یک فراری از زندان با یک مالک مستقل چاه نفت درگیر می شود که توسط اراذل و اوباش شرکتی تهدید می شود ، که تجارت دزدکی خود را در گراند کازینوی پر زرق و برق انجام می دهند.
"ماریا" و "لورنزو" قصد ازدواج دارند اما تفاوتهایی مانع این کار می شود. آنها با "آقای دیمیان"، مالک فروشگاه شهر که بطور پنهانی به "ماریا علاقه مند است روبرو می شوند و...