مایک لین پس از یک وقفه طولانی دوباره به صحنه می رود، پس از یک معامله تجاری که شکست خورد و باعث شد او شکست بخورد و در فلوریدا در یک بارمن شرکت کند. مایک به همراه یک فرد اجتماعی ثروتمند به لندن می رود که او را با پیشنهادی که نمی تواند رد کند جذب می کند...
انگلستان، در اوایل سال 1970. مالک یک ماهی فروشی بنام جورج خان که مردی پاکستانی است انتظار دارد خانواده اش هم راه اسلام را در پیش بگیرند. اما فرزندانش با او مخالف هستند و از قوانینی که او وضع میکند سرپیچی می کنند...