این داستان درباره زنی است که مادرش را به تازگی از دست داده و هنوز شدیداً به او وابسته است، تا جایی که گمان میکند میتواند با او حرف بزند. او تصمیم میگیرد تابستان را در خانهاش در کاداکس سپری کند تا به آرامش برسد.
سلیا، یک دختر 11 ساله، در یک مدرسه صومعه درس می خواند و با مادرش، یک بیوه 30 ساله، زندگی می کند. حال ورود یک همکلاسی جدید، سلیا را وارد دوران نوجوانی می کند...
افسر جوان جمهوری خواه با یک بیوه جاه طلب و اقتدارگرا ازدواج می کند، اما زمانی که بهترین دوستش رازه مخوفی را میان عشق آن ها کشف می کند، انتخاب برای او سخت می شود...
یک جنگجو از قرن شانزدهم، اولین دانشجوی زن دانشگاه از قرن نوزدهم، و یک امدادگر از قرن بیست و یکم به یک آژانس مخفی می پیوندند تا از تغییر تاریخ اسپانیا با استفاده از درهای سفر در زمان جلوگیری کنند.