لئو پاپر سرپرست خانواده ای شاد است که در منطقه ی بوهمیا قبل از حمله ارتش نازی ها زندگی می کنند. او به همراه خانواده اش به شهر مهاجرت می کند و به فروش جارو برقی رو می آورد تا اینکه حمله ی نازی ها روزگارشان را سیاه می کند.
پنج داستان کوتاه در چکسلواکی سرکوبشده روایت میشود. هر داستان، به نوعی، به نیاز انسان به ارتباط با دیگران میپردازد. در داستان اول، یک زوج میانسال به مسابقات موتورسواری میروند تا با دیگران ارتباط برقرار کنند. آنها در بخش خطرناکی از مسیر مسابقه میایستند تا هیجان را تجربه کنند و با دیگران همدلی کنند...