میامی وایس سریالی تلویزیونی در دهه ۱۹۸۰ بود که به داستان دو کارآگاه مخفی می پرداخت که با قاچاق مواد مخدر و روسپی گری مبارزه می کردند. این سریال با استفاده از موسیقی موج نو و مد مردانه ایتالیایی رنگارنگ، سبکی جدید و نوآورانه را در تلویزیون ایجاد کرد و تأثیر زیادی بر فرهنگ عامه دهه ۱۹۸۰ گذاشت.
سریال فانتزی «ویچر» (The Witcher) داستان یه شکارچی هیولا رو روایت میکنه، جنگجوی گرالت از ریویا. گرالت از بچگی آموزش دیده که با هیولاها بجنگه، و وقتی بزرگ میشه، بعد از یه جهش ژنتیکی و تبدیل شدن به «ویچر»، دنبال سرنوشتش میره و با آدمهای بدجنس، اژدها و کلی موجود افسانهای تاریک که روی ساکنای انسانی و غیرانسانی دنیا وحشت میندازن، میجنگه. این سریال بر اساس مجموعه کتابهای فانتزی موفق «The Witcher» از نویسنده لهستانی آندژی ساپکوفسکی (Andrzej Sapkowski) ساخته شده.
سالهای دانشجویی چهارشنبه آدامز را دنبال میکند، زمانی که او تلاش میکند تا بر توانایی روانی در حال ظهور خود مسلط شود، معمایی که پدر و مادرش را درگیر کرده است را خنثی کرده و حل کند.
پس از غرق شدن یک کشتی، شخصی میلیاردر بنام "الیور کویین" مفقود میشود و به مدت پنج سال همه فکر میکردند که او مرده است، اما 5 سال بعد در یک جزیرهی دور افتاده او را پیدا می کنند. او به شهر خودش یعنی "استارلینگ سیتی" نزد مادر و خواهر و بهترین دوستش برمیگردد، که بلافاصله آنها متوجه تغییر رفتار "اُلیور" میشوند. "اُلیور" با شخصیت جدیدی که پیدا کرده قصد دارد با تمام بدی ها و خلاف ها درون شهرش مبارزه کند ولی در عین حال شخصیت قدیم خودش رو هم حفظ کند...
این درام حماسی هزاران سال پیش از «هابیت» و «ارباب حلقهها» تالکین روی میدهد و بینندگان را به دورانی میبرد که قدرتهای بزرگ شکل گرفتند، حکومتهایی ظهور و سقوط کردند، قهرمانان غیرمنتظره آزموده شدند، امید در آستانه فروپاشی بود و بزرگترین شخصیت شروری که بر قلم تالکین جاری شده دنیا را تهدید به فروغلتیدن در ظلمت میکرد.
داستان در مورد "بری آلن" است، کسی که بعد از انفجار در آزمایشگاه S.T.A.R و قرار گرفتن در معرض ذرات شتاب دهنده به کما میرود. چند ماه بعد از کما بیرون میآید و متوجه سرعت و قدرتی عجیب درون خود میشود که این امکان را به او میدهد تا در سنترال سیتی مثل یک فرشتهی نگهبان که قابل رویت نمیباشد، حرکت کند. در حال حاضر تنها دوستان بری می دانند که او تبدیل به سریعترین مرد زنده جهان شده است. اما او بزودی متوجه میشود که تنها کسی نیست که در هنگام انفجار، قدرت فرا انسانی به دست آورده و افراد دیگری هم هستند که این قدرت را به دست آورده اما در راه درستی از آن استفاده نمیکنند. بنابراین "بری آلن" با آزمایشگاه استار همکاری میکند و مامور میشود تا از مظلومان شهر در برابر حوادث دفاع کند...
یک خانواده معمولی برای شروعی دوباره و نو به خانه ای جدید میروند اما در این خانه اوضاع آنچنان که به نظر میرسد خوب و نرمال نخواهد بود. رازهای سر به مهر زیادی در این خانه وجود دارند. صاحبان پیشین آن بر اثر قتل و خودکشی از دنیا رفته اند. این خانه به آن زیبایی که به نظر میرسد نیست…راز چیست؟ مشکل کجاست؟ چرا صاحبان جدید پس از دیدن موارد مشکوک از خانه نمیروند و در آن میمانند؟ این خانه چه رازی را در خود پنهان کرده؟ سرنوشت این خانواده و اطرافیان آنها همگی به خانه گره خورده اس...
دو هفته پس از خودکشی دختر جوانی به نام هانا، همکلاسیاش کلی جنسن که به او علاقه داشت، جعبهی مرموزی روی ایوان خانه پیدا میکند که ممکن است دلایل خودکشی او را در بر داشته باشد...