داستان سریال درباره فردی است به نام رگنار لاثبروک که با پادشاه آن دوران وایکینگ ها به مخالفت برمیخیزد و دوست دارد این بار به جای نبرد با شرقی های منطقه خود، حمله به سمت غرب را در دستور کار خود قرار بدهند. رگنار با مخالفت با پادشاه خود، کار را به جلو میبرد تا راه را برای نبرد با غربی ها هموار کند و حتی خود را در مقام پادشاهی ببیند...
سریال "بهتره با ساول تماس بگیری" اسپینآف سریال "بریکینگ بد" می باشد که داستانش در مورد وکیل والتر وایت، ساول گودمن (باب ادنکیرک) و دفتر وکالت او و نحوه آشنایی او با اعضای گروه درست قبل از رخ دادن اتفاقات "بریکینگ بد" می باشد...
تمرکز داستان Big Little Lies بر روی زندگی عادی سه زن است که فرزندان خود را به یک مهد کودک میبرند تا اینکه یک قتل عجیب اتفاق می افتد و زندگی آن ها را دگرگون میکند،قتلی که نه فاتل مشخص است و نه مقتول…
سریال درباره ی کارآگاه پلیسیه که هیچ چی رو جدی نمیگیره تا اینکه بالاخره یه روزی رئیس جدیدی که اومده ازش میخواد که بزرگ شه و به نشان پلیسی که داره احترام بزاره و برای خودش ارزش قائل بشه...
دکستر مورگان از کمای ده هفتهای بیدار میشود و همزمان با شروع بهبودی دردناکش، متوجه میشود که پسرش هریسون مورگان به نیویورک فرار کرده است. پدر و پسر هر دو به رویارویی با تاریکی که سعی در فرار از آن داشتهاند، نزدیکتر میشوند.
کامرون، با وجود خطرات، به همراه بهترین دوستش به نیروی دریایی میپیوندد. در اردوگاه آموزشی، آنها در بحبوحه خطر، تغییرات عمیقی را در شخصیت خود تجربه میکنند، زیرا جوخه آنها با مینهای زمینی واقعی و مجازی روبرو میشود.
داستان سریال به سال 1778 برمیگردد، یک کشاورز نیویورکی گروهی متشکل از دوستان قدیمی تشکیل میدهد. گروهی که از جاسوسها متنفر است و ضد آنها دست به کارهایی میزنند و این گروه در استقلال آمریکا نقش بسیار مهمی دارند...
روایت تیمی از ماموران اطلاعاتی بریتانیا که به دلیل اشتباهات پایان کارشان در یک بخش زباله MI5 خدمت می کنند. به رهبری رهبر درخشان اما خشمگین آنها، جکسون لمب بدنام.
در سال 1890 (ویلیام مرداک) از تکنیک های رادیکال پزشکی قانونی از جمله شواهد انگشت نگاری و ردیابی، برای حل برخی از وحشتناک ترین قتل های شهر استفاده میکرد...
کولتر شاو با RV مدرسه قدیمی خود به کشور سفر می کند تا به پلیس و شهروندان خصوصی در حل جنایات و یافتن افراد گمشده کمک کند تا اینکه آخرین پرونده او همه چیز را تغییر دهد.
در سال ۱۹۶۲، زوجی به همراه پسرشان به دری، مین نقل مکان میکنند، درست زمانی که پسری جوان ناپدید میشود. با ورود آنها، اتفاقات بسیار بدی در شهر رخ میدهد.
این یه کمدی اکشن معرکه است، داستان ما با جوانی به اسم سایتاما شروع میشه یک "حد وسط" با یک زندگی ساده، سری کچل، و هیکلی نا میزون !!! ولی اون طوری که شما فکر می کنید اون یه آدم عادی نیست اون یه ابرقهرمانه که وظیفه ی سنگین نجات دنیا را به عنوان بخش سرگرمی و در اوقات فراغت زندگیش به دوش داره و البته تو این سرگرمی با مشکل بزرگی رو به رو شده... هر موجودی در مقابلش قرار می گیره با یک مشت و فقط یک مشت از پا درمیاد و اون داره از این قضیه دیوانه میشه!!! با این وجود تسلیم نمیشه و امیدوار ادامه میده تا بلاخره روزی حریفی پیدا کنه تا اون را به چالش بکشه و تو این راه با قهرمان های دیگه ای آشنا میشه و یه داستان کمدی با کلی حادثه ی غافلگیر کننده رغم می خوره!.....
یک سریال انیمیشنی که شخصیت های اصلی آن ۴ بچه دبستانی هستند : استن، کایل، کنی و کارتمن. در هر قسمت آنها با ماجراهای عجیبی روبرو می شوند: از دزیده شدن توسط موجودات فضایی گرفته تا خلاص شدن از شر برادر کوچک و سمج کایل ...
یک صاحب کتابفروشی مصمم در تولسا، به عنوان یک روزنامهنگار تحقیقی، به بررسی فساد محلی میپردازد. وقتی گزارشهای او ارتباطات شومی را آشکار میکند، او باید هم از خانوادهاش و هم از حقیقت محافظت کند.
«لئونارد» و «شلدون» دو دانشجوی نخبه فیزیک، اما بسیار ضعیف در روابط اجتماعی هستند که با هم زندگی می کنند. ماجرا از جایی شروع می شود که دختری بنام «پنی» همسایه ی آنها می شود، و به آن ها نشان می دهد که چقدر درمورد نحوه ی زندگی در خارج از آزمایشگاه کم می دانند...