خوب بود. نسبت به دو قسمت قبل و خصوصا قسمت اول که طبعا ضعیف تر بود ولی با توجه به چند تا سکانس جالب مثل گروه موزیک ماشین ها، مزرعه ی تراکتورهایی که نقش احشام رو دارن (صدای گاو درمیارن!) و کورس ماشین ها زیر نور ماه با چراغ خاموش و همینطور خلق مناظری زیبا در جاده های بین شهری (که با اینکه کاملا CGI هستن ولی نسبت به اثار قبلی دیزنی پیکسار پیشرفت فنی خوبی کردن و یه جاهایی اگه تصویرو نگه دارین خیلی شبیه واقعیتن) در کل تجربه خوبی بود اما دیگه زیادی دارن شیرشو میدوشن و به نظرم این دیگه قسمت آخر باشه بهتره. امیدوارم ادامه ش ندن یا لااقل یه ایده ناب داشته باشن برای ادانه ش
من 7 از 10 میدم
بدون شک این فیلم با تاثیرپذیری از اتفاقات چند مدت اخیر در مسند ریاست جمهوری امریکا ساخته شده و با یه نگاه کوتاه میشه به شباهت های زیاد و غیر قابل انکار شخصیت داگلاس استرات، غول املاک و مستغلات امریکایی، و دونالد ترامپ، ریاست جمهوری فعلی ایالات متحده، پی برد. نویسنده و کارگردان به وضوح سعی در نمایش شخصیت مخرب و منفی این سیاستمدار تاجر و میلیاردر امریکایی داشتن و این شباهت رو هم در خصوصیات ظاهری (قیافه کاملا امریکایی داگلاس استرات) و هم در ویژگی های شخصیتی (غرور بی حد، گستاخی و بی پروایی در کلام و رفتار، منت گذاشتن بر اطرافیان و توجیه کارهای مخرب با بهانه ی تولید سرمایه و کار) رعایت کردن. از بازی زیبای Salma Hayek هم واقعا نباید گذشت که یکی از ستون ها و بنظرم اصلی ترین ستون فیلمه. سلما هایک بر خلاف اکثر نقش های سابقش که معمولا شخصیتی جذاب و اغواگر رو بروز میده، در نقش بئاتریس لونا، مهاجر مکزیکی به امریکا، در لباس یک درمانگر آرام، متین و همیشه غمگین و متفکر ظاهر شده و تضادهایی که میان این شخصیت آرام و حامی محیط زیست و دلسوز روح بشر و شخصیت های مغرور و خودخواه و مادی گرای اطراف حاضر در مهمانی پیش میاد قطعا دیدنی و جذاب هستن. البته پایان فیلم بصورت باز کار شده و من که نتونستم چندان ازش سر در بیارم. شاید اگه مدت زمان فیلم بیشتر بود و وقت زیادتری برای توسعه داستان و روابط بین شخصیت ها وجود داشت نتیجه ی بهتری رو حاصل میکرد اما من شخصا از تماشای فیلم لذت بردم
امتیاز من 7 از 10
فیلم نسبتا خوبیه که پتانسیل داستانی تبدیل شدن به فیلمی عالی رو داشت اما کارگردان و نویسنده فیلم نامه با کم تجربگی و عجله خرابش کردن
من امتیاز 6 از 10 براش مناسب می دونم و برای فقط یک بار دیدن پیشنهاد می کنم اما قطعا فیلمی نیست که بعد از تماشاش، تو ذهنتون بمونه و باهاش کلنجار برین و قطعا فیلمی نیست که در حین دیدنش وسوسه نشین گوشیتون رو چک کنین!! اگه با دید یه فیلم عادی از کارگردانی که هیچ اثر شاخصی تو کارنامه نداره بهش نزدیک بشین احتمالا تا حدودی راضی میشین از تجربه ش.
فیلم به دو نیمه تقسیم میشه:
1. نیمه اول فیلم قالبی ماجراجویانه داره و در اون اقدام چهارنفر برای سفر به قلب جنگلهای بولیوی در راه پیدا کردن قبیله ای بدوی از بومیان آمریکای جنوبی رو شاهد هستیم. این نیمه ی فیلم، نیمه ی قوی تره. از این نیمه، لذت بیشتری خواهید برد
2. نیمه دوم از حالت ماجراجویی خارج میشه و به تلاش یوسی گینزبرگ، جوان 21 ساله اسراییلی تبار که بر خلاف میل پدرش پا به ماجراجویی و جهانگردی گذاشته، برای بقا در اعماق جنگل و نجات جانش میپردازه. قطعا این نیمه ی فیلم اگه با دقت و ذوق بیشتری ساخته میشد و در دست کارگردانی ماهر قرار داشت تبدیل به تجربه ای ماندگار میشد ولی درست از همون لحظه که یوسی تلاش برای بقا رو شروع میکنه فیلم هم مسیر درستش رو گم میکنه و به بیراهه میره.
مشکلات اصلی فیلم به نظرم در دیالوگ های سطحی و بی هدف (مخصوصا دیالوگ های بشدت شعارزده و سیاسی شخصیت کارل، راهنمای اتریشی گروه در باب کمونیسم و تعرض انسان به طبیعت و غیره و غیره و همینطور تک گویی هایی تمام نشدنی یوسی در جنگل)، پناه بردن کارگردان به استفاده از جلوه های بصری برای نمایش حالات متوهمانه و رویاگونه ی یوسی و فلش بک های بی مورد که ظاهرا برای درآوردن فیلم از حالت یکنواختی به کار گرفته شدن، و طراحی صدای فیلمه که می تونست خیلی وهم اور تر و تاثیرگذار تر باشه
در سوی دیگه هم از نکات مثبت فیلم میتونم به بازی خوب دنیل ردکلیف در نقش یوسی گینزبرگ (که خودش رو تونسته از سایه هری پاتر خارج کنه چون بودن در یک نقش ثابت برای مدتی طولانی میتونه بعضی بازیگرا رو تو اون نقش حبس کنه) و بازیگرهای شخصیت های کوین و مارکوس و کارل اشاره کنم و همینطور فیلم برداری قابل قبول که برخی مناظر زیبا رو خلق میکنه
ربطش رو به فیلم باز بودن نمیفهمم چیه!
من همه فیلمامو 720p میگیرم و بعضی فیلمام هستن فقط DVDRip داره (معمولا فیلم های کلاسیک سیاه و سفیدن)
اولا فیلم باز بودن ربطی به اینکه با چه کیفیتی فیلم ببینی نداره. به این ربط داره که چه فیلم هایی رو میبینی و چقدر اطلاعات سینمایی داری و ملاکت واسه دیدن فیلم ها چیه. ثانیا من که رو صفحه نمایش 15.6 اینچ لپتاپ با رزولوشن hd فیلم میبینم بهتره همون فیلمم هم اچ دی باشه چون بیشتر فایده نداره واسم. ثالثا حجم فیلمامم کمتره. در نتیجه هم فیلمای بیشتری میتونم دانلود کنم و هم هزینه هارد اکسترنالم پایین میاد
حالا شمام سلیقه ت اینه و این مدلی حال میکنی. مساله ای نیست. ولی به فیلم باز بودن هیچ ربطی نداره. بیشتر به رفاه مالی ربط داره!
فیلم خیلی خوبی بود. یعنی قبل از شروع فیلم، با توجه به سلیقه خودم، سبک و سیاق اکثر این قبیل فیلم ها و برچسب درام در قسمت ژانر فیلم، فکر میکردم با یه فیلم خسته کننده طرفم اما باید اعتراف کنم این فیلم بیشتر یک اثر جنایی و هیجان انگیز بود تا یک تجربه درام و اشک آور.
---------------------------
امتیاز من 8 از 10
---------------------------
قبل از هر چیزی بگم که با یک تجربه اعصاب خورد کن طرفین. فیلم با ریتم کند و آرومی شروع میشه. شات ها نسبتا طولانی هستن و کارگردان این اجازه رو به مخاطب میده که جزییات تک تک شات ها رو ببینه و در ذهنش حک کنه. رفته رفته، ریتم فیلم تند تر میشه و به همون میزان، وقایع داستان هم رنگ جدی تر و تاریک تری به خودشون می گیرن. در جاهای مختلفی از فیلم، اتفاقاتی میفته که منطق خاصی براشون پیدا نمیشه. شاید اگه مدت زمان فیلم حدود نیم ساعت بیشتر بود و در نتیجه زمان بیشتری برای پرداختن به مسائلی مثل پیشینه کاترین، خانواده ای که ازش خریداری شده، و رابطه ی میان کاترین و سباستین وجود داشت، نقاط مبهم و کم منطق و ضعیف داستان پوشیده میشدن و شایستگی این اثر هم بیشتر میشد ولی در نیمه اول فیلم، همه چیز سریع تر از انچه باید رخ میده. کاترین خیلی سریع گرفتار عشق هوس آلود سباستین میشه (اون هم مردی که فقط ظاهرش مردانه ست وگرنه یک فرد بی سواد پست عامی و بی شخصیت از طبقات خیلی پایین جامعه ست و بخاطر پرداخت ضعیف شخصیتش و رابطه ش با کاترین، تمامیت این رابطه زیر سوال میره و عامل اعصاب خورد کن شدن فیلم هم یکیش همینه)
از شباهت این اثر با فیلم زیبای سوفیا کاپولا (The Beguiled) نمیشه گذشت. هر دو، آثاری با محوریت زنان هستند و در هر دو، مرد یا مردانی متجاوز و زورگو در زندگی این زن ها مشاهده میشن و در هر دو، تلاش زن بر اونه که از شرشون خلاص بشه و به آزادی دست پیدا کنه (از نقش مفید قارچ سمی هم در هر دو فیلم نباید غافل شد!)
البته کاترین برای این آزادی و با معشوق حقیقی بودن بهای سنگینی رو باید پرداخت کنه (بهایی که زنان فیلم کاپولا مجبور به پرداختش نبودن) . شات پایانی فیلم، کاترین رو نشون میده که بر مبل گران قیمتی نشسته و به دوربین خیره شده. این خودش گویای همه چیز و خلاصه ای از کل فیلمه. فیلم برداری و صداگذاری فیلم هم، در نبود موسیقی متن، هر چه بیشتر به القای حس تنهایی، سردی، بیرحمی و پستی کمک کردن. این فیلم نشون میده که چطور یک فرد بظاهر مظلوم و بی گناه میتونه در راه رسیدن به اهدافش همه چیز رو فدا کنه و به پست ترین درجات انسانیت نزول کنه. حتی از حیوان هم پست تر
جدیدترین اثر اس. کریگ زالر به راحتی می تونست تبدیل به یک شاهکار بشه اگه کارگردان کمی سلیقه و حوصله بیشتری در پرداخت برخی قسمت های کلیدی فیلم بخرج میداد و اگه خشونت فیلم کمتر جنبه کارتونی و اسلشر های دهه 70 و 80 رو به خودش می گرفت. اما...
همچنان با یک اثر جنایی درام خوش ساخت و خیلی خوب طرفیم که مطمئنا میتونه طرفداران آثار جنایی با محوریت زندان رو با رویکرد متفاوت خودش راضی نگه داره و حس خوشایندی رو پس از اتمام فیلم به بیننده منتقل کنه
امتیاز من 8 از 10.
صددرصد توصیه میکنم حداقل یکبار تماشا کنید
من اگه بخوام بین این فیلم و اثر قبلی کارگردان، Bone Tomehawk با بازی کرت راسل و پاتریک ویلسون، یه مقایسه ای انجام بدم باید بگم شباهت هاشون خیلی بیشتر از تفاوت هاشونه. هر دو فیلم روند و شروع کندی دارن. در هر دوی این فیلم ها شخصیت اصلی در راه نجات عزیزانش حاضره هر کاری بکنه. در هردوشون گروگان گیری داریم. و هر دو از خشونت به سبک کارتونی و افراطی استفاده میکنن. با این حال من هر دو اثر رو دوست داشتم و توصیه میکنم بعد از تماشای این فیلم، فیلم Bone Tomehawk رو هم ببینید.
یه نکته که در مورد فیلم جلب توجه میکنه میهن پرستی آشکار در فیلمه.به مانند تقریبا تمام اثار هالیوودی، پرچم ایالات متحده در فیلم دیده میشه و در این فیلم بیشتر.
(متن زیر حاوی برخی اشارات داستانی است)
در سکانس پس از دستگیری بردلی توماس، شخصیت اصلی، سخنرانی کارآگاه در اداره ی پلیس با محوریت پرچم امریکا شروع میشه و بردلی خودش رو میهن پرست میدونه. آدم بد های فیلم مکزیکی هستن و حتی از یک شخصیت کره ای (احتمالا کره شمالی!) به عنوان یکی از شخصیت های منفی استفاده شده اما سفید های امریکایی حتی اگه فروشنده مواد مخدر باشن باز هم همچون قدیس به تصویر کشیده میشن و خود شخصبت اصلی هم که با نقش صلیب پشت کله ی تاسش و اقدامات شهادت طلبانه و فداکارانه ش در راه نجات خانواده، چهره ای قدیس گونه رو به نمایش میگذاره. بردلی توماس، فردی بسیار خونسرده. واکنشی رو که پس از شنیدن خبر گروگان گرفته شدن همسر باردارش ازش میبینیم واقعا فک نکنم از هیچ مردی در اون شرایط دیده باشیم یا حتی انتظار داشته باشیم. بسیار خونسرد. طوری که به انسان بودنش شک میکنید. انگار با یک روبات طرف باشیم. این خونسردی در سراسر فیلم حفظ میشه. از شکستن دست نگهبان در زندان اول، تا دعوا در زندان دوم و کشتن زندانیان در بلوک 99 و کشتن یکی از زندان بانان و حتی زمانی که رییس زندان اسلحه رو به سمتش نشونه میره و تیر خلاص رو میزنه. اگر کمی احساسات بیشتری ازش میدیدیم میتونست واقع گرایانه تر بشه. در هر صورت من این شخصیت خونسرد افراطی رو دوست نداشتم. ولی مشخصا این یک فیلم میهن پرستانه و ضد مهاجرتیه چون در جای جای فیلم میشه احساس تنفر نسبت به بیگانگان خصوصا مکزیکی ها رو به وضوح دید. نمونه بارزش سکانس درگیری بردلی توماس با زندانیان مکزیکی در حیاط بلوک 12 در زندان ردلیف بود که خودتون میبینید و پی می برید.
(پایان بخش اشارات داستانی)
اولین نکته فیلم که شاید توجه رو جلب کنه شیوه فیلم برداری با تکیه بر شات های از سطحِ پایین در نیمه اول فیلم و کنتراست بالای تصویر در مرحله بعد از فیلم برداریه که شاید خواسته تضاد خیر و شر رو به نمایش بذاره. در سکانس های درگیری هم دوربین معمولا تمام هیکل افراد رو در قاب میگنجونه که این کار هم با هدف انجام شده و به درگیری ها حس واقعی بودن میده. همه اینها در کنار بازی زیبای Vince Vaughn (هر چند خیلی خونسرده و کاش کمی بیشتر احساسات بروز میداد که این تقصیر بازیگر نیست بلکه خواسته کارگردانه) باعث میشن Brawl in Cell Block 99 به تجربه ای متفاوت از فیلمی مبتنی بر زندان تبدیل بشه.
نکات منفی فیلم جلوه های ویژه ی ضعیف فیلمه. مخصوصا صحنه آخر فیلم که به شدت از این نظر ضعیفه و یه لحظه فک کردم فیلمی از دهه 70 رو دارم میبینم.
من 7 از 10 میدم
امتیاز من 7 از 10
من امتیاز 6 از 10 براش مناسب می دونم و برای فقط یک بار دیدن پیشنهاد می کنم اما قطعا فیلمی نیست که بعد از تماشاش، تو ذهنتون بمونه و باهاش کلنجار برین و قطعا فیلمی نیست که در حین دیدنش وسوسه نشین گوشیتون رو چک کنین!! اگه با دید یه فیلم عادی از کارگردانی که هیچ اثر شاخصی تو کارنامه نداره بهش نزدیک بشین احتمالا تا حدودی راضی میشین از تجربه ش.
فیلم به دو نیمه تقسیم میشه:
1. نیمه اول فیلم قالبی ماجراجویانه داره و در اون اقدام چهارنفر برای سفر به قلب جنگلهای بولیوی در راه پیدا کردن قبیله ای بدوی از بومیان آمریکای جنوبی رو شاهد هستیم. این نیمه ی فیلم، نیمه ی قوی تره. از این نیمه، لذت بیشتری خواهید برد
2. نیمه دوم از حالت ماجراجویی خارج میشه و به تلاش یوسی گینزبرگ، جوان 21 ساله اسراییلی تبار که بر خلاف میل پدرش پا به ماجراجویی و جهانگردی گذاشته، برای بقا در اعماق جنگل و نجات جانش میپردازه. قطعا این نیمه ی فیلم اگه با دقت و ذوق بیشتری ساخته میشد و در دست کارگردانی ماهر قرار داشت تبدیل به تجربه ای ماندگار میشد ولی درست از همون لحظه که یوسی تلاش برای بقا رو شروع میکنه فیلم هم مسیر درستش رو گم میکنه و به بیراهه میره.
مشکلات اصلی فیلم به نظرم در دیالوگ های سطحی و بی هدف (مخصوصا دیالوگ های بشدت شعارزده و سیاسی شخصیت کارل، راهنمای اتریشی گروه در باب کمونیسم و تعرض انسان به طبیعت و غیره و غیره و همینطور تک گویی هایی تمام نشدنی یوسی در جنگل)، پناه بردن کارگردان به استفاده از جلوه های بصری برای نمایش حالات متوهمانه و رویاگونه ی یوسی و فلش بک های بی مورد که ظاهرا برای درآوردن فیلم از حالت یکنواختی به کار گرفته شدن، و طراحی صدای فیلمه که می تونست خیلی وهم اور تر و تاثیرگذار تر باشه
در سوی دیگه هم از نکات مثبت فیلم میتونم به بازی خوب دنیل ردکلیف در نقش یوسی گینزبرگ (که خودش رو تونسته از سایه هری پاتر خارج کنه چون بودن در یک نقش ثابت برای مدتی طولانی میتونه بعضی بازیگرا رو تو اون نقش حبس کنه) و بازیگرهای شخصیت های کوین و مارکوس و کارل اشاره کنم و همینطور فیلم برداری قابل قبول که برخی مناظر زیبا رو خلق میکنه
(خطر لوث شدن داستان) ------> این همون خطر اسپویله!
من همه فیلمامو 720p میگیرم و بعضی فیلمام هستن فقط DVDRip داره (معمولا فیلم های کلاسیک سیاه و سفیدن)
اولا فیلم باز بودن ربطی به اینکه با چه کیفیتی فیلم ببینی نداره. به این ربط داره که چه فیلم هایی رو میبینی و چقدر اطلاعات سینمایی داری و ملاکت واسه دیدن فیلم ها چیه. ثانیا من که رو صفحه نمایش 15.6 اینچ لپتاپ با رزولوشن hd فیلم میبینم بهتره همون فیلمم هم اچ دی باشه چون بیشتر فایده نداره واسم. ثالثا حجم فیلمامم کمتره. در نتیجه هم فیلمای بیشتری میتونم دانلود کنم و هم هزینه هارد اکسترنالم پایین میاد
حالا شمام سلیقه ت اینه و این مدلی حال میکنی. مساله ای نیست. ولی به فیلم باز بودن هیچ ربطی نداره. بیشتر به رفاه مالی ربط داره!
8 از 10
---------------------------
امتیاز من 8 از 10
---------------------------
قبل از هر چیزی بگم که با یک تجربه اعصاب خورد کن طرفین. فیلم با ریتم کند و آرومی شروع میشه. شات ها نسبتا طولانی هستن و کارگردان این اجازه رو به مخاطب میده که جزییات تک تک شات ها رو ببینه و در ذهنش حک کنه. رفته رفته، ریتم فیلم تند تر میشه و به همون میزان، وقایع داستان هم رنگ جدی تر و تاریک تری به خودشون می گیرن. در جاهای مختلفی از فیلم، اتفاقاتی میفته که منطق خاصی براشون پیدا نمیشه. شاید اگه مدت زمان فیلم حدود نیم ساعت بیشتر بود و در نتیجه زمان بیشتری برای پرداختن به مسائلی مثل پیشینه کاترین، خانواده ای که ازش خریداری شده، و رابطه ی میان کاترین و سباستین وجود داشت، نقاط مبهم و کم منطق و ضعیف داستان پوشیده میشدن و شایستگی این اثر هم بیشتر میشد ولی در نیمه اول فیلم، همه چیز سریع تر از انچه باید رخ میده. کاترین خیلی سریع گرفتار عشق هوس آلود سباستین میشه (اون هم مردی که فقط ظاهرش مردانه ست وگرنه یک فرد بی سواد پست عامی و بی شخصیت از طبقات خیلی پایین جامعه ست و بخاطر پرداخت ضعیف شخصیتش و رابطه ش با کاترین، تمامیت این رابطه زیر سوال میره و عامل اعصاب خورد کن شدن فیلم هم یکیش همینه)
از شباهت این اثر با فیلم زیبای سوفیا کاپولا (The Beguiled) نمیشه گذشت. هر دو، آثاری با محوریت زنان هستند و در هر دو، مرد یا مردانی متجاوز و زورگو در زندگی این زن ها مشاهده میشن و در هر دو، تلاش زن بر اونه که از شرشون خلاص بشه و به آزادی دست پیدا کنه (از نقش مفید قارچ سمی هم در هر دو فیلم نباید غافل شد!)
البته کاترین برای این آزادی و با معشوق حقیقی بودن بهای سنگینی رو باید پرداخت کنه (بهایی که زنان فیلم کاپولا مجبور به پرداختش نبودن) . شات پایانی فیلم، کاترین رو نشون میده که بر مبل گران قیمتی نشسته و به دوربین خیره شده. این خودش گویای همه چیز و خلاصه ای از کل فیلمه. فیلم برداری و صداگذاری فیلم هم، در نبود موسیقی متن، هر چه بیشتر به القای حس تنهایی، سردی، بیرحمی و پستی کمک کردن. این فیلم نشون میده که چطور یک فرد بظاهر مظلوم و بی گناه میتونه در راه رسیدن به اهدافش همه چیز رو فدا کنه و به پست ترین درجات انسانیت نزول کنه. حتی از حیوان هم پست تر
همچنان با یک اثر جنایی درام خوش ساخت و خیلی خوب طرفیم که مطمئنا میتونه طرفداران آثار جنایی با محوریت زندان رو با رویکرد متفاوت خودش راضی نگه داره و حس خوشایندی رو پس از اتمام فیلم به بیننده منتقل کنه
امتیاز من 8 از 10.
صددرصد توصیه میکنم حداقل یکبار تماشا کنید
من اگه بخوام بین این فیلم و اثر قبلی کارگردان، Bone Tomehawk با بازی کرت راسل و پاتریک ویلسون، یه مقایسه ای انجام بدم باید بگم شباهت هاشون خیلی بیشتر از تفاوت هاشونه. هر دو فیلم روند و شروع کندی دارن. در هر دوی این فیلم ها شخصیت اصلی در راه نجات عزیزانش حاضره هر کاری بکنه. در هردوشون گروگان گیری داریم. و هر دو از خشونت به سبک کارتونی و افراطی استفاده میکنن. با این حال من هر دو اثر رو دوست داشتم و توصیه میکنم بعد از تماشای این فیلم، فیلم Bone Tomehawk رو هم ببینید.
یه نکته که در مورد فیلم جلب توجه میکنه میهن پرستی آشکار در فیلمه.به مانند تقریبا تمام اثار هالیوودی، پرچم ایالات متحده در فیلم دیده میشه و در این فیلم بیشتر.
(متن زیر حاوی برخی اشارات داستانی است)
در سکانس پس از دستگیری بردلی توماس، شخصیت اصلی، سخنرانی کارآگاه در اداره ی پلیس با محوریت پرچم امریکا شروع میشه و بردلی خودش رو میهن پرست میدونه. آدم بد های فیلم مکزیکی هستن و حتی از یک شخصیت کره ای (احتمالا کره شمالی!) به عنوان یکی از شخصیت های منفی استفاده شده اما سفید های امریکایی حتی اگه فروشنده مواد مخدر باشن باز هم همچون قدیس به تصویر کشیده میشن و خود شخصبت اصلی هم که با نقش صلیب پشت کله ی تاسش و اقدامات شهادت طلبانه و فداکارانه ش در راه نجات خانواده، چهره ای قدیس گونه رو به نمایش میگذاره. بردلی توماس، فردی بسیار خونسرده. واکنشی رو که پس از شنیدن خبر گروگان گرفته شدن همسر باردارش ازش میبینیم واقعا فک نکنم از هیچ مردی در اون شرایط دیده باشیم یا حتی انتظار داشته باشیم. بسیار خونسرد. طوری که به انسان بودنش شک میکنید. انگار با یک روبات طرف باشیم. این خونسردی در سراسر فیلم حفظ میشه. از شکستن دست نگهبان در زندان اول، تا دعوا در زندان دوم و کشتن زندانیان در بلوک 99 و کشتن یکی از زندان بانان و حتی زمانی که رییس زندان اسلحه رو به سمتش نشونه میره و تیر خلاص رو میزنه. اگر کمی احساسات بیشتری ازش میدیدیم میتونست واقع گرایانه تر بشه. در هر صورت من این شخصیت خونسرد افراطی رو دوست نداشتم. ولی مشخصا این یک فیلم میهن پرستانه و ضد مهاجرتیه چون در جای جای فیلم میشه احساس تنفر نسبت به بیگانگان خصوصا مکزیکی ها رو به وضوح دید. نمونه بارزش سکانس درگیری بردلی توماس با زندانیان مکزیکی در حیاط بلوک 12 در زندان ردلیف بود که خودتون میبینید و پی می برید.
(پایان بخش اشارات داستانی)
اولین نکته فیلم که شاید توجه رو جلب کنه شیوه فیلم برداری با تکیه بر شات های از سطحِ پایین در نیمه اول فیلم و کنتراست بالای تصویر در مرحله بعد از فیلم برداریه که شاید خواسته تضاد خیر و شر رو به نمایش بذاره. در سکانس های درگیری هم دوربین معمولا تمام هیکل افراد رو در قاب میگنجونه که این کار هم با هدف انجام شده و به درگیری ها حس واقعی بودن میده. همه اینها در کنار بازی زیبای Vince Vaughn (هر چند خیلی خونسرده و کاش کمی بیشتر احساسات بروز میداد که این تقصیر بازیگر نیست بلکه خواسته کارگردانه) باعث میشن Brawl in Cell Block 99 به تجربه ای متفاوت از فیلمی مبتنی بر زندان تبدیل بشه.
نکات منفی فیلم جلوه های ویژه ی ضعیف فیلمه. مخصوصا صحنه آخر فیلم که به شدت از این نظر ضعیفه و یه لحظه فک کردم فیلمی از دهه 70 رو دارم میبینم.