش خودش از جرم و جنایت پاکسازی کند...
داستان سریال تو سال ۲۱۴۹ شروع میشه. جایی که بشر یکی از سیاه ترین دوران زندگی خودش روی زمین رو میگذرونه و نسل انسان بشدت با خطر انقراض روبرو هست. اما با پیشرفتِ علم در اون دوران، دانشمندان پورتالی رو ساختن که اجازه ی سفر به ۸۵ میلیون سال قبل و در دوران ماقبل تاریخ رو میده. این سفرِ پرخطر آخرین امیدِ بشر هست برای جبران و برگردوندن اشتباهی که باعث اون دوران تاریک در سال ۲۱۴۹ شده.
هفت سال پس از آن که زمین تبدیل به یک کره ی یخ زده و بایر شده است، بازماندگان انسان ها در یک قطار ساکن شده اند که هرگز متوقف نشده و کره ی زمین را دور می زند.
اقتباسی از "Nickelodeon's Winx Club" این شکوفایی را دنبال می کند در حالی که او باید زندگی خود را در دنیای آخرت تنظیم کند، جایی که باید یاد بگیرد قدرت جادویی خطرناک خود را کنترل کند.
زینا یک جنگجو توانا و شفا دهنده است که به همراه گابریل مقابل یک گروه از قانون شکنها که تمام یونان از آنها وحشت دارند می ایستد و طی داستان در حال سفر به روستاها به دنبال ماجراجویی و مبارزه با نیروهای شرور می گردد تا انتقام خانواده خود و مردم را از آنها بگیرد ولی ...
داستان در آینده ای نزدیک اتفاق می افتد . زمانی که موجوداتی از سیاره ای دیگر به نام وتان ها بعد از نابودی محل زندگیشان برای زندگی به زمین می آیند. بین آنها و زمینی ها جنگی در می گیرد که طی آن زمین دگرگون شده و به سیاره ای جدید مبدل می شود. سیاره ای پر از خطر برای تمام ساکنین آن. در این بین عده ای متشکل از زمینی ها و بیگانگان متحد شده و شهری می سازند به نام دیفاینس ...
مرد جوانی متوجه میشود که دارای قدرتی ویژه است. اکنون لازم است تا یاد بگیرد چگونه از نیروهایی که دارد استفاده کند تا از استانبول و تمام بشریت در مقابل نیروهای تاریکی که میخواهند دنیا را به نابودی بکشانند محافظ کند. در این راه هیچ انتخاب دیگری ندارد و دوستانش به کمک او می آیند...
در یکی از سواحل لس آنجلس، تیمی از نجات غریق به رهبری ستوان میچ بوکانون جان ها را نجات می دهند، با درام های شخصی برخورد می کنند، با جرم و جنایت مبارزه می کنند و روزانه در ماجراجویی های برتر شرکت می کنند.