رمو، سوارکاری با استعداد است اما رفتارهای خود ویرانگرش مانع از پیشرفت او شده است. آوریل، سوارکار دیگری که باردار است و رمو پدر فرزند اوست، باید تصمیم سختی بگیرد. هر دو آنها برای سیرنا، کارفرمای مشترکشان، مسابقه میدهند.
یک سارق حرفهای و دوست پسر سابقش برای سرقت ۱۰۰ میلیون دلار طلای آبشده که در یک هواپیمای مسافربری ۷۷۷ در حال حمل است، نقشه میریزند و با هم همکاری میکنند.
بعد از یک کتککاری، چشم مار (هنری گلدینگ) به طور اتفاقی همراه تامی (اندرو کوجی) به ژاپن میرود تا تعلیمات نظامی ببیند و عضوی از این خانواده باشد. اما چشم مار در پی یافتن قاتل پدرش است و...
ربکا و مارک یک زوج با اختلافاتی هستند که قراری برای حل اختلافاتشان میگذارند: آنها برای تمام طول آخر هفته به خانهی پدربزرگ و مادربزرگ ربکا در باسکو (شمال اسپانیا) سفر میکنند تا هر کدام در مورد والدین خود داستان بنویسند: داستان به ۲۵ سال قبل بر میگردد زمانی که .....
یک قاتل بیرحم، شغال، با انجام ضربهها با بالاترین هزینه امرار معاش میکند. اما پس از آخرین قتل خود، او با یک افسر اطلاعاتی سرسخت بریتانیایی آشنا می شود که شروع به ردیابی شغال در یک تعقیب و گربه و موش هیجان انگیز در سراسر اروپا می کند و در پی آن ویرانی به جا می گذارد.
دو غریبه تنها برای یک آژانس جاسوسی مرموز شغلی پیدا میکنند که به آنها زندگی باشکوهی از جاسوسی، ثروت، سفرهای جهانی و یک خانه رویایی در منهتن ارائه میدهد.
یک افسر پلیس به قتل میرسد و سوزانده میشود. دو مامور دیگر، دوست دختر و معشوقه او، به عنوان مظنونان اصلی مورد توجه قرار میگیرند. این داستان بر اساس وقایع واقعی است.
یک گروه از سارقان بسیار عجیب و غریب به کارخانه Moneda و Timbre حمله کرده اند تا کامل ترین سرقت را در تاریخ اسپانیا انجام دهند و 2400 میلیون یورو را به خانه برسانند…