نویسندهای برای دریافت جایزه ادبی از جانب رئیس خود به اسکاتلند اعزام میشود و به سرعت توسط شاعری دلربا و اسکاتلندی، با شخص دیگری اشتباه گرفته میشود. اکنون، او باید بین گفتن حقیقت و احتمال از دست دادن مرد ایدهآل خود، یکی را انتخاب کند.
داستان از یک شبکه تلویزیونی شروع میشه که کارمندها کارهای روزمره رو انجام میدن و نمایش های تلویزیونی برای پخش تهیه میکنند تا اینکه راننده اون شبکه تلویزیونی که داشته دوتا از همکار ها رو میرسونده مقصدشون,توسط یه زامبی زخمی میشه و به یه اویل تبدیل میشه و دونه دونه افراد اون شبکه رو اویلی میکنه به جز تهیه کننده و چند نفر دیگه از کارمندهای اون شبکه رو....