با سلام خدمت شما فیلم دوستان و سریال دوستان عزیز
ضمن تشکر ویژه از سایت نایت مووی بخاطر قرار دادن سریال 24، که یکی از بهترین و محبوب ترین سریال های جهان به شمار میره، سعی دارم که سریال رو مورد بررسی قرار بدم تا عزیزانی که سریال رو ندیدند و قصد دارند سریال رو ببینند با این نقد بتونن سریال رو بهتر بشناسن.
اول کمی در مورد زمان ساخت سریال و قسمت های اون توضیح میدم تا برسیم سر بحث اصلیمون.
سریال 24 که در 6 نوامبر سال 2001 اولین قسمت اون تولید شد و در شبکه رسانه ای FOX به نمایش در اومد از همون روز تونست توجه بسیاری از مخاطبان رو به خودش اختصاص بده. و تونست با 8 فصل اصلی(هر فصل 24 قسمت) و یک نیم فصل (12 قسمت) تونست خاطره ای زیبا و به یاد ماندنی برای همه مخاطبان ایجاد کنه البته من در اینجا به نقد 8 فصل اصلی میپردازم.
اما حالا ممکنه سوال پیش بیاد که چرا این اسم رو برای سریال انتخاب کردن...؟باید خدمتتون عارض شوم که همه میدونیم که 1 روز 24 ساعته و این هم میخواد نشون بده که در واقع در هر 24 ساعت یا همون 1 روز یک ماموریت انجام میشه یعنی در واقع هر فصل 1 روز به حساب میاد!
و هر قسمت هم در واقع 1 ساعت از اون 24 ساعته به همین خاطر اسمش رو گذاشتن 24.
اما حالا این صحبت هارو بزاریم کنار رو بریم سراغ نقدمون:
نقاط قوت:
1- داستان سریال یک ایده نوع و یک داستان هیجان انگیز همراه با ژانر اکشن و درام و جنایی که به زیبایی هر چه تمام تر در هم آمیخته شدند.
2-داستان سریال دارای غافلگیری ها و پیچش های داستانی هست که کلی مسیر رو تغییر میده و اونجایی که شما دارید سریال رو دنبال میکنید در اواسط قسمت ها با یه چرخش 180 درجه مسیر سریال رو عوض میکنه و موجب غافلگیری و هیجان بیشتر سریال میشه.
3-سریال دارای جلوه های ویژه بسیار خوبی هست که به زیبایی سریال کمک میکنه و هیجان و انگیزه برای ادامه دادن سریال رو افزایش میده.
4-سریال دارای تاثیر گذاری خیلی خوبی هست بطوریکه شمارو درون خودش غرق میکنه و میتونه یک امیتاز باشه برای سریال
حقیقتا برای من سخته بخوام برای این سریال نقاط ضعفش رو بگم ولی خب توی یه نقد خوب باید همه جوانب رو در نظر گرفت.
نقاط ضعف:
1-همونطور که گفتیم در بالا سریال دارای داستان خیلی خوبی هست اما خب در بعضی از قسمت های سریال داستان سریال کمی افت میکنه و شاید اون جذابیت رو نداشته باشه ولی خب باز در ادامه این کمبود هارو تونسته جبران کنه اما در برخی قسمت ها ممکنه احساسه خستگی کنید و براتون کسل کننده باشه.
2-کسل کننده شدن در واقع زمانی اتفاق میافته که یک چیز چند بار تکرار بشه،سریال 24 با وجود داستان قوی که داری اما خب بعضی از قسمت های اون تکراری میشن و همین میتونه یک امیتاز منفی باشه ولی خب با همون غافلگیری که در بالا خدمتتون عرض کردم این مشکل هم برطرف میشه. :)
دوستان عزیز یادتون نره این سریال با دریافت نمره 8.4 که نمره خیلی خوبی هم هست تونست توجه خیلی هارو جلب کنه و موجب جذب مخاطب بشه از دست ندید این سریال رو حتما نگاه کنید و امیدوارم که نهایت لذت رو ببرید.
با سلام خدمت شما فیلم دوستان و سریال دوستان عزیز
ضمن تشکر ویژه از سایت نایت مووی بخاطر قرار دادن سریال 24، که یکی از بهترین و محبوب ترین سریال های جهان به شمار میره، سعی دارم که سریال رو مورد بررسی قرار بدم تا عزیزانی که سریال رو ندیدند و قصد دارند سریال رو ببینند با این نقد بتونن سریال رو بهتر بشناسن.
اول کمی در مورد زمان ساخت سریال و قسمت های اون توضیح میدم تا برسیم سر بحث اصلیمون.
سریال 24 که در 6 نوامبر سال 2001 اولین قسمت اون تولید شد و در شبکه رسانه ای FOX به نمایش در اومد از همون روز تونست توجه بسیاری از مخاطبان رو به خودش اختصاص بده. و تونست با 8 فصل اصلی(هر فصل 24 قسمت) و یک نیم فصل (12 قسمت) تونست خاطره ای زیبا و به یاد ماندنی برای همه مخاطبان ایجاد کنه البته من در اینجا به نقد 8 فصل اصلی میپردازم.
اما حالا ممکنه سوال پیش بیاد که چرا این اسم رو برای سریال انتخاب کردن...؟باید خدمتتون عارض شوم که همه میدونیم که 1 روز 24 ساعته و این هم میخواد نشون بده که در واقع در هر 24 ساعت یا همون 1 روز یک ماموریت انجام میشه یعنی در واقع هر فصل 1 روز به حساب میاد!
و هر قسمت هم در واقع 1 ساعت از اون 24 ساعته به همین خاطر اسمش رو گذاشتن 24.
اما حالا این صحبت هارو بزاریم کنار رو بریم سراغ نقدمون:
نقاط قوت:
1- داستان سریال یک ایده نوع و یک داستان هیجان انگیز همراه با ژانر اکشن و درام و جنایی که به زیبایی هر چه تمام تر در هم آمیخته شدند.
2-داستان سریال دارای غافلگیری ها و پیچش های داستانی هست که کلی مسیر رو تغییر میده و اونجایی که شما دارید سریال رو دنبال میکنید در اواسط قسمت ها با یه چرخش 180 درجه مسیر سریال رو عوض میکنه و موجب غافلگیری و هیجان بیشتر سریال میشه.
3-سریال دارای جلوه های ویژه بسیار خوبی هست که به زیبایی سریال کمک میکنه و هیجان و انگیزه برای ادامه دادن سریال رو افزایش میده.
4-سریال دارای تاثیر گذاری خیلی خوبی هست بطوریکه شمارو درون خودش غرق میکنه و میتونه یک امیتاز باشه برای سریال
حقیقتا برای من سخته بخوام برای این سریال نقاط ضعفش رو بگم ولی خب توی یه نقد خوب باید همه جوانب رو در نظر گرفت.
نقاط ضعف:
1-همونطور که گفتیم در بالا سریال دارای داستان خیلی خوبی هست اما خب در بعضی از قسمت های سریال داستان سریال کمی افت میکنه و شاید اون جذابیت رو نداشته باشه ولی خب باز در ادامه این کمبود هارو تونسته جبران کنه اما در برخی قسمت ها ممکنه احساسه خستگی کنید و براتون کسل کننده باشه.
2-کسل کننده شدن در واقع زمانی اتفاق میافته که یک چیز چند بار تکرار بشه،سریال 24 با وجود داستان قوی که داری اما خب بعضی از قسمت های اون تکراری میشن و همین میتونه یک امیتاز منفی باشه ولی خب با همون غافلگیری که در بالا خدمتتون عرض کردم این مشکل هم برطرف میشه. :)
دوستان عزیز یادتون نره این سریال با دریافت نمره 8.4 که نمره خیلی خوبی هم هست تونست توجه خیلی هارو جلب کنه و موجب جذب مخاطب بشه از دست ندید این سریال رو حتما نگاه کنید و امیدوارم که نهایت لذت رو ببرید.
کمدی بی نظیر در کنار دراماتیک بودن(ترکیب کمدی-درام)
وجود شخصیت های مختلف و متفاوت
نقاط ضعف
افت روند داستانی در برخی قسمت ها
با سلام خدمت کاربران خوب رسانه نایت مووی.
امروز اومدیم تا یکی دیگه از سریال های محبوب ما ایرانیا رو یعنی سریال خانواده مدرن که از 22 سپتامبر سال 2009 در شبکه ABC بخش شد و تا الان ادامه داره.
با مقدمه ای کوتاه کارو شروع میکنیم.
خانواده، یکی از اساس زندگی هر شخص خانواده اونه. طبیعتا خانواده هر کس به دیگری تفاوت داره.خانواده چه مشکلاتی داره؟ خانواده چه اهمیتی داره؟ اصلا خانواده چیه؟!
اینا شاید سوالات خنده داری باشن که سریال خانواده مدرن به تک تک این سوال ها پاسخ میده.
اگر بخوایم دقیق تر و جزئی تر به سریال نگاه کنیم در ابتدا باید به اسم اون توجه کنیم یعنی :خانواده مدرن.؟!
خانواده مدرن منظور از خانواده های امروزی هست که البته با فرهنگ اونوریا از فرهنگ همجنسگرایی و تم تینیجری(نوجوان و جوان گونه) و ازدواج کهن سال ها و بچه های طلاق و... اشاره میکنه که نشون دهنده ی وجود خانواده ی متشکل از قومیت ها و ملیت ها و رنگ ها و تمایلات جنسی مختلف و فرهنگ ها و عقاید مختلف(تا حدی) هستند که در کنار هم تشکیل خانواده میدن.
پس طبیعی هست مشکلاتی که در این خانواده باحال اتفاق میافته وجود ژانر کمدی باشه D:
اما فقط این نیست که ما شاهد یه سریالی باشیم که از قسمت اول فصل 1 تا قسمت اخر فصل اخر فقط بخندیم و همین...! همچین چیزی نیست درواقع سریال با وجود درام و دراماتیک کردن سریال در هر قسمت سریال رو کامل تر کرده در واقع وجود ژانر فرعی درام به سریال به نوعی مکمل اون هست.
اینجوری هست که شما با دیدن سریال هم میخندی و هم کلی چیزای جالب و واقعیت های زندگی رو در یک خانواده یاد میگیری. اگه بخوایم اشاره کنیم به بعضی از سریال های این گونه باید به سریال هایی نظیر سریال بی نظیر دوستان و آشنایی با مادر اشاره کرد که در پایان هر قسمت درس زندگی و واکنش درست در مواجه با مشکلات رو بهمون یاد میده و باعث میشه در زندگی و روابط با خانواده کمی متمدنانه تر و سازگار تر با موضوع برخورد کنیم منظور من این نیست که بشینیم سر کلاس خانواده و فرهنگ اجتماعی...D: نه منظور من اینه که تمرکز فیلم علاوه بر کمدی بودن و طنز بودن اون سعی کرده تم درام و عاشقانه و حتی احساسی(ملودرام) به سریال بده تا شاهد یک سریال یکنواخت با یک موضوع نباشیم تا سریال برامون کسل کننده نباشه و این جزو یکی از نقاط قوت سریال هست.
سریال مثل بیشتر سریال های 22 دقیقه امریکایی دارای یک اینترو(آغازین) ابتدایی و کوتاه هست که در واقع موضوع یا مشکل خانوادگی توی اون قسمت رو بیان میکنه و پس از پخش یک تیتراژ چند ثانیه دست به کار میشه!
و در آخر با یک نتیجه گیری منطقی و درست همه ی خانواده اون مشکل رو به شیوه درست حل میکنن.
در بالا اشاره کردیم که سریال دارای شخصیت های متفاوت هست و همین باعث میشه ما فقط شاهد جمعی از شخصیت های مشابه با خط فکری مشابه و عقاید و علایق مشابه نباشیم و این نوع شخصیت پردازی در سریال باعث جذابیت هر چه بیشتر سریال چه از نظر کمدی چه تاثیر گذاری نوع درام شده و این تنوع شخصیت پردازی از کسل کننده شدن و تکراری شدن شخصیت های سریال جلوگیری میکنه که یکی از مهم ترین نکات اصلی فیلم هست.
به عنوان نکات مثبت به نقاط قوتی چون ترکیب ژانر های کمدی-درام و شخصیت پردازی خلاقانه و وجود هر موضوع جدید در هر قسمت بود که بهشون اشاره کردیم ولی خب در بعضی از جاها روند داستانی افت پیدا میکنه درسته که سریال دارای یک خط داستانی پیوسته نیست ولی در بعضی از جاهای محدود از سریال، سریال افت روند داستانی پیدا میکنه که البته این امر در همه سریال ها طبیعی هست و خب باز تونسته پتانسیل و اون کشش داستانی خودشو تا حدی موثری حفظ کنه و هنوز هم که هنوزه برای همه یه سریال کمدی درام بی نظیر با سکانس های خنده دار با بازی کردن با احساسات مخاطب و با پایان های خوب هر قسمت تاثیرگذاری موثری داشته باشه.
اگر دنبال یه سریال کمدی-درام با محوریت خانواده هستین حتما بهتون پیشنهاد میکنم این سریال رو نگاه کنید
امیدوارم که این نقد ذره ای باشه که براتون مفید واقع باشه.
AW
بنام خالق هنر و ادب *
با درود فراوان به شما فیلم دوستان عزیز، کاربران سایت نایت مووی و با عرض تشکر از عوامل سایت بابت زحماتشون و قرار دادن فیلم و سریال ها و...
امروز هم این لطف و فرصت نصیب ما شد تا با هم بیایم مروری بر روی یکی از دراماتیک ترین و درام ترین درام ها یعنی فیلم منهتن خدمت شما باشیم طبق رسوم گذشته یکم درمورد ساخت فیلم بحث کنیم.
اول اینکه چرا اسمش منهتن هست؟ خب این علاوه برو نوع داستان و فیلمنامه فیلم تا حدی هم ممکنه برگرده به کارگردان و همچنین بازیگر فیلم یعنی وودی آلن بزرگ که همگی اونو بدلیل خلق آثار فول درام و دراماتیک و ملودرام و طنزو کمدی میشناسند بعضی ها هم به اون لقب استاد رمانتیک و دراماتیک میشناسن چون توی اثارش تونسته توی خلق چنین سبک هایی موفق عمل کنه.
خب داشتیم میگفتیم به وودی الن برمیگرده این قضیه بله درسته چونکه وودی الن خودش زاده منطقه بروکلین توی نیویورک هست و طبق خیلی از مصاحبه هاش روی نیویورک(با لقب پایتخت دنیا) تعصب و علاقه قلبی خاصی داره.
خب فیلم منهتن در سبک درام،رمانتیک(دراماتیک)،کمدی در 25 آوریل سال 1979 به نویسندگی و کارگردانی و همچنین بازیگری وودی آلن(با دریافت 4 جایزه اسکار) به عمل اومد از دیگر بازیگر ها میتوان به دیان کیتون( با دریافت 1 جایزه اسکار) و همچنین بازیگر فقید مرلی استریپ(با 3 جایزه اسکار) که البته نقش اصلی و مکمل نداره و در قسمت هایی از سکانس ها ما اونو میبینم حضور داره.
با اینکه فیلم جذاب بود و قوی کارکرده بود اما شاید بشه گفت نتونست اوطور که باید میبود خیلی خوب توی IMDb ظاهر نشد و با دریافت نمره 8 توسط IMDb و دریافت نمره خیلی خوب 83 توسط منتقدین و با نامزد شدن برای 2 جایزه اسکار، توی جایگاه خوبی قرار بگیره.
خب بریم سراغ نقد فیلم:
اگر با کار های وودی آلن آشنا باشید حتما میدونید که فیلماش با بقیه درام ها فرق داره و هر جوری هست هر بار اونو با بقیه اثر ها متمایز میکنه و فیلمنامه هاش گرایشی واقع گرایانه و معدود مواقعی کمال گرایانه هست و طوری که ضرباهنگ فیلم رو با فیلمنامه هماهنگ و طراحی دکوپاژ رو موضوعش هماهنگ میکنه که باعث میشه یک اثر خلاق و تاثیرگذار و جذاب رو شاهدش باشیم.
یکی از همین نکاتی که براتون ذکر کردم مربوط میشه به هماهنگی میان ضرباهنگ فیلم با تم سیاه سفید فوق العادش. همه اکثرا نیویورک رنگی رو دیدین اما نیویورک سیاه سفید چی؟! اول بزارید درباره ضرباهنگ بگیم.ضرباهنگ یعنی چی؟ ضرباهنگ در واقع یکی از جلوه های مهم فیلم و از عناصر اساسی فیلم سازی هست که به مجموع فیلنمامه تدوین طراحی صحنه ها و دیالوگ و شخصیت پردازی کاراکتر ها و .. میشه. اینو با مثال میگم مثلا ما یک فیلمنامه با ژانر درامی اروم داریم اگر ضرباهنگ فیلم سریع باشه روند داستانی سریع و دیالوگ ها خسته نباشه در نتیجه ضرباهنگ رفیلم با فیلمنامه و ژانر اون در تناقض هست و هماهنگی نداره و باعث افت کیفیت و کاهش جذابیت و در نهایت خسته کننده و کسل کننده شدن فیلم برای مخاطب میشه.
توی منهتن ضرباهنگ فیلم گاه گاهی عاشقانه با روند احساسی با مضمون رمانتیک گاه گاهی درام با روند آهسته و خسته و گهگاهی هم ضرباهنگ سریع با مضمون کمدی بودن داره پس فیلم دارای ضرباهنگ متنوعی است و یکنواخت نیست و مجموع این ضرباهنگ ها میشه نوع روند داستانی فیلم و تلفیق این چنین ضرباهنگ با تم فوق کلاسیک سینماتیک یعنی سیاه سفید جذابیت فیلم،گیرایی اون و تاثیر گذاری و در نهایت جذابیت اون رو چندین برابر میکنه. شما تصور کنید وقتی که فیلم توی صحنه درگیری های احساسی قرار میگیره نوع زوم کردن دوربین موسیقی پشت صحنه آروم و متالیکا و دیالوگی که کاراکتر با صدای خسته و خش دارش داره بیان میکنه با تم سیاه سفید چقد شاهکار میشه، واقعا خلق همچین صحنه ای چقدر میتونه توی جذابیت و تاثیرگذاری فیلم موثر و حائز اهمیت باشه...؟!
در پی بحثمون که درباره هماهنگی ضرباهنگ بود میرسیم به یکی از مهم ترین عناصر فیلم یعنی شخصیت پردازی فیلم، گفتیم که ضرباهنگ چیه پس نتیجه میگیریم که شخصیت پردازی زیر مجموعه و یکی از تاثیر گذار ترین عناصر ضرباهنگ هست که به شدت با جزئیات به اجرا در اومده و خیلی خوب تونسته ویژگی های نهان و پنهان کاراکتر هارو با راه رفتن ها با حرکت چشم ها با بازی با دست ها با نحوه گفتتن دیالوگ ها و مونولوگ ها به بیننده منتقل کنه برای مثال وقتی شما یه شخصیت رو میبینید که در حرف زدن مشکلی داره یا سریع حرف میزنه یا موقع حرف زدن مدام با انگشتش سرش رو میخارونه یا تند تند نفس میکشه شما میفهمید این شخصیت دارای درگیری های احساسی لفظی و کلامی و تا حدی وسواسی هست و یا شاید در برقرای ارتباط با دیگران دچار مشکل باشه که شخصیت پردازی منهتن فوق العاده به عمل اومده و شما میتونید به دقت در نحوه برخورد و Reaction شخصیت ها و خط فکری اونارو بشناسید و خصوصیت و اضطراب های اونارو تا حدی درک کنید که نشون میده شخصیت پردازی فیلم سنجیده و با اهمیت دادن به جزئیات اون به عمل اومده.
وجود تم سیاه سفید که یکی از نکات جلوه بصری و مربوط به بخش فیلمبرداری هست رو کمی بهش اشاره کردیم اما منهتن فقط به زوم کردن بر روی شخصیت های فیلم نیست که شما مجبور باشید فقط قیافه های کارکتر هارو ببینید تنوع در فیلمبرداری و یکنواخت نبودن زوایای فیلمبرداری و همچنین فیلمبرداری خلاقانه با هدف ایجاد جلوه بصری بی نظیرش از دیگر نکات قابل ذکر فیلم هست اگر بخوام مثال بزنم اسپویل میشه و واقعا دلم نمیاد اسپویل کنم چون وقتی خودتون باهاش مواجه میشید حس و حال دیگه ای بهتون منتقل میکنه.
اما دوربین همواره در حرکت هست و ثابت نیست و میشه شیطنت فیلمبردار رو توی بازی کردن با چشمای مخاطب تشخیص داد، به ویژه زوایای فیلمبرداری واقعا هنری کار شده و واقعا تفاوت داشتنش با سایر فیلم ها میشه تشخیص داد و میشه متوجه متمایز بودن اون شد.
میرسیم به بخش مهم یعنی هدف فیلم همه میدونیم هر فیلمی هدفی داره و توی پایان فیلم مفهوم واقعی خودش رو مشخص میکنه در واقع همون نتیجه گیری توی انشاست که اگه نباشه باعث کاهش نمره میشه!
فیلم های درام و دراماتیک وجود یک پایان مفهومی و عمیق لازمشون هست و بدون اون هر چقدر که در بخش های دیگه خوب کار کرده باشه اما پایان اون یه سرو گردن ازش بالاتره پس ما باید انتظار یه پایان عمیق رو داشته باشیم از فیلم،منهتن یک درامی بی نظیر و ارام با روند داستانی نسبتا آرام و گهگاهی به ته مزه کمدی و کنایه های طنز آمیز و همچنین یک فیلم رمانتیک با درگیری های عاشقانه و احساسی و صحنه های نظیر اون هست (که حتما در موردش در بخش بعدی صحبت میکنم)
میشه گفت یکی از اصلی ترین هدف فیلم تعریف عشق واقعی هست هست و معیار های واقعی بودن و درست بودن اون که به درستی اون رو نشون داد و پایان خیلی زیبا و تاثیر گذاری داشت و مفهوم واقعی عشق رو به بیننده منتقل کرد و نشون داد خیلی ها کنار ما هستن که به ما اهمیت میدن اما ما چقدر بی توجه هستیم نسبت به عشق واقعی و خالص اونا و به زرق و برق اطرافمون روی میاریم و... در ساده ترین کلام میشه گفت فیلم با این پرسش عشق چیست شروع میشه و با پایان مفهوم گونش جواب رو میده.
در مورد قسمت رمانتیک و درامتیک فیلم البته ما بیشتر درمورد رمانتیک بودن اون صحبت میکنیم، تعریف واقعی رمانتیک در واقع خلق صحنه های عاشقانه و درگیری های احساسی-عاشقانه هست که در منهتن در عین سادگی به اجرا در اومده ولی با این حال تونسته در همون حد خودش تاثیرش رو احساس کنیم و از دیگر نکات قوی و مهم فیلم به شمار میاد.
نوبتی هم باشه نوبت نقاط ضعف فیلم هست که همیشه برای هر منتقد سخته که بخواد فیلمی رو که ازش لذت برده نقاط ضعفش رو بیان کنه هر چند که بیان کردنش از علاقش به اون فیلم کم نمیکنه چون صحیح تر اینه که فیلم رو با نقاط ضعفش هم دوست داشت.
از نقاط ضعف در فیلم میتونیم به کمبود شخصیت اشاره کرد هر چند این مربوط به فیلمنامه میشه اما فیلم حول محور 4 شخصیت میشه گفت وجود داره و تمرکز و فوکوس بیشتری بر روی این 4 شخصیت کرده این باعث شده تا بتون توی شخصیت پردازی اون 4 شخصیت کلیدی سنگ تموم بزاره همونطور که در بالا عرض کردم اما ای کاش دیگر شخصیت های فیلم رو هم تا حدی قابل احساسی دخالت میداد اما با اینحال با اینکه اینجا در کمبود شخصیت هست تونسته توی شخصیت پردازی، شخصیت پردازی کامل و جامع و عمیقی رو داشته باشه.
از دیگر نقطه ضعف که البته جنبه پیشنهادی داره تا انتقادی اینه که پایان فیلم کمی سریعتر از انتظار رقم میخوره که البته اکثر وودی آلن دارای زمان نجومی نیستن و نمیشه اینو ازش ایراد گرفت و شاید همین روش منحصر بفردش هست که تابع قانون مشخصی نیست و به دلخواه تغییرات رو در فیلمش اجرا میکنه البته شاید پایان سریع نشون دهنده این باشه در عشق زمان مفهومی ناشناخته وتعریف نشده ای باشه و در عشق سریع بودن هم خیلی دیر هست! یک مفهوم پارادوکس گونه در هر صورت نکته ای خیلی مهم نیست که بخوایم روی اون فیلم رو قضاوت کنیم و نقاط قوت فیلم خیلی از نکات ضعفش رو کمرنگ کرده.
در پیشنهاد اخر و جمع بندی کلی حتما بهتون پیشنهاد میکنم که تماشای دیدن فیلم رو از خودتون نگیرید درسته که نمره ی خیلی شاهکاری دریافت نکرده اما بی شک یکی از بهریتن فیلم های دراماتیک و رمانتیکی هست که قبل از مرگ باید دیدش و ارزش دیدن داره این فیلم ، بی شک اثار وودی آلن ارزش دیدن و چند بار دیدن رو هم داره.
امیدوارم براتون مفید واقع شده باشه
در پناه ایزد هنر دوست
AW
ضمن عرض سلام خدمت همه شما کاربران سایت نایت مووی خوشحالم که دوباره این شایستگی رو پیدا کردم که یه بار دیگه در خدمتتون باشم. ضمن عرض تشکر ویژه از همه عوامل زحمت کش سایت بابت خدمت رسانیشون.
امروز اومدیم تا با هم فیلم ساعت 25 ام رو مورد نقد و بررسی قرار بدیم و ببینیم چه چیزایی برامون داره.
فیلم ساعت 25 ام به کارگردانی اسپایک لی در 16 دسامبر سال 2002 به اکران در اومد و تونست با دریافت نمره 7.7 توسط ای ام دی بی و همچنین نمره 67 توسط منتقدین جایگاه خوبی رو بدست بیاره.
خب درمورد ژانر بندی فیلم میشه اون رو به دو بخش درام و جنایی(تا حدی) قرار داد که البته ژانر اول و اصلی اون درام هست و خب حالا با تم جنایی که ژانر فرعی اون هست و توی فیلم زیاد بر روی اون مانور خاصی داده نشده.
ساعت 25 ام یک داستانی خوب رو داره که همونطور که همیشه گفتم یک داستان خوب یعنی یک درام خوب چون بیشتر توی فیلمای درام سعی میشه داستان و روند داستانی جذاب و تاثیر گذار تری داشته باشه نسبت به سایر ژانر ها و موضوعات.
البته باید اینو بگم ساعت 25 ام مخلوط از درام و ملودرام هست و فوق العاده احساسی هست که در این مورد بعدا صحبت میکنیم.
داستان خوبی که داره باعث میشه تا حدی مخاطب و ببینده جذب فیلم بشن(اکثر فیلم دوستان و شاید بشه گفت همه اول خلاصه داستان رو میخونن بعد دانلود میکنن) به سبب همین داستانی که داره عزیزانی که فیلمای درام رو دوست دارند میتونن لذت نهایی رو ببرن از این فیلم چون به شدت درام احساسی هست.
یکی از بهترین فیلم های که توی بخش مونولوگ سنجیده و به دقت کار شده روی اون مانور داده بود فیلم باشگاه مشت زنی اثر فوق العاده دیوید فینچر و دهمین فیلم ای ام دی بی هست که اتفاقا در همونجا هم اتفاقا ادوارد نورتون(بازیگر اصلی همین فیلم ساعتئ 25 ام) مونولوگ گویی رو داشت انجام میداد.
یا مثلا بی نظیر تاریخ مجهول آمریکا(33 امین فیلم ای ام دی بی) که بازم در قسمت هایی باز ادوارد نورتون مونولوگ گو بود. پس میشه این نتیجه رو گرفت که ادوارد نورتون مونولوگ گو خوب و تاثیر گذاری هست و یکی دیگر از جاذبه های این فیلم وجود مونولوگ های زبیا و سرزنش آمیزی هست که فیلم رو جذاب تر میکنه مونولوگ ها سنجیده به عمل اومده یعنی نه خیلی کم هست و نه خیلی زیاد که باعث نشه جذابیت فیلم فقط مدیون همین باشه. اینو هم بگم که اکثر مونولوگ ها دیالوگ های زیبا و تاثیر گذاری دارند که یکی از مزیت های مونولوگ هست که میشه گفت یکی دیگر از نکات خوب فیلم قلمداد میشه.
معنی واژه درام(یک واژه فرانسوی و یک اصطلاح سینماتیکی) به یعنی غم انگیز هست. و یک فیلمی که ژانر درام اصلی ترین موضوع اون هست پس باید دارای جلوه های احساسی و غم انگیزی باشه که روی مخاطب اون فیلم تاثیر خودش رو به عمل بیاره، ساعت 25 ام واقعا در این قسمت خیلی عالی کار کرده چه از لحاظ طراحی و دکوپاژ درام گونه، چه وجود دیالوگ و مونولوگ های مربوط به موضوع و چه خلق و ایجاد صحنه های فوق احساسی و درام که فیلم رو خیلی زیباتر کرده در واقع فیلم با ته مزه تلخ، شیرین تر شده و این همون تناقض نما دراماتیک هست که فیلم غم انگیز تر اثر معکوس خودش رو بر روی مخاطب میزاره و احساسات اون رو درگیر میکنه منظورم این نیست مثل تایتانیک باید یک جعبه دستمالی کاغذی داشته باشید وحسرت داشتن عشق بخورید... چونکه ساعت 25 ام درام در موضوع عشق نیست و احساسی بودن اون بر روی چیز های مهم تر مثل اهمیت زمان و استفاده درست از زندگی و ... اشاره میکنه. و درگیری های احساسی که برای مخاطب وجود میاره اونو عالی تر کرده.
یکی از منتقد های بزرگ فیلم توی تلویزیون گفت اگر میخوای ببینی یک فیلم ارزش دیدن داره یا نه همون اول کار آخر فیلم رو بزار اگه پایانِ فیلم عالی بود اون فیلم عالیه...
من حالا کاری با صحبت ایشون ندارم اینو گفتم تا برسیم به نقطه اصلی و قوت فیلم یعنی پایان تاثیر گذارش که آدم رو به فکر فرو میبره و یک نتیجه گیری و درس بزرگی رو به مخاطب میده، و باعث میشه ما حرف های اخر فیلم رو هرگز فراموش نکنیم و ماندگاری اون توی ذهنمون جاودانه میشه.
متاسفانه اگر بخوام در مورد پایان فیلم بیشتر توضیح بدم ممکنه برای عزیزانی که ندیدند تا حدی اسپویل باشه فقط همین قدر رو بگم تلفیق دیالوگ ها و مونولوگ ها افزون بر پایان خارق العاده ش که لازمه هر فیلم درامی هست اون به کامل شدن نزدیک تر کرده.
بازم قسمت سخت نقد(نقاط ضعف)
با وجود نقاط قوتی که فیلم داشت و اونو جذاب کرده بود و مخاطبان نسبتا زیادی رو به خودش جذب کرده بود اما چند نکته هست که بنظرم اگر رعایت شده بود فیلم رو توی جایگاه بهتری شاید قرار میداد
اولین نکته بنظر من کمبود هیجان داستانی هست، دوستان هیجان داستانی با هیجان احساسی رو اشتباه نگیرید چون دوتا چیز کاملا متمایز هستن.بخش هیجان احساسی فیلم کاملا رعایت شده و هیچ مشکلی در اون نیست و همونطور که دربالا در قسمت نقطه قوت گفتم جزو نکات مثبت اون هست درگیری های احساسی (هیجان احساسی) اما هیجان داستانی(درگیری یا چالش داستانی) در طول مدت و خط داستانی افزایش پیدا نکرده و این کمبود احساس میشه،داستان فیلم خوب هست اما سعی نشده که به اون هیجان داستانی یا چالش داستانی اضافه کنند که درگیری های پیچیده تری شکل بگیره و بیشتر روی قسمت درگیری های احساسی فیلم کار شده که باز هم روی درگیری های احساسی خیلی خوب به عمل اومده بود. و شاید همین امر برای برخی عزیزانی که به فیلم های درام عادت ندارند کسل کننده به نظر برسه چون نبود درگیری داستانی در طول مدت زمان فیلم روند اون رو یکنواخت و شاید کند بکنه به همین امر شاید برای این عزیزان کمی خسته کننده به نظر برسه.
با جمع بندی کلی و یک نظر کلی میشه اینو گفت: برای دوستان درام دوست حتما این فیلم پیشنهاد میشه و حتما این رو نگاه کنید
اما برای دوستانی که شاید گاه به گاه فیلم رو نگاه میکنن شاید کمی در برخی جاهای فیلم کسل کننده بشه براتون که با درگیری های احساسی این احساس خستگی از فیلم رو تا حدی جبران میکنه
در کل فیلم خوبی هست و تجربه دیدنشو از دست ندید
امیدوارم مفید بوده باشه
AW
بنام ایزد پاک خداروشکر یه بار دیگه این سعادت رو داشتم که در خدمتتون کاربران عزیز سایت نایت مووی باشم. ضمن تشکر از همه عوامل زحمت کش سایت.
امروز ما شاهد یکی از زیباترین فیلم های تاریخ هستیم فیلم شکارچی گوزن که خیلی ها به اون رولت روسی هم میگن حالا در ادامه نقد دلیل این اسم گذاری رو خدمتتون عرض میکنم
طبق عادات همیشگی برای عزیزانی که میخوان در مورد فیلم اطلاعات کسب کنند در قالب مقدمه ای کوتاه کمی اطلاعات رو در مورد فیلم خدمتتون عرض میکنم
فیلم شکارچی گوزن در سال 1978 به کارگردانی مایکل چیمینو و به نقش آفرینی بازیگران بزرگی چون رابرت دنیرو(دریافت 2 اسکار) کریستوفرواکن(دریافت 1 اسکار) و مریل استریپ(دریافت 3 اسکار) به اجرا در اومد و با دریافت 5 جایزه اسکار و دریافت نمره 8.1 در IMDb و نمره 81 توسط منتقدین تونست جایگاه 165 امین فیلم برتر IMDb بشه که واقعا هم لیافت جایگاهش رو داره ضمنا مدت زمان فیلم هم 3 ساعته.
خب فیلم: دارای دو ژانر درام و جنگی هست که ژانر اصلی اون درام هست که تمرکز فیلم و فیلمنامه و فوکوس کارگردان روی همون بخش هم هست و اما بخش جنگی اون که در واقع ژانر دوم فیلم هست و ژانر فرعی بیشتر به حساب میاد.
لازمه یه درام خوب وجود داستانی خوب و خلق صحنه های احساسی و هیجانی و دلهره اور و غم انگیز هست با ته مزه ی کمدی که باعث شه اون فیلم تاثیر گذاری باشه و بشه به عنوان یه اثر هنری بهش نگاه کرد تا فقط به عنوان یک فیلم،یعنی فراتر از یک فیلم که شکارچی گوزن خیلی خوب این نکات اصلی و اساسی درام و ملودرام و دراماتیک رو رعایت کرده ما توی طول فیلم شاهد صحنه های حساس و دلهره آور، صحن های غم انگیز و دردناک، صحنه های احساسی، صحنه های دراماتیک و عاشقانه، و همچنین صحنه های کمدی تا حدی هستیم و باعث میشه مسیری که فیلم طی میکنه یکنواخت و کسل کننده و البته تک محوری نباشه، و فقط و فقط تمرکزش روی یک صحنه یا یک موضوع نباشه و در واقع فیلم دارای تنوع صحنه و هیجان توی مسیرش هست که یکی از نکات اساسی فیلم هست.
من خودم علاقه زیادی به اثار های استنلی کوبریک اعظم دارم بدلیل اینکه جزئیات فیلم و صحنه رو همیشه حفظ میکنه و خیلی بهش اهمیت میده و حتما فیلم دوستان اثار های وی رو دیدن و میدونن منظور بنده چیه یکی دیگر از نکات قوت فیلم که من خیلی از اون خوشم اومد اهمیت دادن به جزئیات فرعی فیلم هست اگر دقت کرده باشید توی دنباله فیلم که داره نشون میده یک سری صحنه ها هست که بدون اینکه به موضوع فیلم ارتباطی داشته باشه اونارو نشون میده(مثلا اونجایی که سینی دارو که پرستار گرفته از دستش میافته یک سکانس در حد چند ثانیه) و این باعث طبیعی جلوه دادن فیلم و اتفاقات اون میشه و گیرایی فیلم رو بیشتر و جذابیت رو چندین برابر میکنه و بر خلاف بقیه فیلم ها که از جزئیات فرعی فیلم غافل میشن و فقط به بخش داستانی میپردازن، شکارچی گوزن تعادل رو رعایت کرده و هم به بخش اصلی فیلم و روند داستانی اون پرداخته و هم جزئیات صحنه هارو به خوبی رعایت کرده که یکی دیگر از نکات مثبت فیلم هست.
معمولا فیلمای قوی از همون ابتدا باعث جذب مخاطب و بیننده میشن و شروع قوی دارن و بیننده هم بهانه ای برای دیدن فیلم پیدا میکنه پس میشه گفت شروع قوی و جذاب نشونه ی یک فیلم قوی با روند داستانی جذاب هست که شکارچی گوزن با شروعش به شکارچی مخاطب مشهوره... و شروع جذاب اون باعث میشه شما به فیلم میخکوب بشید، بعضی از فیلما هست از همون موقعی که شروع میشن میشه اخرشو حدس زد که یکی از ضعف های بزرگ فیلم هست چون غیر قابل پیش بینی بودن و غافلگیری فیلم از مهم ترین نکات جذاب فیلمن و اونجوری فیلم دیگه جذاب نیست که خداروشکر شکارچی گوزن باز هم اینجا عالی کار کرده پس هم شروع جذابی داره و هم غیر قابل پیش بینی هست، شروع داستان فیلم با یه سری ماجراجو هایی همراه هست که میشه گفت کارگردان از با قرار دادن و جلوه دادن به تم ماجراجویی فیلم، اونو جذاب تر و واقعی تر کرده و یک تنوع هست توی روند داستانی همونطور که گفتم تنوع روند داستانی این فیلم معرکه هست و از همه عناصر و صحنه های توش به کار اومده و خیلی منحصر به فرده، میشه گفت فیلم نه خیلی سرد و غیر صمیمی هست و نه خیلی گرم شل... تعادل رو تونسته رعایت کنه. و این تم ماجراجویی اون خیلی جذاب ترش کرده.
شاید خیلی از شما ها تا حالا اسم رولت روسی رو شنیده باشید.ابتدا بگیم اصن رولت روسی چی هست برا عزیزانی که یا اطلاع ندارن یا میخوان بیشتر بدونن. رولت روسی در اصل نوعی شرط بندی هست بر سر مرگ و زندگی هست که بین 2 نفر به اجرا در میاد و یک هفت تیر میارن و توی اون 1 گلوله میزارن و خشاب رو میچرخونن تا جایگاه گلوله مشخص نباشه و بعد هفت تیر رو میچرخونن به نوعی قرعه تا سر هفت تیر به سمت هر کسی بود اون باید هفت تیر رو بزاره رو سرش و رو شقیقش و شلیک کنه دیگه حالا با شانسش...!
توی حالت کلاسیک وقتی مثلا اون فرد ماشه رو کشید و گلوله توش نبود و نمرد دوباره خشاب رو میچرخونن تا شانس هر کس برای شلیک بشه یک ششم.
رولت روسی به عنوان تلخ ترین شیرینی هم معروفه و دیگر اسم مستعار دیگه، همچنین یه نوع روش اعدام هم به حساب میاد و...
شکارچی گوزن چون همونطور که در بالا گفتیم دارای دو ژانر درام و جنگی هست و قسمت رولت روسی مربوطه به بخش جنگی اون که یکی دو صحنه اون به عنوان بهترین سکانس رولت روسی تاریخ سینما هست و واقعا دلهره و ترس رو به بیننده منتقل میکنه و یه جورایی باعث میشه حس کنید خودتون داره رولت بازی میکنید...
چندین جا هست که سکانس رولت روسی در فیلم وجود داره و خیلی عالی کار شده و جذابیت فیلم رو چندین برابر میکنه همونطور که خودتون عکس فیلم رو میبینید هم میتونید بفهمید.
پس سکانس های رولت روسی و دلهره و ترسی که اون قسمت منتقل میکنه یکی از بهترین قسمت های فیلم هست که خیلی عالی رو اون کار شده و قابل تحسینه پس به همین دلیل خیلی ها اسم فیلم رو به عنوان رولت روسی میشناسن(اینم جواب سواله بالا)
همونطور که همیشه گفتم ماندگاری فیلم رو پایان فیلم مشخص میکنه وجود یه پایان بی نظیر و عالی لازمه یه فیلم عالی و ماندگاره و شکارچی گوزن پایان بسیار زیبا و تاثیر گذاری داره.دوست ندارم برای عزیزانی که ندیدن اسپویل کنم چون اگه بخوام رو قسمت پایان اون مانور بودم و مورد نقد قرار بدم مجبورم اسپویل کنم پس همینقدر بدونید که پایان بسیار عالی داره.(واقعا متاسفم)
تنها نکته ای که من ازش ایراد گرفتم موسیقی متن بود راستش من انتظار داشتم فیلم یه موسیقی متن خفن داشته باشه شاید این حساسیت بیش از حد من باشه موسیقی متن خوبی داشت ولی بنظرم جا داشت بهتر روش کارکنن هر چند این قسمت جز بخش فنی فیلم هست و چیزی از فیلم کم نمیکنه و میشه اونو نادیده گرفت.
رولت روسی رو ببینید ولی رولت روسی رو بازی نکنید(بازی با مرگ)
بی شک یکی از ماندگارترین فیلم های تاریخ سینماست و باید بار ها اونو دید و هرگز قدیمی نمیشه پس کسانی که دیدند بازم ببینید و کسانی که ندیدن حتما حتما حتما دانلود کنید و از دست ندید از اون دسته فیلماست که باید قبل مرگ اونو تجربه کرد.
امیدوارم براتون مفید بوده باشه.
در پناه ایزد پاک
AW.
*بنام ایزد پاک*
با سلام بنده حسین امیری یه بار دیگه این شایستگی نصیب ما شد که بیایم و در کنار شما یکی از فیلم های جذاب رو با هم دیگه مورد نقد و بررسی قرار بدیم و امروز نوبت رسید به فیلم زیبای محله چینی ها.
طبق رسوم گذشته در ابتدای شروع نقد کمی اطلاعات در مورد فیلم کسب کنیم و بعد بریم سراغ کار اصلیمون.
خب فیلم محله چینی ها در سال 1974 به کارگردانی رومن پولانسکی(برنده 1 اسکار) کارگردان سرشناس و به هنرمندی بازیگران بزرگی مثل جک نیکلسون(برنده 3 اسکار) و فی داناوی(برنده 1 اسکار) به اجرا در اومد و تونست با دریافت نمره 8.2 توسط اعضای IMDb و 92 توسط منتقدین جایگاه قوی رو در IMDb کسب که و با رتبه 131 جزو 250 فیلم برتر IMDb بشه و تونست لیاقت خودش رو تثبیت کنه.
همچنین محله چینی ها تونست اسکار بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی رو بدست بیاره که نشون میده ما با یه داستان معمولی و کلیشه ای رو به رو نیستیم.
*بنده تمام تلاشم رو میکنم که در طی مسیر نقد چیزی از فیلم رو اسپویل نکنم.*
بد نیست در ابتدا به ژانر فیلم که در 3 ژانر اصلی درام معمایی هیجانی تقسیم شده اشاره کنیم خب ترکیب فیلم درام معمایی و درام هیجانی میتونه ترکیب جالب و منحصر به فردی بشه و باعث میشه فیلم روند معمولی نداشته باشه و دارای روند متنوع و سکانس ها و صحنه های متنوع بشه که همین امر سبب میشه روند یکنواختی رو طی نکنه یا به اصطلاح فیلم حوصله سر بر نباشه، همونطور که در بالا ذکر کردم فیلم اسکار بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی
رو گرفته که این یکی از نکات مثبت فیلم قلمداد میشه پس ما با یه داستان و موضوع تکراری و کلیشه ای و خسته کننده رو به رو نیستیم پس میتونیم انتظار غافلگیری های داستانی و موضوعات پیش بینی نشده ای از فیلم داشته باشیم که همینطور هم هست.
پس در نتیجه کلیشه ای نبودن داستان فیلم موجب جذاب بودن اون و در نهایت جذابیت داستانی میشه، اصولا بنظر من اکثر فیلمایی معمایی یا درام پیش نیاز اصلیشون وجود جذابیت داستانی هست و تقریبا میشه گفت کلا پیش نیاز اصلی و اولویت اساسی هر فیلمی وجود جذابیت داستانی و فیلمنامه قوی هست چونکه تمام عوامل صحنه و مهم ترین اونا کارگردان میتونه بوسیله همون فیلمنامه فیلم رو جذاب تر گیرا تر و تاثیر گذار تر بکنه و محله چینی ها این پتانسیل رو داره و به طور کلی میشه اینطوری گفت که جذابیت داستانی پتانسیل فیلم رو برای افزودن عناصری دیگر افزایش میده.
حتما تا به حال واژه detective به گوشتون خورده و هر جا اونو مبینید یا میشنوید یاد چی میافتم؟ یاد جنایت؟قاتل های سریالی؟ وجود انگیزه برای قتل؟! یا ذره بین توی جیب کاراگاه؟! D:
درسته ما اینجا با یه تم کاراگاهی خیلی جذاب رو به رو هستیم که میشه گفت به نوعی چاشنی فیلم محسوب میشه و توی اثر گذاری و جذابیت فیلم نقش مهمی رو ایفا کرده و خود به خود کلا تم کاراگاهی ژانر معمایی رو جذاب تر و پر چالش تر میکنه و یک حس معمایی و کاراگاهی به مخاطب میده و باعث میشه مخاطب جرئیات فیلم رو با دقت بیشتر و بهتر مورد بررسی قرار بده به نوعی دیگه موقعی که دارین فیلم رو میبینین خودتون سعی میکنید کاراگاه بازی در بیارید و باعث میشه تمرکز و فوکوستون روی فیلم بیشتر بشه و لذت بیشتری ببرید البته اگر به این ژانر معمایی و استایل کاراگاهی علاقه مند باشید.
من به شخصه خودم عاشق ژانر معمایی هستم همونطور که بعضی عزیزان پروفایل بنده رو مشاهده کردن :) و به شخصه نظرم اینه که فیلمی که دارای ژانر معمایی هست باید شروعی مبهم گونه و پیچیده داشته باشه تا بتونه علاقه مندان به این سبک رو در خودش غرق کنه و باعث جذابیت بیشتر فیلم با توجه به موضوع اون بشه و به نحوی به عمل بیاد که حس یک معما یا یک معادله و یک حس مجعول داشته باشه تا مخاطب رو درگیر کنه چون اینطوری مخاطب اشتیاقش برای دیدن فیلم و ادامه ی اون بیشتر میشه و جذب فیلم میشه و با گوشت و پوست خون میشینه پای فیلم. که باز هم اینجا محله چینی ها از این مورد برخودار هست و ما اینجا هم نگرانی نداریم. D:
نکته بعد که میخوام در مورد ژانر فیلم یعنی همون معمایی بگیم، غیر قابل پیش بینی بودنه که در واقع با مورد بالا که گفتم شروع مبهم ارتباط زیادی داره چونکه هر چیزی که غیر قابل پیش بینی باشه میتونه مبهم و ناشناخته هم باشه و به نظر من اون فیلم معمایی موفق هست که دارای روند داستانی و شروع داستانی مبهم گونه و همچنین دارای صحنه ها و سکانس های غیر قابل پیش بینی شده باشه تا باعث جذابیت داستانی و روند داستانی و در نهایت جذابیت و زیبایی فیلم بشه و در واقع غیر قابل پیش بینی بودن یعنی غافلگیری! غافلگیری یعنی سوپرایز شدن، سوپرایز شدن مخاطب و غافلگیری اون که باعث میشه باز هم جذب فیلم بشه پس غیر قابل پیش بینی بودن و غافگیری یکی دیگر از نکات مثبت و مهم فیلم هست که توی محله چینی ها نه تنها رعایت شده بلکه به شیوه خیلی زیبا تری هم به عمل اومده.
به طور کلی پایان فیلم در واقع ماندگاری و تاثیر گذاری اون رو نشون میده و در واقع همون سکانس اخر هست که تا حدی موجب تاثیر گذاری سرنوشت فیلم میشه و معلوم میشه که اون فیلم تونسته تاثیر گذاری خوبی داشته باشه یا نه، تونسته قوی کار کنه یا نه، و آیا تونسته جایگاه خودش رو توی دل مخاطب های تثبیت کنه یا نه...! پس پایان فیلم به نظر من خیلی مهم هست البته روند داستان هم مهم هست ولی خب پایان فیلم هم در ماندگاری فیلم نقش زیادی رو ایفا میکنه و خوشبختانه خوشبختانه فیلم دارای یک پایان ایرانی نیست! و میشه گفت حتی پایان فیلم تا حدی غیر قابل پیش بینی بوده و تا حدی هم موجب غافلگیری مخاطب ها شده که یکی دیگر از نکات مهم فیلم به شمار میاد و باعث میشه ما شاهد یک فیلم خیلی جذاب و دوست داشتنی باشیم.
باز هم قسمت سخت نقد برای من اومد، بخش نقاط ضعف،
متاسفانه اکثر فیلم ها این مشکل رو دارن و دیگه داره تبدیل میشه به مشکلات متداول یعنی کم کاری در بخش موسیقی متن، منظور بنده صرفا بد بودن موسیقی متن نیست توجه کنید گفتم کم کاری من معتقدم که برای این فیلم و با این مضمون و موضوع و با این فیلمنامه خوب میشد بهتر کار میکردن روی بخش موسیقی متن چرا که بنده در نقد های قبلی هم گفته بودم که موسیقی متن تا حدی میتونه شناسه فیلم باشه. ولی خب این بخش خیلی بزرگ نیست و میتونیم حتی اونو ندیده بگیریم چرا که اگر فیلم موسیقی متن شاهکاری نداره اما خب نقاط قوت و مثبت خیلی زیادی داره.
مورد بعد به نظر من بر میگرده به بعضی از جاهای فیلم که کمی روند داستانی کمی افت پیدا میکنه و روند نسبتا آرومی در بعضی از جاهای فیلم ما شاهدش بودیم اما، اصلا جای نگرانی نیست چرا که به دلیل وجود دو عنصر شگفت انگیز فیلم یعنی غافلگیری و غیر قابل پیش بینی بودن این قسمت هم کمرنگ و کمرنگ میشه و باعث میشه ما این نقطه ضعف رو هم نادیده بگیریم. پس اصلا نگران این بخش نباشید من هم این قسمت رو گفتم تا چیزی رو از قلم نندازم چونکه بنده عادتم هست که فقط از فیلم تعریف نکنم و نقاط ضعف اون در حد توانم که میتونم تشخیص بدم رو در نقد بیارم چونکه نقد یعنی بررسی و زیر ذره بین قرار دادن و صرفا به این معنی نیست که ما فقط و فقط روی نقاط مثبت فیلم فوکوس کنیم بلکه به این معنی هست که همه جوانب رو در نظر بگیریم.
پس یادتون نره حتما حتما اگر تا الان فیلم رو دانلود نکردید این فرصت رو از خودتون نگیرید و سریع به دانلود فیلم و تهیه اون اقدام کنید چونکه با یکی از بهترین فیلم های ژانر معمایی رو به رو هستید، پس این تجربه زیبا و دوست داشتنی رو از خودتون نگیرید و فیلم رو حتما حتما مشاهده کنید.
امیدوارم که نقدم مفید بوده باشه و از اون نهایت استفاده رو برده باشید.
به ایزد پاک مسپارمتون.
╬AW╬
پایان هیجان انگیز و ماندگار(بر اساس اقتباس بودن آن)
غافلگیری داستانی
تاثیر گذاری خوب و داشتن یک روند داستانی جذاب
نقاط ضعف
جلوه ویژه نسبتا کم
کم کاری در بخش موسیقی متن
**متاسفانه این نقد حاوی اسپویل بعضی قسمت های فیلم میشه**
با سلام خدمت شما همه ی کاربران عزیز و دوست داشتنی سایت نایت مووی.
ضمن عرض تشکر فراوان از همه دست اندرکاران سایت نایت مووی برای قرار دادن این فیلم زیبا.
بنده حسین امیری در این وقت کنار شما اومدیم تا کمی اطلاعات بیشتری در مورد این فیلم کسب کنیم و اونو زیر ذره بین قرار بدیم.
فیلم زودیاک (Zodiac) یک فیلم در ژانر معمایی جنایی و درام به کارگردانی استاد معما یعنی دیوید فینچر کارگردانی شد و در سال 2007 به اکران و اجرا در اومد.
و تونست با کسب نمره 7.7 در IMDb و کسب نمره 78 توسط منتقدین نمره خوب و حد نسابی رو کسب کنه.
فیلم زودیاک در واقع بر اساس یک داستان کتاب و ماجرای واقعی یک قاتل مرموز و معما دوست و معما گونه رو روایت میکنه.
اول بیایم در مورد خود اسم فیلم یعنی زودیاک یکم فوکوس کنیم. اصلا خود کلمه زودیاک یک اسم مبهم و مرموز و تا حدی ناشناخته به حساب میاد.
پس میشه حدس زد که فیلم چقدر سعی کرده حالت معمایی خودش رو حفظ کنه و واقعا جوری باشه که اون حس معمایی و هیجان معمایی رو در خودش داشته باشه.
اکثر شما ها احتمالا دیوید فینچر رو بشناسید که چقدر واقعا به فیلمش توجه میکنه و همه عناصر اون رو در نظر میگیره توی فیلم زودیاک ضرباهنگ و دکوپاژ و نمابندی صحنه ها هماهنگ با تم جنایی و از همه مهم تر معمایی هست.
میشه گفت فینچر بیشتر یه معما درست کرده تا فیلم که نشون میده چقدر قشنگ و طبیعی همه عناصر موجود رو به کار برده تا فیلم پتانسیل و حالت داستانی و اقتباس از یک جریان واقعی رو حفظ کنه و در واقع شما در فیلم جای کسانی هستید که میخواید هر چه سریعتر معما حل بشه و سریعتر ذهنتون رو راحت کنید. اما فینچر فکر اینجاشو کرده و اخر فیلم و حتی بعد از فیلم هم وضعیت طوری هست که ذهنتون هنوز درگیره(بنده خودم هنوز تو کفشم D:)
پس از این بابت خیالتون راحت باشه.
در مورد نکات مثبت فیلم خوشبختانه حرف زیاده و من امروز فقط به نکات اصلی و در برگیرنده اون اشاره میکنم.
همونطور که گفتم فیلم اقتباس از یک داستان واقعی هست که خب این خودش یک جذابیت و یک وجه تاریخی به رخ میکشه که این خودش یه نوع تنوع و یک نوع جذابیت خاصی در خودش داره که باعث جذب مخاطب میشه که این واقعا نکته مثبت فیلم هست
اما کار جایی سخت میشه که فیلم باید مثل داستان واقعی خودش و حتی بهتر و دقیق تر و با جزئیات تر از داستان واقعی خودش باشه که خداروشکر اینجا باز فینچر هنر خودش رو به نمایش گذاشت و ما کم کاری از ایشون ندیدیم و این نکته رو رعایت کرده.
تا بحث معما میشه خود به خود همه اشتیاق داریم اونو حل کنیم چرا؟ چون ناخودآگاه ذهنمون در گیر پاسخ دهی به اون معما یا سوال و ... میشه نمیگم همه ولی حدود 60-70 درصد اقشام اینطوری هستند پس از اونجا که ژانر فیلم هم معمایی هست میشه همچین انتظار رو از فیلم داشت که همینطور هم هست و همونظور که در بالا خدمت شما عرض کردم جذابیت معمایی گونه فیلم خیلی عالی کار شده ولی هر لحظه اشتیاق برای دیدن ادامه فیلم و حل کردن و دیدن نتیجه معما بیشتر میشه.
غافلگیری داستانی که در واقع از نظر من همون خلاقیت و هنر نمایی های کارگردانی و عوال صحنه میشه به شکل خیلی سنجیده به عمل اومده و هر دفعه که شما به حل معما نزدیک میشین فیلم با این غافلگیری داستان شما رو دور میزنه و یه چرخش 180 درجه ای داستانی شکل میگیره و جذابیت فیلم رو چندین برابر میکنه و باعث میشه فیلم حالت یکنواخت داستانی با روند کندی رو خداروشکر نداشته باشه.
**این قسمت دارای اسپویل است**
تاثیر گذاری که فیلم داره رو میشه گفت تا حدی مدیون پایان اون هست که پایان فیلم هم بر اساس داستان واقعی هست پس باید ممنون قاتلمون زودیاک باشیم :))
پایان فیلم به شدت عالی کار شده و طوری کار شده که هر مخاطب بر اساس یافته های خودش هر کدوم از شخصیت های فیلم رو قاتل و زودیاک واقعی میدونه. این میتونه فنِ پایان باز یا پایان انتخابی یا پایان بر عهده مخاطب هم در نظر بگیریم که بدون شک یک نکته مثبت تلقی میشه و باعث میشه این معمای ذهنی حل نشه و ذهن درگیر بمونه که همین هم باعث ماندگاری و تاثیر گذاری فیلم میشه و اون هم دلیلش اینه که زودیاک بر خلاف بقیه قاتل های سریالی یا همون زنجیره ای الگوی خاصی برای قربانیانش نداشت و همینطوری فی البداهه ادم میکشت و انتخاب رندم و تصادفی داشت که این نکته مثبت فیلم محسوب میشه پس بنظر من اصلی ترین دلیل تاثیر گذاری فیلم همین پایان منحصر به فردش میشه.
در مورد نکات منفی خب میتونیم به کم کاری در بخش موسیقی متن اشاره کرد و شاید هم میشه گفت حساسیت بنده رو این موضوع هست و شاید نشه اون رو یک نکته ضعف بزرگ دونست چرا که انچه که در یک فیلم مهم هست قاعدتا عوامل بالایی بود که بنده برای شما عزیزان شرح دادم و خب میشه گفت در حد یک نکته ضعف کوچیک این رو در نظر بگیریم چرا که دیگر نکات مثبت فیلم موجب کمرنگ شدن این نقطه ضعف میشه.:)
یکی دیگر از عناصری که در فیلم بنظرم کم کاری حساب اومد نبود جلوه های ویژه و یا در واقع کم بودن اون بود ولی خب بیشتر روی جلوه های داستانی اون کار شده بود که میشه این نکته رو هم حذف کرد و در نظر نگرفت چون واقعا توی یک فیلم جنایی و معمایی جلوه ویژه عنصر خیلی خاص و اساسی فیلم نیست.
من امیدوار بودم که این فیلم جز 250 فیلم برتر IMDb قرار بگیره چون واقعا در سبک معمایی نمیگم بهترین ولی خب جزء بهترین ها بوده و هست و خواهد بود.
برای دوستانی که فیلم رو ندیدن پیشنهاد میکنم این فیلم رو از دست ندن
ممنون از همه شما
AW
!توجه!
محتوای نقد حاوی اسپویل می باشد، پس اگر فیلم رو تجربه نکردید نقد رو نخونید.
با سلامی دیگه خدمت همه کاربران و فیلم دوستان نایت مووی
بنده با یک نقد دیگه ای همراهتون هستم. نقد فیلم شکار (The Hunt) ضمن تشکر از نایت مووی که سبب شد فیلم در سایت و در اختیار ما قرار بگیره. :)
اول از شما یه سوال دارم: فکر میکنید که با یک دروغ یا یک جور تهمت میشه امید یک مرد بزرگسال رو به ناامیدی و تاریکی تبدیل کرد؟!
فکر کردن به این موضوع شاید جواب های مختلفی در بر داشته باشه ولی بنظر شما یک دختر بچه با جثه کوچک میتونه زندگی یه نفر رو به کابوس تبدیل کنه؟!
این بار سوال واضح تر شد و جواب دشوار تر!
شاید در ابتدا با نیشخند جواب نه رو بگید اما این فیلم دقیقا همون جوابی هست که ما انتظارش رو داریم.
واکنش ها در نگاه اول ممکنه تدافعی باشه: اخه مگه میشه؟! چطور ممکنه؟! و...
همونطور که هممون میدونیم لوکاس یه معلمی هست که از دبیرستان پسرانه اخراجش کردن و از زنش طلاق گرفته و به دنبال گرفتن حضانت تک پسرش هست شاید میشه گفت گرفتن حضانت امیدش!
شاید گرفتن حضانت پسرش بتونه یه تکون دوباره بطری امید و زندگی یه معلم اخراجی بده...،
لوکاس روز هارو با سختی و با آرزوی اینکه شاید روزی بتونه صبحونه رو با پسرش بخوره و روز هارو بتونه با اون سپری کنه از خواب بیدار میشه و روز رو سپری میکنه.
حتی لوکاس یک عشق جدید پیدا میکنه و با گرفتن حضانت پسرش دوباره متولد میشه و یه زندگی تازه رو شروع میکنه. دیگه چی واسه یه زندگی زیبا میخوایم؟!
در همین حال دوست لوکاس که یه خانواده بی نظم و مثل هر خانواده ای که دارای مشکلات خانوادگی هست، موجب مشکل آفرینی بزرگی برای لوکاس میشه.
خیلی سخته آدم بخاطر دوستش توی دردسر بیافته شاید خیلی ما ها اینو درک کنیم.
دختر دوست لوکاس که یک بچه ساکت با افکار ها و رویای های بچگانه از مشکلاتی که بین پدر و مادر وی رخ میدهد رنج میبرد. به همین دلیل از این رو به لوکاس پناه میاورد. شاید کسی باشد که بتونه اون رو از اون جو پر سر و صدا و شلوغ دور کنه...!
شاید همه بدبختیای لوکاس از همینجا شروع شد.ضمنا باید به این توجه کرد که برادر همون دختر بچه که یک نوجوانی با تربیت غلط جنسی هست میتونه روی اون دختر تاثیر گذاشته باشه.(مطمئنا اون صحنه رو الان دارید مرور میکنید. :))
پس این پتانسیل رو به دختر بچه میده تا چیز هایی فراتر از افکار یه کودک باشه...
همه ی ما فیلم های بوگارت رو دیدیم، و دیدیم که یک بوسه عشق میتونه شروع یک زندگی زیبا،شعله ور شدن مشعل جاودانگی و شاید قایق نجاتی در میانه این اقیانوس بی رحم روزگار باشه.
اما آیا هر بوسه ای از سر عشق است؟! در این فیلم باز هم این دیدگاه نقض میشود...
پس متوجه شدید این فیلم دو دیدگاه رو به چه شکلی در خودش نقض میکنه.شاید این فیلم شکار باور ها باشد؟ شکار باور هایی که قبل از دیدن فیلم داشته اید...
اون دختر با اون بوسه باعث شروع کابوس، شروع یک نا امیدی، یک طوفان از جنس تهمت و گرد باد از جنس دروغ رو به زندگی لوکاس میاره.دروغی که خودش کم کم اون رو باور میکنه و به بقیه اینو تحمیل میکنه و جالب تر اینکه بعد از اون بیشتر بچه ها و همکلاسی های وی به افکار و باور اون روی میارن...
گناه لوکاس چه بود؟بهای یک کمک این نیست...!
اون لکه ننگی که به لوکاس داده شد موجب نابودی و نا امیدی اون شد و از همه مهم تر از بین رفتن رابطه دوستی اون با دوستش.
دیوانگی عالمی هست که برای خود میسازیم اما اون دختر دیوانگی رو برای لوکاس ساخت و اون رو توی حباب شیشه ای حبس کرد.
بعد از اون رفتار همیشه بی رحمانه ی مردم و اطرافیان موجب آزار بیشتر او میشد و احساس تنهایی که لوکاس میکرد...
همگی شبیه یک خواب بدی بود که میشد اون رو تصور کرد خوابی که خواستار بیدار شدن و صبح شدن و طلوع خورشید هستی، اما...
هر بار که اتهام بقیه به لوکاس بیشتر میشد، متهم بودن اون به انجام آن کار کمتر!
شاید اصرار مردم به انجام اتهام بیشتر برای نابودی اون بود تا برای تاوان او برای انجام گناه.
همیشه امید در نا امیدی خودش رو نشون میده، درسته لوکاس بعد از مدت ها پسرش رو ملاقات میکنه و برای چند مدت کوتاه اتفاق های گذشته رو فراموش. فقط میخواهد با پسرش باشد و اتهام های بقیه گوش نده. شاید پسرش سپری از جنس امید در مقابل تیر های نا امید وارانه بقیه باشه.
اذیت و آزار ها ادامه داشت و بدتر از همه بی گناه بودن لوکاس اون رو آزار میداد، تاوان برای گناه نکرده، مجازات برای جرم مرتکب نشده کابوسی که یک بوسه به او هدیه داد.
پس از گذشت اتهام و اثبات شدن بی گناهی وی شرمساری مردمی رو میدیدیم که هیچ جوابی برای اون رفتار های خسمانه و بی رحمانه خودشون نداشتند
و لوکاسی که از مخمصه تاریکی نجات پیدا کرده بود و روشنایی رو پیدا کرده بود میتونست بقیه زندگیش رو در کنار پسرش بگذرونه همونطور که اون همیشه آرزو داشت، درسته لوکاس از خواب بیدار شده بود. و خورشید طلوع کرده بود...
فضا سازی که فیلم ایجاد میکرد واقعا قابل لمس بود و میتونستی حال و روز لوکاس رو درک کنی به طوری که حتی برای یک لحظه هم فیلم رو توقف نکنید.
شاید اینجا منظور از شکار، خود لوکاس باشه که توسط مردمی که به او اتهام زدند شکار شد و شکارچی وی یک دختر بود.!
امیدارم از نقد لذت کافی رو ببرید و داستان فیلم براتون گیرا تر شده باشه
شاد و پیروز باشید در پناه ایزدی.
AW.
با سلامی دیگه خدمت همه کاربرای عزیز نایت مووی امروز اومدیم تا با نقد و بررسی یکی از بهترین فیلم های تاریخ و سایت IMDb با رتبه سوم یعنی پدرخوانده 2 با شما همراه باشیم
خداروشکر فیلم تونست اون پتانسیل و اون تاثیر گذاری خودش رو توی قسمت قبل هم تا حدود تاثیر گذاری حفظ کنه و اون جذابیت رو داشته باشه.
با توجه به اینکه هر دو فیلم در فاصله کمتر از 3 سال ساخته شد ولی باز تونستند نمره های خیلی خوبی کسب کنند و بصورت متوالی رتبه های دوم و سوم رو کسب کنند باید توجه داشته باشید که این افتخارات برای این فیلم بی دلیل نیست.
خب بریم سراغ نقد و بررسی: یکی از نکات مثبت فیلم کارگردانی صحنه هاست که بصورت جذاب و خارق العاده و سجنیده ای کارگردانی شده و به بهترین شکل ممکن به عمل اومده.
کارگردانی صحنه ها باعث میشه که در طول مسیر و خط داستانی فیلم، فیلم افت جذابیت نداشته باشه و بتونه اون جذابیت رو توی طول فیلم حفظ کنه که این نشونه کارگردانی خیلی خوب این فیلم هست.
دومین نکته مهم و یکی از امتیاز های مثبت فیلم برمیگرده به نقش آفرینی بازیگران که شما میتونید اون حس بایگری رو لمس کنید با دیالوگ ها با حرکت چشم ها و...
تاثیر گذاری و جذابیت فیلم تا حد زیادی مدیون نقش آفرینی قوی بازیگران فیلم هست که بصورت خیلی دقیق و عالی به اجرا در اومده و مطمئنا شما میتونید از دیالوگ های
فیلم درس های خوبی رو یاد بگیرید.
سومین نکته مثبت فیلم که در همون اوایل نقد ذکر کردم تاثیر گذاری قوی فیلم هست که تونسته تقریبا تاثیر گذاریشو حفظ کنه و تقریبا همون جذابیت قسمت اول رو داشته باشه
هر چند ما اینجا نباید این فیلم رو با نسخه قبلش مقایسه کنیم :)
یکی از بهترین نکات مثبت فیلم وجود یک موسیقی متن زیبا و موثر هست که شما میتونید بار ها و بار ها اونو گوش بدید و خسته نشد (بنده خودم زنگ موبایلم همونه)
لینک دانلودشو میزارم براتون اخر نقد :)
واقعا نمیشه از این فیلم ایراد گرفت هر چند اگر ایراد جزئی هم داشته باشه نکات مثبت اونارو کمرنگ میکنند و از بین میبرن ولی خب جای گفتن داره که فیلم دارای جلوه های ویژه زیادی نیست و بیشتر بر روی قسمت های دیگه فیلم تمرکز شده.
لینک دانلود موسیقی متن: http://dl.vmusic.ir/Soundtrack/Nino%20Rota%20-%20Love%20Theme%20From%20The%20Godfather%20[www.vmusic.ir].zip