کانگ جی وون، یک بیمار سرطانی لاعلاج، پس از اینکه شاهد رابطه نامشروع آنها بود، توسط شوهر و بهترین دوستش کشته شد. او 10 سال قبل از حادثه از خواب بیدار می شود و تصمیم می گیرد با کمک یو جی هیوک، مدیر شرکتی که در آن کار می کند، انتقام بگیرد. اکنون، او باید سرنوشت خود را پس بگیرد و زباله ها را از زندگی خود حذف کند.
چارلز سان، یک گانگستر تایپه ای را دنبال می کند که به عنوان یک قاتل بی رحم وارد زندگی او شده است، اما باید برای محافظت از مادر و برادر کوچکترش پس از تیراندازی پدرش توسط یک قاتل مرموز به لس آنجلس برود.
کن اوساتو یک دبیرستان معمولی به تمام معناست - نمرات متوسط، رویاها، و تمایل به بیزاری از افراد خارق العاده. اما وقتی با رئیس و نایب رئیس شورای دانش آموزی اعم از مردمی و فوق العاده روبرو می شود، بلافاصله با آنها دوست می شود. همه اینها زمانی که دوستان جدید کن به دنیای دیگری احضار می شوند قطع می شود - و او نیز به طور تصادفی احضار می شود! افسرده و بدون هیچ راهی برای بازگشت، از خود صرف نظر می کند تا بی سر و صدا در دنیای جدید بماند - تا زمانی که متوجه شود به شفابخشی جادو علاقه دارد، شکل بسیار نادری از جادو که به او اعتماد به نفس و توجه همه جادوگران را می دهد. . با این حال، همه توجه خوب نیست، این چیزی است که کن متوجه می شود زمانی که توسط یک همکار دیوانه شفا دهنده جادو مورد توجه قرار می گیرد...
رنت فاینا، یک ماجراجوی بیست و پنج ساله، یک دهه است که هیولاها را هک کرده است. با این حال، بدون استعداد زیادی برای این کار، رنت خود را در شکار اسلایم ها و گابلین ها برای مقادیر ناچیزی سکه هر روز می بیند. او نمی داند، وقتی با یک مسیر به ظاهر کشف نشده در هزارتوی انعکاس ماه روبرو می شود، همه اینها در شرف تغییر است. اما چیزی که در انتهای مسیر در انتظار اوست نه گنج است و نه ثروت، بلکه یک اژدهای افسانه ای است که وقتش را برای بلعیدن کاملش تلف نمی کند! پس از مدت کوتاهی از خواب بیدار می شود، رنت خود را نه کاملاً مرده، اما نه چندان زنده می بیند - او چیزی بیش از یک انبوه استخوان نیست! رنت با چیزی جز شمشیر قابل اعتماد، کمربند ابزار و ظاهر جدید وحشیانه اش، به عنوان یک اسکلت تازه متولد شده برای دستیابی به تکامل وجودی تلاش خود را آغاز می کند، به امید اینکه روزی با شکل انسانی تر به تمدن بازگردد. آیا رنت موفق خواهد شد یا هزارتوی او را تا آخر عمرش خواهد خورد...؟
حتی با وجود اینکه زندگی سازمانی ساساکی دائماً پر از کار است، او را در پایان هر روز خسته و ناکام می گذارد. او در جستجوی همراهی برای پرکردن خلأ زندگیاش، از روی هوس به یک فروشگاه حیوانات خانگی سر میزند و متوجه نمیشود که قرار است زندگیاش را برای همیشه تغییر دهد. پس از استقرار در یک پرنده شایان ستایش و آوردن آن به خانه ... هم اتاقی جدید او نشان می دهد که در واقع یک حکیم باورنکردنی از دنیای دیگری است که به سرعت به ساساکی قدرت های ماوراء طبیعی و همچنین توانایی عبور از بین دنیاها را می دهد. تنها کاری که ساساکی می خواهد انجام دهد این است که از این قدرت های تازه کشف شده برای زندگی در آرامش و آسایش استفاده کند، اما بیش از چند شخصیت رنگارنگ وجود دارند که ممکن است مانع این کار شوند...
یوشیزو یوکاوا یک مشتاق پرشور چشمه های آب گرم است - شکارچی چشمه های آب گرم که توانست منبع چشمه ها را بو کند. یک روز در حالی که در جستجوی یک چشمه آب گرم پنهان برای احیای یک شهر است، از صخره ای سر خورده و می میرد. سپس او توسط یک خدای ایناری از معبد کوچکی که در میان صخره ها پنهان شده است، به دنیای دیگری تناسخ می یابد. شاهزاده پیام رسان ایناری، مایوداما، به یوشیزو می پیوندد. شکارچی چشمههای آب گرم در یوشیزو فوراً تحریک میشود، زیرا با مایوداما در چشمهای که تازه کشف کرده است حمام میکند. سپس یک دختر جن ظاهر می شود ...
دختری وحشی با دندان های نیش بلند و چشمان جانوری. اشاف: مردی نرم زبان با ویژگی های ظریف و تابوت بسته به پشت. این جفت شوم یک روز در شهری ظاهر می شود که در هیجان یک جادوگر است که مردم شهر را متقاعد کرده است که قهرمان آنهاست. اما اشاف و گایدو بهتر می دانند. آنها امتیازاتی برای تسویه حساب دارند و در حذف کسی که سر راهشان است دریغ نخواهند کرد…
یوگیری تاکاتو که در یک سفر مدرسه از خواب بیدار می شود، متوجه هرج و مرج و قتل عام مطلق می شود، متوجه می شود که همه در کلاس او به دنیای دیگری منتقل شده اند! او به نوعی توانسته بود تمام این مصیبت را خودش بخوابد و هدیه را از دست بدهد - قدرت هایی که توسط یک حکیم مرموز به دیگران اعطا شده بود که ظاهراً آنها را منتقل می کرد. بدتر از آن، او و یکی دیگر از همکلاسیهایشان به طرز بیرحمانهای توسط دوستانشان رها شدند و به عنوان طعمه برای پرت کردن حواس اژدهای مجاور رها شدند. اگرچه از فکر مردن خیلی آزارش نمی دهد، اما با اکراه تصمیم می گیرد از همراه تنهایش محافظت کند. به هر حال، یک هیولای سطح پایین 1000 شانسی در برابر قدرت مخفی خود برای فراخوانی مرگ فوری با یک فکر ندارد! اگر بتواند آنقدر بیدار بماند که از آن استفاده کند، یعنی...
در دنیایی که شاه شیطان مرده است، انبوهی از نیمه خدایان که قادر به کشتن او هستند، دنیا را به ارث برده اند: یک شمشیرباز استاد که می تواند بفهمد چگونه حریف خود را با یک نگاه بیرون بیاورد. یک لنسر آنقدر سریع که بتواند دیوار صوتی را بشکند. یک سرکش وایورن که با سه سلاح افسانه ای در آن واحد می جنگد. یک جادوگر قدرتمند که می تواند افکار را به وجود آورد. و یک قاتل فرشته ای که به مرگ فوری دست می زند. این قهرمانان که مشتاق رسیدن به عنوان "یک قهرمان واقعی" هستند، هر کدام چالش هایی را در برابر دشمنان مهیب دنبال می کنند و خود جرقه درگیری می کنند. نبرد برای تعیین قدرتمندترین نیروها آغاز می شود.
آئوی تاکاموتو برای جبران گناهان خود در زندگی گذشته خود به عنوان شاهزاده خانم شرور الیز، زندگی خود را وقف نجات مردم به عنوان یک پزشک می کند. اما یک تصادف مرگبار کفاره او را کوتاه می کند و ناگهان او به زندگی قبلی خود باز می گردد، 10 سال قبل از مرگش! آیا آینده نگری و درخشش پزشکی او به او کمک می کند تا راه های گذشته خود را تغییر دهد و یک امپراتوری بیمار را درمان کند یا اینکه سرنوشت محکوم به تکرار است؟