یک تفنگدار دریایی مجروح در افغانستان به V.A فرستاده شد. تاسیساتی در مونتانا جایی که او با یک دامپزشک ویتنامی آشنا می شود که به او می آموزد که چگونه با ماهیگیری به عنوان راهی برای مقابله با آسیب های روحی و جسمی اش مقابله کند...
شرایور، مردی خوش شانس که در عمرش کتابی نخوانده ، با نویسنده ای مشهور که بیش از 20 سال در مخفیگاهش بوده اشتباه گرفته می شود. او که چیزی برای از دست دادن ندارد، دعوت به یک جشنواره ادبی کالج را می پذیرد و به زودی خود را در محاصره طرفداران ستایشگر و یک استاد انگلیسی می بیند که قلب او را تسخیر می کند...
مهمانی خانه داری آدام و مارگو موفقیت آمیز است. با این حال، یک زوج مرموز مدت ها بعد از رفتن همه مهمانان دیگر آنجا معطل می مانند. زوج ناخوانده خود را به عنوان همسایه های ثروتمند آنها ، تام و ساشا، نشان می دهند. آدام و مارگو شروع به مشکوک شدن می کنند که این دوستان جدید در واقع غریبه های دوگانه ای هستند...
رایدر و جولینا به تازگی دلباختهی یکدیگر شدهاند. با این حال، این رابطهی عاشقانه و پرشور، به دلیل مغایرت با قوانین جامعهی چندهمسریشان، ممنوع است. اوضاع زمانی پیچیدهتر میشود که پدر رایدر اعلام میکند خداوند جولینا را برای همسری خود برگزیده است.
یک افسر پلیس در محله ای در فیلادلفیا که به شدت تحت تاثیر بحران مواد افیونی قرار گرفته گشت زنی می کند. هنگامی که یک سری قتل در محله شروع می شود، میکی متوجه می شود که سابقه شخصی او ممکن است با این پرونده مرتبط باشد.
ماجرا در مورد خانواده ای است که در نیویورک رستورانی دارند و در آنجا مشغول به کارند ولی تفاوت آنها با دیگران این است که میتوانند کارهای جادویی عجیبی انجام دهند که خیلی در کارها به آنها کمک میکند ولی با این حال پدر خانواده که به آنها این فنون جادویی را آموزش می دهد از آنها میخواهد تا تمامی کارهای خود را با جادو انجام ندهند و کسی متوجه جادوگر بودن آنها نشود...