Prison Break: Sequel (TV Mini-Series 2017– )

قسمت پایانی، قسمتی طوفانی با دو تا از دیوانه ترین پیچیدگی های سریال می باشد. با نقد و بررسی قسمت ۹ فصل ۵ سریال Prison Break (فرار از زندان) همراه با ما باشید.

احیای سریال فرار از زندان که بیشتر رجز خوانی است تا عمل، ممکن است که تلاش زیادی برای باز پس گیری سال های گذشته سریال کرده باشد ولی با توجه به موانعی که در برابر آن سبز شدند، از جمله یک برنامه فشرده زمانی و دسترسی سخت به بازیگران، احیا بیشتر یک زخم بر سریال اصلی می باشد.

به طور قطع یک چیز که سریال در این هشت سال دوری از روی آنتن از دست نداده است، میل شدیدش برای پوچی و نامعقول بودن است. اگر چه هر چیزی، داستان را یک گام جلوتر می برد و اگر شما فکر می کرده اید که حد و مرز سریال فرار از زندان را می دانستید، پس بهتر است که تجدید نظر کنید. قسمت پایانی فصل ۵ با نام ‘پشت چشمان’ به حدی بالا و جدید (یا پایین؟) از حماقت شگفت انگیز دست می یابد.

بیشتر قسمت به عداوت بین قهرمان نابغه مایکل اسکافیلد (ونت ورث میلر) و مامور سرکش سیا جیکوب نس / پوسایدون (مارک فئورستین)، مردی که همسر و فرزندش را دزیده است، می پردازد.
ب

سیاری از قسمت پایانی فصل، درگیر داستان این دو چهره شده است و آنها را در رو به روی یکدیگر قرار می دهد و آنها جملاتی در مورد پیش دست بودن در بازی را تبادل می کنند.

این امر می تواند کمی کسل کننده باشد، به خصوص در مورد موضع گیری فکری شان و زمانی که این دو همانند کودکان مدرسه ای به نتیجه می رسند ولی این موضوع در مورد دو تا از بی پروا ترین پیچیدگی سریال فرار از زندان که تا به حال کار شده است، صدق نمی کند.

اولین مورد که به طور قطع مضحک ترین آن نیز می باشد و چیز زیادی در خودش ندارد، جایی است که مایکل به مقر فرماندهی پوسایدون در دانشگاه ایتاکا نفوذ می
کن

د، جایی که در آن نیاز به تشخیص چهره می باشد و مایکل با استفاده از خالکوبی های روی بدن خود از این مانع رد می شود.

همانطور که دیدید، او تصویر چهره پوسایدون را بر روی دو دستش خالکوبی کرده بود و همانند یک ماسک، دو دست خود را در جلوی صورتش نگه داشت.

به طور قطع تردستی زیرکانه مایکل نمی تواند یک نرم افزار پیشرفته را گول بزند؟ و چرا نس که برای چندین سال به تمام جزئیات زندگی مایکل توجه کرده و او را زیر نظر داشته است، به صورت خالکوبی شده خود بر روی دست مایکل توجه نکرده است؟ بنابراین، سوالات زیادی وجود دارد ولی اجازه بدهید که با پیچیدگی دوم شروع کنیم.

شما هنوز با این مقدار دیوانگی و جنون هنگامی گیج تر می شوید که آخرین رویارویی با پوسایدون اشتباه پیش می رود، مایکل تلاش می کند تا فرار کند و ظاهرا توسط دشمن خود به ضرب گلوله از پا در می آید و دومین مورد از بزرگترین گمراهی در قسمت نهایی بر ملا می شود.

در واقع، مایکل جیکوب را به درون یک دام کشانده بود، دامی که یک خلق مجدد از محیطی بود که معاون مدیر سیا هارلن گینز کشته شد (این کار نیز با همکاری با یکی از دوستان قدیمی مایکل که در کار مدل تخصص دارد، صورت گرفته است.)

مایکل که مدتی قبل از حادثه خود را به شکل گینز در آورده بود، حال، مدارک تصویری دارد که جیکوب نس را در حال شلیک (ظاهرا) به گینز نشان می دهد. او جیکوب را دوباره در قاب جرمی قرار داد که خودش مرتکب شده، اما مایکل را مجرم جلوه داده بود. امیدوارم که گیج نشده باشید؟

این یک نیرنگ ظالمانه و بسیار مسخره می باشد که تنها این سریال می تواند با آن کار کند و در آخر نیز از زیر بار آن شانه خالی کند.

شگرد مایکل به همراه یک نمونه خون از گینز کار گذاشته در داخل دفتر نس، و همچنین اعترافی از یکی از افراد دستگیر شده پوسایدون، به اندازه ای می باشد که شخصیت منفی را به زمین بزند و به جایی آشنا فرستاده شود.

به درخواست مایکل اسکافیلد، سازمان سیا جیکوب نس را به پاتوق قدیمی مایکل در فاکس ریور می فرستد، جایی که جیکوب با فردی بسیار آشنا یعنی بدنام ترین زندانی زندان، هم سلولی می شود.

همانطور که قبلا گفته بودیم، سریال فرار از زندان به دنبال مرگ وحشتناک کلرمن، حداقل یک مرگ دیگر را نیز قبل از پایان ارائه خواهد کرد و در حالی که از دست دادن ویپ (آگوستوس پرو)، شخصیتی نچسب از ابتدا تا انتهای فصل، به هیچ وجه قابل توجه نیست، عوارض عاطفی مرگ او بر روی تی-بگ (رابرت نپر) قابل توجه و مهم است.

با از دست دادن پسرش، آخرین تیر برای رستگاری تئودور بگ ول نیز از دست می رود. حال او برای همیشه محکوم به هیولا بودن است و در آن سلول با پوسایدون، هیولا از بند رها می شود.

در عین حال، مایکل به پایان شاد و خوشحال خود دست می یابد. او و بردارش لینکلن (دومینیک پرسل)، هر دو آزاد هستند تا در نهایت با خانواده هایشان تفریح کنند. قهرمانان پیروز شدند، شروران به هلاکت رسیدند، و افراد بین نیز همچون تی-بگ، همچنان باید به پشیمانی خود ادامه بدهند.

به عنوان یک پایان برای این احیای ۹ قسمتی، اگر چه که آن قابل پیش بینی بود ولی به اندازه کافی شسته رفته است. با این حال، به عنوان یک پایان برای کل سریال فرار از زندان، این به طور جدی کمبود و کاستی دارد.

این فصل گاهی اوقات هیجان انگیز بود و گاهی اوقات نیز خسته و کسل کننده ولی دیدار دوباره با کاراکترهای دوست داشتی قدیمی عمدتا سرگرم کننده بود و از آنجا که سازمان سیا به مایکل برای بکار گیری مهارت های خاصش پیشنهاد شغل داده است، این ما را با یک اشاره جذاب به آینده ای احتمالی رها می کند.

او فعلا پیشنهاد آنها را رد کرد ولی هنوز این امکان دارد که شرایط و موقعیت او را به تجدید نظر مجبور کند و این شغل عجیب را قبول کند و شاید هم چند تا از متحدان قبلی خود را نیز در طول راه به کار بگیرد.

از آنجا که پس از ۹ هفته به تماشای این سریال عادت کرده بودیم، به همین زودی دل تنگ سریال شده ایم. برگشت مختصر آن به ما یاد آوری کرد که در حالی که آن عمیقا ناقص و به ندرت ثابت قدم بود، ولی این سریال هنوز می تواند موضوعات بی منطق و پاپ کورنی عظیم و بهتری نسبت به دیگر سریال ها ارائه کند.