از بخش "جستجوی پیشرفته" در صفحه اصلی سایت
تیک "دوبله فارسی" و "دوبله فارسی اختصاصی" رو بزن قبل جستجو
تو صفحه هر فیلم و سریالی هم که بری اگه دوبله شو داشته باشه تو قسمت "دانلود" میتونی بگیریش
یه مدتی میشد که موقع تماشای فیلمی نزدیک بود خوابم ببره.
گوشیمم صدبار چک کردم از بس خسته کننده و پیچیده و سنگین بود.
اگه حال و حوصله فیلم های شعاری و معناگرا و سنگین و بدون داستان مشخص و پر از دیالوگ های پیچیده و فلسفی و ادبی رو ندارین به هیچ عنوان سمت تماشای Manifesto نرین
کیت بلنچت در سیزده نقش متفاوت در این فیلم بازی میکنه (البته به سختی میشه اسمش رو بازی گذاشت. بیشتر مثل این میمونه که کارگردان و نویسنده دنبال سیزده قیافه متفاوت از یک بازیگر بودن که مثل بلندگو صرفا عقاید و بیانیه های ادبی داخل فیلم رو به زبون بیاره)
این سیزده شخصیت دامنه گسترده ای رو شامل میشن. از زن خونه دار و مدیرعامل یک شرکت گرفته تا یک بیوه زن و دانشمند و عروسک گردان تا کارگر یک کارخونه و مردی ولگرد و ژولیده و یک طراح رقص تا یک گزارشگر تلویزیون و معلم و گوینده اخبار و یکی دو تام جا افتاد!
کیت بلنچت در کل فیلم چه بصورت راوی و چه بصورت تک گویی در حال بیان یک سری مانیفست ها یا بیانیه های اکثرا هنری (یا مرتبط به هنر) از هنرمندان و اندیشمندان و سیاستمداران بزرگه. سراسر فیلم پر شده از جملات سنگین که من اصلا چیزی سر در نیاوردم چون همشون بیانیه های واقعین و هضمشون برای من که غیرممکن بود و کلا نفهمیدم پیام فیلم چیه و اصلا که چی بشه خب!
فقط به خاطر حضور کیت بلنچت و نکات فنی فیلم مثل فیلم برداری زیباش بهش 4 از 10 دادم. فوق العاده حوصله سر بر و سردرگم کننده و بی هدف. البته برای شخص من.
بدون شک این فیلم با تاثیرپذیری از اتفاقات چند مدت اخیر در مسند ریاست جمهوری امریکا ساخته شده و با یه نگاه کوتاه میشه به شباهت های زیاد و غیر قابل انکار شخصیت داگلاس استرات، غول املاک و مستغلات امریکایی، و دونالد ترامپ، ریاست جمهوری فعلی ایالات متحده، پی برد. نویسنده و کارگردان به وضوح سعی در نمایش شخصیت مخرب و منفی این سیاستمدار تاجر و میلیاردر امریکایی داشتن و این شباهت رو هم در خصوصیات ظاهری (قیافه کاملا امریکایی داگلاس استرات) و هم در ویژگی های شخصیتی (غرور بی حد، گستاخی و بی پروایی در کلام و رفتار، منت گذاشتن بر اطرافیان و توجیه کارهای مخرب با بهانه ی تولید سرمایه و کار) رعایت کردن. از بازی زیبای Salma Hayek هم واقعا نباید گذشت که یکی از ستون ها و بنظرم اصلی ترین ستون فیلمه. سلما هایک بر خلاف اکثر نقش های سابقش که معمولا شخصیتی جذاب و اغواگر رو بروز میده، در نقش بئاتریس لونا، مهاجر مکزیکی به امریکا، در لباس یک درمانگر آرام، متین و همیشه غمگین و متفکر ظاهر شده و تضادهایی که میان این شخصیت آرام و حامی محیط زیست و دلسوز روح بشر و شخصیت های مغرور و خودخواه و مادی گرای اطراف حاضر در مهمانی پیش میاد قطعا دیدنی و جذاب هستن. البته پایان فیلم بصورت باز کار شده و من که نتونستم چندان ازش سر در بیارم. شاید اگه مدت زمان فیلم بیشتر بود و وقت زیادتری برای توسعه داستان و روابط بین شخصیت ها وجود داشت نتیجه ی بهتری رو حاصل میکرد اما من شخصا از تماشای فیلم لذت بردم
امتیاز من 7 از 10
فیلم نسبتا خوبیه که پتانسیل داستانی تبدیل شدن به فیلمی عالی رو داشت اما کارگردان و نویسنده فیلم نامه با کم تجربگی و عجله خرابش کردن
من امتیاز 6 از 10 براش مناسب می دونم و برای فقط یک بار دیدن پیشنهاد می کنم اما قطعا فیلمی نیست که بعد از تماشاش، تو ذهنتون بمونه و باهاش کلنجار برین و قطعا فیلمی نیست که در حین دیدنش وسوسه نشین گوشیتون رو چک کنین!! اگه با دید یه فیلم عادی از کارگردانی که هیچ اثر شاخصی تو کارنامه نداره بهش نزدیک بشین احتمالا تا حدودی راضی میشین از تجربه ش.
فیلم به دو نیمه تقسیم میشه:
1. نیمه اول فیلم قالبی ماجراجویانه داره و در اون اقدام چهارنفر برای سفر به قلب جنگلهای بولیوی در راه پیدا کردن قبیله ای بدوی از بومیان آمریکای جنوبی رو شاهد هستیم. این نیمه ی فیلم، نیمه ی قوی تره. از این نیمه، لذت بیشتری خواهید برد
2. نیمه دوم از حالت ماجراجویی خارج میشه و به تلاش یوسی گینزبرگ، جوان 21 ساله اسراییلی تبار که بر خلاف میل پدرش پا به ماجراجویی و جهانگردی گذاشته، برای بقا در اعماق جنگل و نجات جانش میپردازه. قطعا این نیمه ی فیلم اگه با دقت و ذوق بیشتری ساخته میشد و در دست کارگردانی ماهر قرار داشت تبدیل به تجربه ای ماندگار میشد ولی درست از همون لحظه که یوسی تلاش برای بقا رو شروع میکنه فیلم هم مسیر درستش رو گم میکنه و به بیراهه میره.
مشکلات اصلی فیلم به نظرم در دیالوگ های سطحی و بی هدف (مخصوصا دیالوگ های بشدت شعارزده و سیاسی شخصیت کارل، راهنمای اتریشی گروه در باب کمونیسم و تعرض انسان به طبیعت و غیره و غیره و همینطور تک گویی هایی تمام نشدنی یوسی در جنگل)، پناه بردن کارگردان به استفاده از جلوه های بصری برای نمایش حالات متوهمانه و رویاگونه ی یوسی و فلش بک های بی مورد که ظاهرا برای درآوردن فیلم از حالت یکنواختی به کار گرفته شدن، و طراحی صدای فیلمه که می تونست خیلی وهم اور تر و تاثیرگذار تر باشه
در سوی دیگه هم از نکات مثبت فیلم میتونم به بازی خوب دنیل ردکلیف در نقش یوسی گینزبرگ (که خودش رو تونسته از سایه هری پاتر خارج کنه چون بودن در یک نقش ثابت برای مدتی طولانی میتونه بعضی بازیگرا رو تو اون نقش حبس کنه) و بازیگرهای شخصیت های کوین و مارکوس و کارل اشاره کنم و همینطور فیلم برداری قابل قبول که برخی مناظر زیبا رو خلق میکنه
ربطش رو به فیلم باز بودن نمیفهمم چیه!
من همه فیلمامو 720p میگیرم و بعضی فیلمام هستن فقط DVDRip داره (معمولا فیلم های کلاسیک سیاه و سفیدن)
اولا فیلم باز بودن ربطی به اینکه با چه کیفیتی فیلم ببینی نداره. به این ربط داره که چه فیلم هایی رو میبینی و چقدر اطلاعات سینمایی داری و ملاکت واسه دیدن فیلم ها چیه. ثانیا من که رو صفحه نمایش 15.6 اینچ لپتاپ با رزولوشن hd فیلم میبینم بهتره همون فیلمم هم اچ دی باشه چون بیشتر فایده نداره واسم. ثالثا حجم فیلمامم کمتره. در نتیجه هم فیلمای بیشتری میتونم دانلود کنم و هم هزینه هارد اکسترنالم پایین میاد
حالا شمام سلیقه ت اینه و این مدلی حال میکنی. مساله ای نیست. ولی به فیلم باز بودن هیچ ربطی نداره. بیشتر به رفاه مالی ربط داره!
فیلم خیلی خوبی بود. یعنی قبل از شروع فیلم، با توجه به سلیقه خودم، سبک و سیاق اکثر این قبیل فیلم ها و برچسب درام در قسمت ژانر فیلم، فکر میکردم با یه فیلم خسته کننده طرفم اما باید اعتراف کنم این فیلم بیشتر یک اثر جنایی و هیجان انگیز بود تا یک تجربه درام و اشک آور.
---------------------------
امتیاز من 8 از 10
---------------------------
قبل از هر چیزی بگم که با یک تجربه اعصاب خورد کن طرفین. فیلم با ریتم کند و آرومی شروع میشه. شات ها نسبتا طولانی هستن و کارگردان این اجازه رو به مخاطب میده که جزییات تک تک شات ها رو ببینه و در ذهنش حک کنه. رفته رفته، ریتم فیلم تند تر میشه و به همون میزان، وقایع داستان هم رنگ جدی تر و تاریک تری به خودشون می گیرن. در جاهای مختلفی از فیلم، اتفاقاتی میفته که منطق خاصی براشون پیدا نمیشه. شاید اگه مدت زمان فیلم حدود نیم ساعت بیشتر بود و در نتیجه زمان بیشتری برای پرداختن به مسائلی مثل پیشینه کاترین، خانواده ای که ازش خریداری شده، و رابطه ی میان کاترین و سباستین وجود داشت، نقاط مبهم و کم منطق و ضعیف داستان پوشیده میشدن و شایستگی این اثر هم بیشتر میشد ولی در نیمه اول فیلم، همه چیز سریع تر از انچه باید رخ میده. کاترین خیلی سریع گرفتار عشق هوس آلود سباستین میشه (اون هم مردی که فقط ظاهرش مردانه ست وگرنه یک فرد بی سواد پست عامی و بی شخصیت از طبقات خیلی پایین جامعه ست و بخاطر پرداخت ضعیف شخصیتش و رابطه ش با کاترین، تمامیت این رابطه زیر سوال میره و عامل اعصاب خورد کن شدن فیلم هم یکیش همینه)
از شباهت این اثر با فیلم زیبای سوفیا کاپولا (The Beguiled) نمیشه گذشت. هر دو، آثاری با محوریت زنان هستند و در هر دو، مرد یا مردانی متجاوز و زورگو در زندگی این زن ها مشاهده میشن و در هر دو، تلاش زن بر اونه که از شرشون خلاص بشه و به آزادی دست پیدا کنه (از نقش مفید قارچ سمی هم در هر دو فیلم نباید غافل شد!)
البته کاترین برای این آزادی و با معشوق حقیقی بودن بهای سنگینی رو باید پرداخت کنه (بهایی که زنان فیلم کاپولا مجبور به پرداختش نبودن) . شات پایانی فیلم، کاترین رو نشون میده که بر مبل گران قیمتی نشسته و به دوربین خیره شده. این خودش گویای همه چیز و خلاصه ای از کل فیلمه. فیلم برداری و صداگذاری فیلم هم، در نبود موسیقی متن، هر چه بیشتر به القای حس تنهایی، سردی، بیرحمی و پستی کمک کردن. این فیلم نشون میده که چطور یک فرد بظاهر مظلوم و بی گناه میتونه در راه رسیدن به اهدافش همه چیز رو فدا کنه و به پست ترین درجات انسانیت نزول کنه. حتی از حیوان هم پست تر
واای عجب فیلمی بود. عجب معمایی. غافلگیری پشت غافلگیری. مچ گیری پشت مچ گیری. و ضربه آخر کارگردان هم که دیگه کار رو یکسره کرد. اصلا انتظار این داستان پیچیده و پر از غافلگیری و هیجان رو نداشتم. خیلی کنجکاو بودم بدونم واسه چی امتیاز این فیلم انقد بالاست و بالاخره امروز فرصت شد ببینمش و به این نتیجه برسم که واقعا لیاقتش رو داشت. تقریبا ایرادی نمیشه از این فیلم بگیرم البته نمیتونم هم شاهکار خطابش کنم اما فیلمی فوق العاده بود
امتیاز 9 از 10 رو براش مناسب می دونم و صد در صد ارزش حداقل دو بار تماشا رو داره. بار اول برای اینکه یکی بعد از دیگری غافلگیر بشین و بار دوم برای اینکه با دانشی که بعد از تماشای فیلم بدست آوردین قطعات رو کنار هم بذارین و به زیبایی کار نویسنده و کارگردان پی ببرین.
در کنار داستان درگیر کننده و پیچش های فیلم نامه در جاهای محتلف خط روایی، از بازی حساب شده و دقیق ماریو کاساس (در نقش آدریان دوریا، شخصیت اصلی داستان) و همینطور بازیگر شخصیت ویرجینیا گودمن و نیز لورا نباید غافل شد که بازی خوبشون به درگیرکردن بیننده در جریان داستان کمک زیادی کرده. فیلم برداری زیبای فیلم هم با استفاده از طیف رنگ های سرد مثل خاکستری و آبی حس مرگ و ترس رو بخوبی منتقل میکنه و در کنارش، یک موسیقی متن کاملا مناسب با حال و هوای فیلم، این ترکیب رو کامل کرده
سینمای اروپا خصوصا اسپانیا، ایتالیا و فرانسه واقعا اثار قوی و قابل ستایشی تولید میکنن و میهمان نامریی هم قطعا یکی از این آثاره
در تماشای این اثر شک نکنید
تیک "دوبله فارسی" و "دوبله فارسی اختصاصی" رو بزن قبل جستجو
تو صفحه هر فیلم و سریالی هم که بری اگه دوبله شو داشته باشه تو قسمت "دانلود" میتونی بگیریش
گوشیمم صدبار چک کردم از بس خسته کننده و پیچیده و سنگین بود.
اگه حال و حوصله فیلم های شعاری و معناگرا و سنگین و بدون داستان مشخص و پر از دیالوگ های پیچیده و فلسفی و ادبی رو ندارین به هیچ عنوان سمت تماشای Manifesto نرین
کیت بلنچت در سیزده نقش متفاوت در این فیلم بازی میکنه (البته به سختی میشه اسمش رو بازی گذاشت. بیشتر مثل این میمونه که کارگردان و نویسنده دنبال سیزده قیافه متفاوت از یک بازیگر بودن که مثل بلندگو صرفا عقاید و بیانیه های ادبی داخل فیلم رو به زبون بیاره)
این سیزده شخصیت دامنه گسترده ای رو شامل میشن. از زن خونه دار و مدیرعامل یک شرکت گرفته تا یک بیوه زن و دانشمند و عروسک گردان تا کارگر یک کارخونه و مردی ولگرد و ژولیده و یک طراح رقص تا یک گزارشگر تلویزیون و معلم و گوینده اخبار و یکی دو تام جا افتاد!
کیت بلنچت در کل فیلم چه بصورت راوی و چه بصورت تک گویی در حال بیان یک سری مانیفست ها یا بیانیه های اکثرا هنری (یا مرتبط به هنر) از هنرمندان و اندیشمندان و سیاستمداران بزرگه. سراسر فیلم پر شده از جملات سنگین که من اصلا چیزی سر در نیاوردم چون همشون بیانیه های واقعین و هضمشون برای من که غیرممکن بود و کلا نفهمیدم پیام فیلم چیه و اصلا که چی بشه خب!
فقط به خاطر حضور کیت بلنچت و نکات فنی فیلم مثل فیلم برداری زیباش بهش 4 از 10 دادم. فوق العاده حوصله سر بر و سردرگم کننده و بی هدف. البته برای شخص من.
امتیاز من 7 از 10
من امتیاز 6 از 10 براش مناسب می دونم و برای فقط یک بار دیدن پیشنهاد می کنم اما قطعا فیلمی نیست که بعد از تماشاش، تو ذهنتون بمونه و باهاش کلنجار برین و قطعا فیلمی نیست که در حین دیدنش وسوسه نشین گوشیتون رو چک کنین!! اگه با دید یه فیلم عادی از کارگردانی که هیچ اثر شاخصی تو کارنامه نداره بهش نزدیک بشین احتمالا تا حدودی راضی میشین از تجربه ش.
فیلم به دو نیمه تقسیم میشه:
1. نیمه اول فیلم قالبی ماجراجویانه داره و در اون اقدام چهارنفر برای سفر به قلب جنگلهای بولیوی در راه پیدا کردن قبیله ای بدوی از بومیان آمریکای جنوبی رو شاهد هستیم. این نیمه ی فیلم، نیمه ی قوی تره. از این نیمه، لذت بیشتری خواهید برد
2. نیمه دوم از حالت ماجراجویی خارج میشه و به تلاش یوسی گینزبرگ، جوان 21 ساله اسراییلی تبار که بر خلاف میل پدرش پا به ماجراجویی و جهانگردی گذاشته، برای بقا در اعماق جنگل و نجات جانش میپردازه. قطعا این نیمه ی فیلم اگه با دقت و ذوق بیشتری ساخته میشد و در دست کارگردانی ماهر قرار داشت تبدیل به تجربه ای ماندگار میشد ولی درست از همون لحظه که یوسی تلاش برای بقا رو شروع میکنه فیلم هم مسیر درستش رو گم میکنه و به بیراهه میره.
مشکلات اصلی فیلم به نظرم در دیالوگ های سطحی و بی هدف (مخصوصا دیالوگ های بشدت شعارزده و سیاسی شخصیت کارل، راهنمای اتریشی گروه در باب کمونیسم و تعرض انسان به طبیعت و غیره و غیره و همینطور تک گویی هایی تمام نشدنی یوسی در جنگل)، پناه بردن کارگردان به استفاده از جلوه های بصری برای نمایش حالات متوهمانه و رویاگونه ی یوسی و فلش بک های بی مورد که ظاهرا برای درآوردن فیلم از حالت یکنواختی به کار گرفته شدن، و طراحی صدای فیلمه که می تونست خیلی وهم اور تر و تاثیرگذار تر باشه
در سوی دیگه هم از نکات مثبت فیلم میتونم به بازی خوب دنیل ردکلیف در نقش یوسی گینزبرگ (که خودش رو تونسته از سایه هری پاتر خارج کنه چون بودن در یک نقش ثابت برای مدتی طولانی میتونه بعضی بازیگرا رو تو اون نقش حبس کنه) و بازیگرهای شخصیت های کوین و مارکوس و کارل اشاره کنم و همینطور فیلم برداری قابل قبول که برخی مناظر زیبا رو خلق میکنه
(خطر لوث شدن داستان) ------> این همون خطر اسپویله!
من همه فیلمامو 720p میگیرم و بعضی فیلمام هستن فقط DVDRip داره (معمولا فیلم های کلاسیک سیاه و سفیدن)
اولا فیلم باز بودن ربطی به اینکه با چه کیفیتی فیلم ببینی نداره. به این ربط داره که چه فیلم هایی رو میبینی و چقدر اطلاعات سینمایی داری و ملاکت واسه دیدن فیلم ها چیه. ثانیا من که رو صفحه نمایش 15.6 اینچ لپتاپ با رزولوشن hd فیلم میبینم بهتره همون فیلمم هم اچ دی باشه چون بیشتر فایده نداره واسم. ثالثا حجم فیلمامم کمتره. در نتیجه هم فیلمای بیشتری میتونم دانلود کنم و هم هزینه هارد اکسترنالم پایین میاد
حالا شمام سلیقه ت اینه و این مدلی حال میکنی. مساله ای نیست. ولی به فیلم باز بودن هیچ ربطی نداره. بیشتر به رفاه مالی ربط داره!
8 از 10
---------------------------
امتیاز من 8 از 10
---------------------------
قبل از هر چیزی بگم که با یک تجربه اعصاب خورد کن طرفین. فیلم با ریتم کند و آرومی شروع میشه. شات ها نسبتا طولانی هستن و کارگردان این اجازه رو به مخاطب میده که جزییات تک تک شات ها رو ببینه و در ذهنش حک کنه. رفته رفته، ریتم فیلم تند تر میشه و به همون میزان، وقایع داستان هم رنگ جدی تر و تاریک تری به خودشون می گیرن. در جاهای مختلفی از فیلم، اتفاقاتی میفته که منطق خاصی براشون پیدا نمیشه. شاید اگه مدت زمان فیلم حدود نیم ساعت بیشتر بود و در نتیجه زمان بیشتری برای پرداختن به مسائلی مثل پیشینه کاترین، خانواده ای که ازش خریداری شده، و رابطه ی میان کاترین و سباستین وجود داشت، نقاط مبهم و کم منطق و ضعیف داستان پوشیده میشدن و شایستگی این اثر هم بیشتر میشد ولی در نیمه اول فیلم، همه چیز سریع تر از انچه باید رخ میده. کاترین خیلی سریع گرفتار عشق هوس آلود سباستین میشه (اون هم مردی که فقط ظاهرش مردانه ست وگرنه یک فرد بی سواد پست عامی و بی شخصیت از طبقات خیلی پایین جامعه ست و بخاطر پرداخت ضعیف شخصیتش و رابطه ش با کاترین، تمامیت این رابطه زیر سوال میره و عامل اعصاب خورد کن شدن فیلم هم یکیش همینه)
از شباهت این اثر با فیلم زیبای سوفیا کاپولا (The Beguiled) نمیشه گذشت. هر دو، آثاری با محوریت زنان هستند و در هر دو، مرد یا مردانی متجاوز و زورگو در زندگی این زن ها مشاهده میشن و در هر دو، تلاش زن بر اونه که از شرشون خلاص بشه و به آزادی دست پیدا کنه (از نقش مفید قارچ سمی هم در هر دو فیلم نباید غافل شد!)
البته کاترین برای این آزادی و با معشوق حقیقی بودن بهای سنگینی رو باید پرداخت کنه (بهایی که زنان فیلم کاپولا مجبور به پرداختش نبودن) . شات پایانی فیلم، کاترین رو نشون میده که بر مبل گران قیمتی نشسته و به دوربین خیره شده. این خودش گویای همه چیز و خلاصه ای از کل فیلمه. فیلم برداری و صداگذاری فیلم هم، در نبود موسیقی متن، هر چه بیشتر به القای حس تنهایی، سردی، بیرحمی و پستی کمک کردن. این فیلم نشون میده که چطور یک فرد بظاهر مظلوم و بی گناه میتونه در راه رسیدن به اهدافش همه چیز رو فدا کنه و به پست ترین درجات انسانیت نزول کنه. حتی از حیوان هم پست تر
امتیاز 9 از 10 رو براش مناسب می دونم و صد در صد ارزش حداقل دو بار تماشا رو داره. بار اول برای اینکه یکی بعد از دیگری غافلگیر بشین و بار دوم برای اینکه با دانشی که بعد از تماشای فیلم بدست آوردین قطعات رو کنار هم بذارین و به زیبایی کار نویسنده و کارگردان پی ببرین.
در کنار داستان درگیر کننده و پیچش های فیلم نامه در جاهای محتلف خط روایی، از بازی حساب شده و دقیق ماریو کاساس (در نقش آدریان دوریا، شخصیت اصلی داستان) و همینطور بازیگر شخصیت ویرجینیا گودمن و نیز لورا نباید غافل شد که بازی خوبشون به درگیرکردن بیننده در جریان داستان کمک زیادی کرده. فیلم برداری زیبای فیلم هم با استفاده از طیف رنگ های سرد مثل خاکستری و آبی حس مرگ و ترس رو بخوبی منتقل میکنه و در کنارش، یک موسیقی متن کاملا مناسب با حال و هوای فیلم، این ترکیب رو کامل کرده
سینمای اروپا خصوصا اسپانیا، ایتالیا و فرانسه واقعا اثار قوی و قابل ستایشی تولید میکنن و میهمان نامریی هم قطعا یکی از این آثاره
در تماشای این اثر شک نکنید
ارزش یک بار دیدن رو داره
داستان چندان درگیر کننده نیست ولی بازی ها خوبن مخصوصا بازی شخصیت اصلی (ملانی لینسکی در نقش Ruth)
7 از 10